با عضویت در کانال یوتیوب حافظ دیوان از ما حمایت فرمایید :: اینستاگرام :: کانال یوتیوب حافظ دیوان ::
غزلیات حافظ به ترتیب رَوی ( آخرین حرف اصلی قافیه یا ردیف ) :
  الف  |  ب  |  ت  |  ث  |  ج  |  ح  |  خ  |  د  |  ر  |  ز  |  س  |  ش  |  ع  |  غ  |  ف  |  ق  |  ک  |  ل  |  م  |  ن  |  و  |  ه  |  ی | برچسب ها

۱۳۹۳ شهریور ۳۰, یکشنبه

صومعه داران - نقدها را بود آیا که عیاری گیرند - غزل 185 - 260

260- صومعه داران
نقدها را بود آیا که عیاری گیرند   تا همه صومعه داران پی کاری گیرند
مصلحت دید من آن است که یاران همه کار   بگذارند و خم طره یاری گیرند
خوش گرفتند حریفان سر زلف ساقی     گر فلکشان بگذارد که قراری گیرند
قوت بازوی پرهیز به خوبان مفروش     که درین خیل حصاری به سواری گیرند
یارب این بچه ترکان چه دلیرند به خون     که به تیر مژه هر لحظه شکاری گیرند
رقص بر شعر خوش و ناله نی خوش باشد       خاصه رقصی که درآن دست نگاری گیرند
حافظ ابنای زمان را غم مسکینان نیست     زین میان گر بتوان بهکه کناری گیرند


توضیحات :
صومعه داران ( دیر نشین )‌عیار ( عیار خلوص و میزان پاکی ) مصلحت دید ( صواب دید صلاح دید ) طره ( موی پیشانی ) حریفان (یاران ) قرار ( آزامش ) قوت بازو ( نیروی سرپنجه ) مفروش ( خودنمایی مکن ) خیل(گروه ) سواری گیرند ( به یک سوار تسخیر می کنند ) بچه ترکان 0 زیبا رویان جوان ) شکار ( صید ) ابنا ( جمع این یعنی پسر ) کناری( کناره ) معنی بیت 1( کاش عیار خلوص و میزان پاکی طاعتها را معین می کردند تازاهدان ریا کار دیرنشین از این همه شهرت دست م یکشیدند و به کار دیگر می پرداختند ) معنی بیت 2( آنچه من مصلحت می دانم آنست که یاران تمام کارهایشان را ترک کنند و گیسوی محبوب را مد نظر بگیرند ) معنی بیت 3( یاران به خوشی دست در گیسوی یار زده اند امامعلوم نمی باشد که گردش روزگار مجال مید هد که آرامشی یابند )

نتیجه تفال :
1-   ازروحیات زیر برخورداید عاشق ثروت و مقام دور اندیش پرفکر مرفه موفق قوی با استعداد کم کار هوشیار زیرک مصمم رفیق دسوت عاقل و دانا دلربا بد پیله باری بهر جهت یکدنده عشقی و بی خیال
2-   خواجه در بیتهای 4-5-7- فرماید ( با نیروی سرپنجه پرهیزگاری در برابر زیبا رویان خودنمایی مکن که سواران عرصه زیبایی و جمال قلعه های محکم دلهار ابه یک سوار تسخیر می کند )( پروردگارا این زیبا رویان جوان در ریختن خون عاشقان بسیار گستاخند چنان که با ناوک مژگان در هر نگاه صید دلی می کنند )( ای حافظ زادگان روزگار از وفا و مروت بهره ای ندارند و غمخوار بیچارگان نیستند بهتر است از صحبت این بی وفایان کناره جویند ) خود تفسیر بفرماید
3- لطفا ادامه شرح تفال را در ویدیو زیر تماشا کنید ...
کمی بیشتر در خصوص غزل بدانید :

شرح غزل :

معانی لغات (۱۸۵)
نقد: سکّه ، وجه رایج ، زرو سیم مسکوک رایج .
عیار:سنجش ارزش نامعلوم به وسیله مقایسه کردن با ارزش معلوم و تعیین بهای واقعی آن ، آزمایش وبه دست آوردن ارزش واقعی چیزی .
صومعه داران : خانقاه داران ، صوفیان عابد سطحی و قشری .
مصلحت دید : صلاح دید ، صواب دید .
خم طرّهیار: حلقه و منحنی چین و شکن زلف محبوب که بر روی پیشانی ریخته .
حریفان : هم پیاله ، دوستان و هم قطاران ، یاران .
بازوی پرهیز: ( اضافه تشبیهی ) پرهیز به بازو تشبیه شده .
خیل : اردوگاه ، لشکر .
حصار:قلعه و دژ و مکانی که با دیوارهای بلنداحاطه و محصور شده باشند، دیوارهای بلند اطراف یک محوطه .
بچّه ترکان : بچه های ترک نژاد .
دلیر : بی باک ،د لدار ، نترس .
شعر تر : شعر آبدار و فصیح وتازه و شاد و شیوا .
نگار: محبوب و معشوق خوش نقش و زیبا روی .
اَبنای زمان : اَحفاد و اَخلاف زمانه ، پسران روز گار ، مردم زمانه .
معانی ابیات غزل : (۱۸۵)
(۱) آیا این امکان وجود دارد که سکه های طاعت را ارزیابی کنند تا دیر نشینان ریایی به دنبال کار دیگری بروند .
(۲) من چنین مصلحت می بینم که دوستان دست از همه کارهایشان کشیده و به زلف نگاری چنگ بزنند.
(۳) یاران چه خوب وبه ساقی تعلق خاطر پیدا کرد ه اند ، اگر گردش روزگار به آنها مجال آرامش و قرار بدهد!
(۴) زور بازوی پر هیزگاری خود را به رخ خوبرویان مکش که لشکریان خوبرویان دژی را، با یک سوار مسخّر می کند .
(۵) خدایا! این ترک بچگان در خونریزی چه ورزیده و گستاخند! هر لحظه با تیر مژگان خود یکی را از پای در می آورند
(۶) رقصیدن به همراه شعر لطیف ونوای نی خوش است به خصوص که در آن رقص ، دست نگاری را هم گرفته باشند .
(۷) حافظ ، مَردُمِ زمان ، غم بی نوایان بدل را ه نه نمی دهند و مسکینان بهتر است که از آنها دوری کنند.
شرح ابیات غزل (۱۸۵)
وزن غزل : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فع لان
بحر غزل : رمل مثمن مخبون اصلم مسبع
*
از مفاد ایهامی ابیات این غزل چنین بر می آید که تاریخ سرودن آن پس از گرفتن و کور کردن امیر مبارزالدین محمد توسط فرزندانش باشد. شاعر در مطلع غزل را بازگو یی و بزرگترین خواسته و آرزوی خود شروع می کند. او در ایام حکومت محمّد مظفّر محتسب ، توسط صوفیان ریا کار زمانه بسیار تحقیر شد و گردش ایام به ضرر او و به سود متولیان شریعت خانقاه بود، به این سبب شاعر آرزو می کند که آیا کسی پیدا می شود که سره از ناسره تمیز داده و صومعه داران متظاهر را باز شناخته و دکان ریای آنها را ببندد تا این زاهدان دروغین به کار دیگری غیر از دین فروشی بپردازند ؟
آنگاه با دور نمای خوبی که از دست به دست شدن حکومت مشهود است بوی آزادی را استشمام کرده و می گوید در حال حاضر هیچ کاری بهتر از این نیست که یاران وحریفان دست از کار بکشند و به عیش و نوش و خوشی بپردازند . شاعر در بیت سوم با شناختی که از فرزندان محمد مظفر دارد می گوید این برادران خیلی خوب بر او ضاع مسلط شدنداگر چشم بد و گردش ناهنجار رزوگار بگذارد که به صلح و آرامش روزگار بگذرانند ازمفاد این بیت چنین بر می آید که حافظ کما هو حقه جماعت آل مظفر را خوب می شناخته و به خوبی از نفاق چند دستگی آنها آگاهی داشته و اینکه به حکم ضرورت زمانه یکی را بر حسب ظاهر می ستاید نباید به پای دنیا دوستی و ساده لوحی اونوشته شود .
در بیت چهارم حافظ به شاه شجاع که هنوز سیاست کشور دارایاو را عملاً ندیده و در نیافته تلویحاً نصیحت کرده و می گوید تو دیگر مثل پدرت دم از تقوی و پرهیزگاری و تظاهر مزن که مردم این زمانه باهوش تر از آنند که گول چنین رفتاری را بخورند و رندان روزگار هر یک با لشکری برابری می کنند . شاعر در بیت پنجم ، جنگ و گریزها و پیکارهای مداوم سلاطین ماضی و مدعیان امروزی حکومت ر ا از مد نظر گذرانده و می فرماید خدا این ترک زادگان یعنی این فرزندان امیر مبارزالدین که از طرف مادری بعضاً به ترکان قراختائی می رسیدند چه متهوّر و بی باک و ماجرا جویند که دایم در صدد زدو خورد و برتری جوی ی اند .
دربیت ششم شاعر باز به عقیده باطنی خود که در بیت دوم این غزل آمده است، بر می گرددو عیش ونوش وخوشی را در این ایام روزگار بر هر کار دیگری ترجیح میدهد و به دنبال آن خطاب به خود می فرماید : که این فرزندان ابن الوقت روزگار هیچوقت دلشان به حال مردم زمانه نمی سوزد . آنها در فکر خوشگذرانی وکامروایی خودند و چه بهتر که مسکینان وتهیدستان به امید بهبودی ننشسته و از آنها کناره جویی کنند و شگفت آنکه گردش روز گار مجال چنین کاری را به حافظ نداده و به دلایلی که بر ما معلوم نیست در زمان شاه شجاع به کار دیوانی مشغول و خود را در سرنوشت حاکم وقت مرتبط می سازد.
شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالی


غزل به قلم علامه قزوینی :

نقدها را بود آیا که عیاری گیرند تا همه صومعه داران پی کاری گیرند
مصلحت دید من آن است که یاران همه کار بگذارند و خم طره یاری گیرند
خوش گرفتند حریفان سر زلف ساقی گر فلکشان بگذارد که قراری گیرند
قوت بازوی پرهیز به خوبان مفروش که در این خیل حصاری به سواری گیرند
یا رب این بچه ترکان چه دلیرند به خون که به تیر مژه هر لحظه شکاری گیرند
رقص بر شعر تر و ناله نی خوش باشد خاصه رقصی که در آن دست نگاری گیرند
حافظ ابنای زمان را غم مسکینان نیست زین میان گر بتوان به که کناری گیرند


غزل به قلم شاملو : 

#####

غزل به قلم الهی قمشه ای :

#####

غزل به قلم عطاری کرمانی :

نقدها را بود آیا که عیاری گیرند   تا همه صومعه داران پی کاری گیرند
مصلحت دید من آن است که یاران همه کار   بگذارند و خم طره یاری گیرند
خوش گرفتند حریفان سر زلف ساقی     گر فلکشان بگذارد که قراری گیرند
قوت بازوی پرهیز به خوبان مفروش     که درین خیل حصاری به سواری گیرند
یارب این بچه ترکان چه دلیرند به خون     که به تیر مژه هر لحظه شکاری گیرند
رقص بر شعر خوش و ناله نی خوش باشد       خاصه رقصی که درآن دست نگاری گیرند
حافظ ابنای زمان را غم مسکینان نیست     زین میان گر بتوان بهکه کناری گیرند


غزل را بشنوید :

#####


کلیپ های مرتبت با غزل :

#####

#####

#####

۱ نظر:

  1. سلام : راستش نتونستم رابطه ای بین نیتم واین غزل پیدا کنم

    پاسخحذف