با عضویت در کانال یوتیوب حافظ دیوان از ما حمایت فرمایید :: اینستاگرام :: کانال یوتیوب حافظ دیوان ::
غزلیات حافظ به ترتیب رَوی ( آخرین حرف اصلی قافیه یا ردیف ) :
  الف  |  ب  |  ت  |  ث  |  ج  |  ح  |  خ  |  د  |  ر  |  ز  |  س  |  ش  |  ع  |  غ  |  ف  |  ق  |  ک  |  ل  |  م  |  ن  |  و  |  ه  |  ی | برچسب ها

۱۳۹۳ مهر ۱۷, پنجشنبه

غم عشق تو - صنما با غم عشق تو چه تدبیر کنم - غزل 347 - 403

403-   غم عشق تو
صنما با غم عشق تو چه تدبير كنم     تا به كي در غم تو ناله شبگير كنم
دل ديوانه ازان شدكه نصيحت شنود    مگرش هم زسر زلف تو زنجير كنم
باسر زلف تو مجموع پريشاني من       كو مجالي كه يكايك همه تقرير كنم
آنچه در مدت هجر تو كشيدم هيهات در يكي نامه محال است كه تحرير كنم
آن زمان كارزوي ديدن جانم باشد     د رنظر نقش رخ خوب تو تصوير كنم
گربدانم كه وصال تو بدين دست دهد   دل ودينرا همه در بازم و توفير كنم
دور شو از برم اي واعظ و بيهوده مگوي   من نه آنم كه دگر گوش به تزويركنم
نيست اميد صلاحي زفساد حافظ     چون كه تقدير چنين است چه تدبير كنم


توضيحات :
صنم ( بت يار زيبا ) با غم عشق تو 0 رهايي از غم عشق ) تدبير ( چره ) تابه كي ( تا چه زماني ) ناله شبگير ( ناله اي كه تا صبح ادامه دارد ) دل ديوانه ( دل شيدا و عاشق ) از آن شد ( از آن حد گذشت )مگر ( جز آنكه ) شد (رفت = فعل خاص ) مجال ( فرصت ) تقرير ( بيان ) هيهات ( بعيد است = شبه جمله ) هجر ( فراق ) نامه ( كتاب ) تحرير ( نوشتن ) آن زمان ( آن لحظه ) توفير نم ( سود برم )  در بازم ( درقمار عشق تو ببازم ) مننه آنم ( من آن نمي باشم ) تزوير (ريا فريب ) معني بيت 2( كا ردل شيدا ازحد پند دادن گذشتو جاره اي نيست جر آنكه اين ديوانه رابا زنجير گيسويتو دربند كشم )  معني بيت 8( كا رحافظ از قساد به صالح گذشته استو اميد پارسايي از او نمي توان داشت چون سرنوشت چنين بود مرا چاره اي ديگر نباشد )

نتيجه تفال :
1-با تجربه اي كه پيدا كرده ايد ديگر فريب ديگران را نخواهيد خورد د رانديشه پيدا كردن راهي براي رسيدن به مقصود رو هدف مي باشيد پس از عفاليت دست برنداريد به شما اطمنيانمي دهم كه موفقيت در چند قدمي شماست
2- ازاينكه از او دور شده ايد حسرت نخوردي زيرا اولاً وي درحال اقدام كاري و سروسامان دادن به امور زندگي خود مي باشد ثانياً بيش از اندازه به او توجه داشتن موجب مي شودكه طاقچه بالا بگذارد و كارها را مشكل سازد البته اينبه آن معنا نمي باشد كه به او بي توجهي كنيد بلكه هر چيز به جاي خويش نيكوست
3- به مرادتان خواهيد رسيد به شرط آنكه توكل برخداند داشته باشيد و به يكي ازمشاهد متبركه برويد و دعا كنيد كه گشايش بسيار است مژدهخوبي دريافت مي كنيد و با شخص مهمي ملاقاتي صورت مي گيرد كه در روحيه شما بسيار موثر است
4- ناراحتي هاي احتمالي را باپزشكي در ميان بگذارديو سواس نداشته باشيدزيرا افسرده خواهيد شد
5- بايد بگويم پاكي مقدمه عاشقي است مبادا بدون مقدمه به عشق بپردازيد
6- مسافرت را توصيه مي كنم خريد و فروش صلاح نيست ولي طلاق عملي مي گردد و ازدواج نيز مقدماتش فراهم مي شود سفري زيارتي و سياحتي در پيش داريد
7- رنگ بنفش ياسفيد برازنده نالعالي مي باشد و موجب مي گردد كه اتكاءبه نفس و حس خلاقيت و عطوفت شما بارور گرددو محبوب همگان شويد  


لطفا شرح تفال را در ویدیو زیر تماشا کنید ...
با آموزش جذاب اوریگامی به کودک خود خلاقیت را در آنها شکوفا کنید و غزیزانتان را به ساخت کاردستیهای محبوب تشویق کنید ...
با آموزش جذاب اوریگامی دستمال سفره به کودک خود خلاقیت را در آنها شکوفا کنید وغزیزانتان را به ساخت کاردستیهای محبوب تشویق کنید و همزمان سفرهای مهمانی خود را زیباتر کنید ...
کمی بیشتر در خصوص غزل بدانید :

شرح غزل :

وزن غزل: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
۱ محبوب من ، با وجود غم عشق تو چه چاره ای بیندیشم؛ تا کی در غم تو ناله های سحرگاهی داشته باشم.
شبگیر: سحرگاه ، هنگام سحر.
۲ دل دیوانه ،کارش از ان گذشت که پند کسی را بشنود؛چاره نیست ، جزاینکه با سر زلف تو به زنجیرش کشم.
از آن شد : از آن گذشت،کارش از آن گذشت.
یعنی دل من چنان دیوانه و بی پروا شده که نصیحت کسی را نمی شنود؛ چاره ای نیست جز اینکه با عشق تو سر گرم و مقیدش سازم،هم چنان که دیوانه ای را با زنجیر مقید می کنند.
۳ افسوس که امکان ندارد رنجهایی را که در مدت دوری تو کشیدم، در یک نامه بیان کنم.
۴ با وجود سر زلف تو – با گرفتاری هایی که از سر زلف تو برای من حاصل شده – مجالی نیست که تمام پریشانی های خود را یک به یک بیان کنم.
ودر هر دو حال اشاره به این نکته دارد که پریشانی خاطر من انعکاس پریشانی زلف یار است.
۵ آن لحظه که آرزو می کنم جان عزیز خود را ببینم؛تصویر زیبای روی تو را در نظر مجسم می سازم – تصویر خیالی روی تو مثل جان من عزیز است.
۶ اگر بدانم که وصال تو با این کار برای من میسر می شود؛ دل ودین خود را از دست می دهم و در این کار سود می برم.
توفیر کردن: دخل کردن،نفع بردن،سود بردن.
یعنی اگر بدانم که با از دست دادن دل و دین به وصال تو می رسم،این کار را می کنم و سودمی برم.
۷ واعظ ، از پیش من دور شو و سخن بیهوده مگو؛ من کسی نیستم که از این پس به سخنان فریبنده تو گوش کنم.
۸ امیدی نیست که فساد حافظ به صلاح و تقوی مبدل شود؛وقتی سر نوشت چنین مقرر شده چه چاره توان کرد.

شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالی


غزل به قلم علامه قزوینی :

صنما با غم عشق تو چه تدبیر کنم          تا به کی در غم تو ناله شبگیر کنم
دل دیوانه از آن شد که نصیحت شنود          مگرش هم ز سر زلف تو زنجیر کنم
آن چه در مدت هجر تو کشیدم هیهات          در یکی نامه محال است که تحریر کنم
با سر زلف تو مجموع پریشانی خود          کو مجالی که سراسر همه تقریر کنم
آن زمان کآرزوی دیدن جانم باشد          در نظر نقش رخ خوب تو تصویر کنم
گر بدانم که وصال تو بدین دست دهد          دین و دل را همه دربازم و توفیر کنم
دور شو از برم ای واعظ و بیهوده مگوی          من نه آنم که دگر گوش به تزویر کنم
نیست امید صلاحی ز فساد حافظ          چون که تقدیر چنین است چه تدبیر کنم


غزل به قلم شاملو : 

#####

غزل به قلم الهی قمشه ای :

#####

غزل به قلم عطاری کرمانی :

صنما با غم عشق تو چه تدبير كنم     تا به كي در غم تو ناله شبگير كنم
دل ديوانه ازان شدكه نصيحت شنود    مگرش هم زسر زلف تو زنجير كنم
باسر زلف تو مجموع پريشاني من       كو مجالي كه يكايك همه تقرير كنم
آنچه در مدت هجر تو كشيدم هيهات در يكي نامه محال است كه تحرير كنم
آن زمان كارزوي ديدن جانم باشد     د رنظر نقش رخ خوب تو تصوير كنم
گربدانم كه وصال تو بدين دست دهد   دل ودينرا همه در بازم و توفير كنم
دور شو از برم اي واعظ و بيهوده مگوي   من نه آنم كه دگر گوش به تزويركنم
نيست اميد صلاحي زفساد حافظ     چون كه تقدير چنين است چه تدبير كنم


غزل را بشنوید :

#####


کلیپ های مرتبت با غزل :

#####

#####

#####

۱ نظر: