دل من درهوای روی فرخ بود آشفته همچن موی فرخ
بجز هندوی زلفش هیچکس نیست که برخوردار شد از روی فرخ
سیاهی نیک بخت است آنکه دایم بود همراه و همزانوی فرخ
شود چون بید لرزان سرو بستان اگر بیند قد دلجوی فر
بده ساقی شراب ارغوانی به یاد نرگس جادوی فرخ
دوتاشد قامتم هنچون کمانی زغم پیوسته چون ابروی فرخ
نسیممشک تاتاری خجل کرد شمیم زلف عنبر بوی فرخ
اگر میل دل هرکس به جائیست بودمیل دل من سوی فرخ
غلام خارطر آنم که باشد چو حافظ چاکر و هندوی فرخ
توضیحات :
درهوای روی فرخ ( به عشق روی محبوبم فرخ و فرخ انگیر = فرخ = استعاره از فرزند خواجه که درجوانی وفات یافت ) هندوی زلف ( گیسوان زیبا و سیاه ) سیاه نیکبخت 0 استعاره از موی سیاه ) نرگس جادو ( چشم افسونگر )شمیم ( بوی خوش ) هندوی فرخ ( غلام و زر خرید به فرخ ) هوی ( محبت ) شراب ارغوانی ( شراب قرمز ) توتا ( خمیده ) معنی بیت 1( دل من در عشق روی فرخ ودرمحبت او مانند موی فرخ آشفته و پریشان است ) معنی بیت 3( آن غلام و سیاهی که همراه و همگام فرخ بود سیاه خوشی طالعی می باشد )
معنی بیت 5(ای ساقی شراب قرمز و آتشین بده که به یاد چشمان افسونگر او بخورم )
نتیجه تفال :
1- دل درهوای کسی یا چیزی داری که جدایی از او برای شما بسیار مشکل شده و درهمه حال به یاد او هستی از زیرکی توام با ملاحت ذاتی خود بهره بگیرید
2- این آرزو خوشبختانه به زودی برآورده می شود و جای هیچ گونه نگرانی نیست اما قدری صبر و متانت لازم دارد
3- کسی برای انجام این نیت به شما کمک می کند که انتظارش رانداشته اید پس سوره مبارکه شعرا از آیه 100تا 130 را بامعنی و با حضور قلب بخوانکه گشایش حاصل م یشود ونذری خود راحتماً ادا کن
4- خواجه دربیت هشتم می فرماید : ( اگر دل هرکسی به جایی متعلق است ولی میل دل من به جانب فرخ است ) یعنی مقید و متعلق یه اوست خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
5- مسافر می آید خرید و فروش هر دو سود آور است عجله کار شیطان می باشد ازدواج حتمی است و طلاق نیز انجام می گیرد قرض ادا م یوشد بیمار شفا می یابد چیزی گم خواهید کدر به سختی به دست خواهید آورد
6- با کسی آشنا می شوید که باعث موفقیت شما می شوددست از لجاجت بردارید و به آینده خود فکر کنید رقیبان زیادی داری باید سرعت عمل کوشش و دقت خود را افزایش دهدی
7- خواجه دربیتهای 2-4-6- به ترتیب فرماید ( کسی نسیت که از هندوی زلف فرخ برخوردار باشد چون او بسیار پاکدامن بود ) سرو بوستان اگر قد دلجوی فرخ را ببیند چون بید لرزان شود و ازغیرت بی اختیار بلرزد ) قامتم از غم فرزند چون کمان ابروی خود فرخ گویی دولا شد ) ( رنگ فیروزه ای برازنده شماست زیرا از سر زندگی و تحر ک شما حکایت دارد . )
کمی بیشتر در خصوص غزل بدانید :
شرح غزل :
معانی لغات غزل(۹۹)
هوای روی: در آرزوی دیدار.
هندوی زلف: زلف سیاه.
برخوردار: بهرهمند، با نصیب.
آن، که دایم: آن زلف سیاه که دایم.
هم زانو: همنشین، اشاره به بلندی زلف که تا زانوان میرسد.
نرگس جادو: چشم مست و سحر کننده.
دو تا شد: خم شد.
مشک تا تاری: مشکی که از تا تارستان میآوردهاند.
معانی ابیات غزل(۹۹)
(۱) دل من در آرزوی دیدار روی فرخ مانند موی او آشفته و درهم است.
(۲) غیر از زلف سیاهش کسی دیگر پیدا نمیشود که از روی فرخ بهرهیی برده باشد.
(۳) (آن زلف) سیاهی نیک بخت است که پیوسته، در راه رفتن همراه او و در نشستن زانو به زانوی اوست.
(۴) نگاه سرو بوستان اگر به بالای دلکش فرخ بیفتد (ازحسد) چون بید برخود میلرزد.
(۵) ساقی، به یاد چشمهای فریبنده فرخ، شراب ارغوانی به من ارزانی دار.
(۶) قامت من از غم به مانند کمان خم شده و پیوسته به مانند ابروان پیوسته فرخ خمیده است.
(۷) بوی خوش زلف عنبر بوی فرخ، رایحه مشک تا تاری را شرمسار کرد.
(۸) هر آینه میل دل هرکس به جایی گرایش دارد. میل دل من به سوی فرخ است.
(۹) بنده و ارادتمند وجود کسی هستم که مانند حافظ فرمانبردار و غلام فرخ باشد.
شرح ابیات غزل(۹۹)
وزن غزل: مفاعلین مفاعیلن فعولن
بحر غزل: هزج مسدس محذوف
*
این غزل در نسخه قزوینی- غنی نیامده و در سایر نسخههای معتبر قدیمی وجود دارد. مرحوم دکتر خانلری آن را از حافظ دانسته و هاشم جاوید ضمن تأیید تحقیقات خانلری در صحت وجودی شخصی بنام فرخ و صحت انتساب این غزل به حافظ اضافه میکنند که فرخ غلامی از غلامان شاهشجاع بوده، درتاریخ کتبی هم نام او فرخآغا ذکر شده است و سودی نیز در یک مورد فرخ را فرخآغا خطاب میکند. باید دانست در گذشته نام فرخ برای غلامان انتخاب میشده و در اصل بدون تشدید بوده و به مرور ایام درمحاورات با راء مشدد گفته شده است.
درتاریخ آلمظفر آمده که: … (در راه فرخآغا از شاه شجاع بگریخت و به شوشتر رفت.) او یکی از سرداران لشکر شاهشجاع در هجوم به تبریز بوده است.
همایونفرخ در حافظ خراباتی او را حاکم ری دانسته و مینویسند نامش ملکفرخ یا امیرفرخ و از امرایی است که با دودمان جلایری نسبت داشته لیکن درزمان سلطنت شاهشجاع در دستگاه او خدمت میکرده و در لشکرکشی شاهشجاع به آذربایجان همراه این پادشاه بوده و در این جنگ علیه سلطان حسین ایلکانی شرکت کرده و از خود دلاوریها به منصه رسانده بوده است (حافظ خراباتی، ص ۳۸۶۶- ۳۸۶۷).
اما از اینکه حافظ دراین غزل به جای آنکه از رشادت و شجاعت و سپاهیگری او نامی ببرد از زلف و قد و بالای او مشتاقانه تمجید میکند. بعید نیست که دردستگاه شاهشجاع، این غلام سیاه همان قرب و مقام ایاز را در دستگاه سلطان محمود داشته و در جنگها هم با شاه همراه بوده است.
شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالی
غزل به قلم علامه قزوینی :
دل من در هوای روی فرخ بود آشفته همچون موی فرخ
بجز هندوی زلفش هیچ کس نیست که برخوردار شد از روی فرخ
سیاهی نیکبخت است آن که دایم بود همراز و هم زانوی فرخ
شود چون بید لرزان سرو آزاد اگر بیند قد دلجوی فرخ
بده ساقی شراب ارغوانی به یاد نرگس جادوی فرخ
دوتا شد قامتم همچون کمانی ز غم پیوسته چون ابروی فرخ
نسیم مشک تاتاری خجل کرد شمیم زلف عنبربوی فرخ
اگر میل دل هر کس به جایست بود میل دل من سوی فرخ
غلام همت آنم که باشد چو حافظ بنده و هندوی فرخ
غزل به قلم شاملو :
#####
غزل به قلم الهی قمشه ای :
#####
غزل به قلم عطاری کرمانی :
دل من درهوای روی فرخ بود آشفته همچن موی فرخ
بجز هندوی زلفش هیچکس نیست که برخوردار شد از روی فرخ
سیاهی نیک بخت است آنکه دایم بود همراه و همزانوی فرخ
شود چون بید لرزان سرو بستان اگر بیند قد دلجوی فر
بده ساقی شراب ارغوانی به یاد نرگس جادوی فرخ
دوتاشد قامتم هنچون کمانی زغم پیوسته چون ابروی فرخ
نسیممشک تاتاری خجل کرد شمیم زلف عنبر بوی فرخ
اگر میل دل هرکس به جائیست بودمیل دل من سوی فرخ
غلام خارطر آنم که باشد چو حافظ چاکر و هندوی فرخ
غزل را بشنوید :
#####
کلیپ های مرتبت با غزل :
#####
#####
#####
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر