با عضویت در کانال یوتیوب حافظ دیوان از ما حمایت فرمایید :: اینستاگرام :: کانال یوتیوب حافظ دیوان ::
غزلیات حافظ به ترتیب رَوی ( آخرین حرف اصلی قافیه یا ردیف ) :
  الف  |  ب  |  ت  |  ث  |  ج  |  ح  |  خ  |  د  |  ر  |  ز  |  س  |  ش  |  ع  |  غ  |  ف  |  ق  |  ک  |  ل  |  م  |  ن  |  و  |  ه  |  ی | برچسب ها

۱۳۹۳ مرداد ۱۸, شنبه

سیه چرده - آن سیه چردهکه شیرینی عالم با اوست - غزل 57

22- سیه چرده
آن سیه چردهکه شیرینی عالم با اوست     چشم میگون لب خندان دل خرم با اوست
گرچه شیرین دهنان پادشهانند ولی   او سلیمان زمان است که خاتم با اوست
خال مشکین که برآن عارض گندمگون است سر آن دانه که شد رهزن آدم با اوست
دلبرم عزم سفر کرد خدا را یاران       چه کنم بادل مجروح که مرهم با اوست
روی خوب است و کما ل هنر و دام پاک     لاجرم همت پاکان دو عالم با اوست
با کهاین نکته توان گفت که آن سنگین دل     کشت مارا و دم عیسی مریم با اوست
حافظ از معتقدان است کرامی دارش   زانکه بخشایش بس روح مکرم با اوست


توضیحات :
سیه چرده (سبزگون ) چشم میگون (چشم سفید مایل به قرمز) خندان (صفت حالیه = متبسم )دل خرم (دلشاد ) خدا را (را = تخصیص ) چه کنم (تحمل فراق ندارم ) روی خوب (خوب رو = مقلوب = صفت ) پاکان (اولیای خدا – انبیا ) توان گفت (وجه مصدری = توان گفتن ) بخشایش (ترحم = ازمصدر بخشودن ) معنی بیت 1(آن یار سبزه چهره که شیرین کاری همه جهانیان را باخود دارد چشمی مست کننده چون می و لبی تبسم و دلی شاد دارد ) معنی بیت 4 (راز دانه گندمی که دربهشت موجب فریفتن آدم گشت . از خال مشکفامی که برچهره معشوق سبز صورت است نمایان شد ) معنی بیت 5( محبوب ما چهره نیکو و فضیلت تمام و پاکدامنی دارد و عنایت و دعای پرهیزگاران این دنیا و آن دنیا با اوست )

نتیجه تفال :
1-   چه زیبا حافظ با شما سخن می گوید: زیرا دربیت 6 به شما می گوید : این مساله دشوار را با چه کسی می توان در میان گذاشت که آن سنگدل بی مهر عاشقان را به زاری میکشد درحالی که نفس جان بخش او چون نفس عیسی دم مریم است که مرده را زنده میکند و دربیت آخر به شما یاد می دهد که (حافظ از گروندگان آیین محبت است عزیزش بدار چه عفو  و عنایت بسیار ی از جانهای پاک و گرامی به همراه اوست .پس عزیز شما نیز چون حافظ می دانید که یارتان نفسی جان بخش دارد ولی بدانید که اگر او این صفت را دارد شما نیز چون حافظ به مقام صفا و پاکدلی رسیده اید پس چیزی از او کم ندارید ارزش خود را بدانید اگر با صبر و حوصله عمل و با یکی از بستگان نزدیک مشورت کنید حتماً حتما موفقیت همراه شماست .
2-   او ممکن است بر اثر پیش آمدی از شما دور شود در اینصورت افسرده می شوی بطوریکه نمی دانی ناراحتی خود را با چه کسی درمیان بگذاری دراین حالت نذر کن و سوره مبارکه الفرقان آیه 10 تا 50 را با حضور قلب و معنی یک هفته متوالی بخوان که گشایش حاصل می شود .
3-   خبری دریافت می کنی فعلاً مسافر نمی آید بیمار به همان وضع به زندگی ادامه می دهد طلاق عملی می شود ولی برای ازدواج زود است مسافرت را توصیه می کنم و شربت گلاب و نسترن را برایت توصیه می کنم
4-   یکی از نز دیکان از شما سخت رنجیده فوری دل او را بدست بیاورید که بی اندازه مشتاق شماست
5-   آدمی مهربان باصفا و بی آلایش هستی ، سعی کن نقاط ضعف دیگران را به رخ آنها نکشی که 5 انگشت یکسان نیست
6-   بدان که هراس برنده از باختن به آن اندازه ای نیست که بازنده باطناً از برنده شدن دارد پس بدان تو حتماً برنده اصلی هستی و به آرزویت می رسی
7-   فکری که دیروز در مورد این نیت نموده ای چندان به صلاح نمی باشد بلکه با یکی از عزیزان دراین باره بیشتر به شور و مشورت بپردار.


کمی بیشتر در خصوص غزل بدانید :

شرح غزل :

معانی لغات غزل (۵۷)
سیه چرده: سیه فام، سبزه نمکین.
چشم میگون: چشم با رنگ شرابی، چشمی که مانند شراب حالت مستی در خود دارد.
شیرین دهنان: آنان که کلامی شیرین دارند و اینجا به حالت طنز و تعریض به منظور ذکر بد دهنی امیر مبارز‌الدین به کار رفته است.
سلیمان: سلیمان فرزند حضرت داوود از انبیای بنی‌اسرائیل که باد به فرمان او بود و انگشتری با نگینی که نام اعظم برآن حک شده بود در دست داشت و همه ممالک به فرمان او بودند.
خاتم: انگشتری.
همت: عزم، اراده و در اصطلاح عرفا توجه کامل به حق تعالی به منظور تحصیل کمال و رسیدن به حق.
پاکان: مردان خدا، اولیاء‌الله.
خال شیرین: خال جذاب و خوش منظر، خال فریبنده.
عزم: اراده.
دم عیسی: نفس حضرت عیسی، مسیحانفس و زنده کننده مردگان.
معتقدان: عقیده‌مندان، پیروان.
روح مکرم: روح کریمانه، کنایه از روح اولیاء و مردان حق.
معانی ابیات غزل (۵۷)
(۱) آن سبزه نمکین که همه شیرینی و لطف موجود در دنیا را در خود جمع کرده چشمانش با حالت مستی شراب و لبانش خندان و دلش سرشار از نشاط است.
(۲) هرچند شیرین گفتاری! پادشاه وقت است (تعریض و طنزی به مناسبت بددهنی و زشت گفتاری امیر مبارزالدین) اما آن سبزه نمکین، سلیمان زمانه است که نگین پادشاهی (ولایت عهدی) را در اختیار دارد.
(۳) او خوشرو و با فضیلت و پاکدامن است و بی‌شبهه همت و اراده پرهیزکاران دو عالم (دم همت مردان پاک طینت دو عالم) را با خود دارد.
(۴) خال جذاب و فریبنده‌یی که به چهره گندمگون اوست راز آن دانه گندمی که آدم را از راه به در برد درخود دارد.
(۵) یار من تصمیم به سفر رفتن دارد. ای دوستان برای خاطر خدا بگویید (در غیابش) با دل خونین خود چه کنم که مرهم دل من دراختیار اوست.
(۶) این ویژگی او را با که در میان نهم که آن یار سنگیندل ما راکشت در حالی که دم روح‌بخش حضرت عیسی را با خود دارد.
(۷) حافظ از ارادتمندان توست. او را گرامی دارکه برکت و همت و شفاعت صدها روح بزرگ را با خود دارد.
شرح ابیات غزل (۵۷)
وزن غزل: فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فع‌لان
بحر غزل: رمل مثمن مخبون اصلم مسبغ
این غزل به هنگام سلطنت امیر مبارز‌الدین و ولایت عهدی شاه ‌شجاع و پیش از حمله به تبریز سروده شده و تمامی در تعریف و تمجید شاهشجاع ولیعهد و جوان است.
در بیت اول از آنجایی که شاه شجاع ۱۵ سال از حافظ کوچکتر بوده او را پسر سبزه چهره خطاب می‌کند و از ذکر عناوینی که برای مردان بزرگسال به کار می‌گیرند خبری نیست. شاه شجاع جوانی به غایت زیبا و خوشرو بود و خالی مانند همه مردان آل‌مظفر در صورت داشت. زیبایی او به حدی بود که زنها درسر راه او ساعتها به انتظار می‌ایستادند تا او که سواره می‌گذرد ببینند. با اینهمه پدرش که مردی بد دهن و فحاش بود او را در حضور دیگران کریمه‌المنظر خطاب می‌کرد. بدین سبب حافظ در بیت دوم به حالت مسخره چنین عنوان می‌کند که گرچه شخص شیرین دهنی‌! پادشاه وقت است اما این سبزه چهره که خاتم ولایت عهدی در اختیار دارد سلیمان زمان است.
دربیت سوم همه محاسن را دراو جمع کرده و دعای خیر مردان پاک دو عالم راهمراه او می‌داند.
در بیت چهارم از خال سیاه چهره او سخن گفته و در بیت پنجم از آنجایی که شاه شجاع مجبور بوده است تا در جنگها و سفرها در رکاب پدر باشد حافظ بدین سبب اظهار دلتنگی می‌کند و در بیت ششم شدت محبت و دلبستگی خود را اظهار و در مقطع کلام از شاه شجاع می‌خواهد که او را کنف حمایت خود نگاهدارد.
****
شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالیان

غزل به قلم علامه قزوینی :

آن سیه چرده که شیرینی عالم با اوست
چشم میگون لب خندان دل خرم با اوست
گر چه شیرین دهنان پادشهانند ولی
او سلیمان زمان است که خاتم با اوست
روی خوب است و کمال هنر و دامن پاک
لاجرم همت پاکان دو عالم با اوست
خال مشکین که بدان عارض گندمگون است
سر آن دانه که شد رهزن آدم با اوست
دلبرم عزم سفر کرد خدا را یاران
چه کنم با دل مجروح که مرهم با اوست
با که این نکته توان گفت که آن سنگین دل
کشت ما را و دم عیسی مریم با اوست
حافظ از معتقدان است گرامی دارش
زان که بخشایش بس روح مکرم با اوست












غزل به قلم شاملو : 

#####

غزل به قلم الهی قمشه ای :

#####

غزل به قلم عطاری کرمانی :

آن سیه چردهکه شیرینی عالم با اوست     چشم میگون لب خندان دل خرم با اوست
گرچه شیرین دهنان پادشهانند ولی   او سلیمان زمان است که خاتم با اوست
خال مشکین که برآن عارض گندمگون است سر آن دانه که شد رهزن آدم با اوست
دلبرم عزم سفر کرد خدا را یاران        چه کنم بادل مجروح که مرهم با اوست
روی خوب است و کما ل هنر و دام پاک     لاجرم همت پاکان دو عالم با اوست
با کهاین نکته توان گفت که آن سنگین دل      کشت مارا و دم عیسی مریم با اوست
حافظ از معتقدان است کرامی دارش   زانکه بخشایش بس روح مکرم با اوست

غزل را بشنوید :

#####


کلیپ های مرتبت با غزل :

#####

#####

#####

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر