با عضویت در کانال یوتیوب حافظ دیوان از ما حمایت فرمایید :: اینستاگرام :: کانال یوتیوب حافظ دیوان ::
غزلیات حافظ به ترتیب رَوی ( آخرین حرف اصلی قافیه یا ردیف ) :
  الف  |  ب  |  ت  |  ث  |  ج  |  ح  |  خ  |  د  |  ر  |  ز  |  س  |  ش  |  ع  |  غ  |  ف  |  ق  |  ک  |  ل  |  م  |  ن  |  و  |  ه  |  ی | برچسب ها

۱۳۹۳ شهریور ۱۰, دوشنبه

یک جرعه می - زاهد خلوت نشین دوش به میخانه شد - غزل 170 - 161

161- یک جرعه می
حافظ خلوت نشین دوش به میخانه شد   از سر پیمان برفت با سر پیمانه شد
شاهد عهد شباب آمده بودش به خواب   باز به پیرانه سر عاشق ودیوانه شد
صوفی مجنون که دی جام و قدح می شکست دوش به یک جرعه می عاقل و فرزانه شد
مغبچه ای می گذشت راهزن دین  ودل   درپی آن آشنا از همه بیگانه شد
آتش رخسار گل خرمن بلبل بسوخت       چهره خندان شمع آفت پروانه شد
گره شام و سحر شکر که ضایع نگشت     قطره باران ما گوهر یکدانه شد
نرگس ساقی بخواند آیت افسونگری     حلقه اوراد ما مجلس افسانه شد
منزل حافظ کنون بارگه پادشاست           دل بردلدار رفت جان به جانانه شد


توضیحات :
از سر پیمان برفت ( از عهدی که زهد بسته بود تجاوز کرد ) شاهد عهد شباب ( محبوب جوانی ) مغبچه ( استعاره از ساقی و خادم میخانه ) ضایع ( به هدر رفتن ) گوهر یکدانه( کنایه از موثر واقع شدن ) نرگس ساقی ( چسم ساقی ) آیت ( نشانه ) معنی بیت 6( سپاس خداوند را که گریه شبانه روزی ما از بین نرفت و قطره باران اشک مادر صدف روزگار گوهر یکدانه و یکتا شد ) معنی بیت 7( نرگس چشم ساقی نشانه سحر بر ما خواند و دمید و انجمن ورد دعای ما به محفل داستان پردازی عاشقانه تبدیل شد ) معنی بیت 8( منزل حافظ اینک بزمگاه شاه شده است زیرادل نزد محبوب رفت و جان هم به نزد محبوب است پس برای دل و جان جایی نمانده است .

نتیجه تفال :
1- خواجه در بیت اول شما را کاملاً متوجه میسازد که ( دیشب حافظ به میکده آمد از عهدی که باز زهد بسته بوده تجاوز کرد و به ساغر باده روی آورد ) پس تنها راه شما توکل برخدا سرعت عمل دقت تلاش و از کسی راهنمایی گرفتن است .
2- به تنهایی این مسیر را طی مکن که راز و رمزهای فراوانی دارد پس از چند مربی و معلمی کمک بگیر که حتماً موفق می شوی .
3- او شما را دوست دارد اما بیچاره راز و رمز عاشقی را نمی داند پس او را با سیاست و کیاست راهنمایی کن و هدیه ای برایش بخرید .
4- با افسونگری دل او را شکسته ای و یکی از اقوام نزدیک از شما سخت ناراحت شده پس هر چه زودتر دل او را به دست آوردید .
5- طلاق عملی است. و ازدواج نیز انجام می گیرد. تغییر شغل و مکان زود است خرید و فروش تفاوتی ندارد از مسافر چندان خبری نیست. ولی مژده ای دریافت می کنید و شغلی به زودی در انتظار شماست نگران نباشید .
6- از ویژگیهای زیر برخوردار هستید : نرم و لطیف , ناز پرورده , بزرگوار , آرام , محبوب , اهل خانه , حساس , دلپذیر , سطحی , اهل حاشا , خیالباف , درس خوان , مودب , دنباله رو , زندگی شیرین ساز , شکاک , خانواده دوست و زود رنج , فکر می کنی او شما را دوست ندارد ولی برعکس است .
7- خبر خوشی به زودی دریافت می کنی به شرط آنکه کسی را که این هفته از خود دلخور کرده ای دلش را به دست آوری .
8- حرکت به موقع جنابعالی بسیار چاره ساز و گره گشا خواهد بود پس برای سازندگی یک زندگی موفق نیاز به ایثار و از خود گذشتگی و اراده است به قول نیچه ( پس هرگز از تلاش دست برندارید چون لحظه رها کردن درست مکان و زمانی است که موج برخواهد گشت .
لطفا شرح تفال را در ویدیو زیر تماشا کنید ...
با آموزش جذاب اوریگامی به کودک خود خلاقیت را در آنها شکوفا کنید و غزیزانتان را به ساخت کاردستیهای محبوب تشویق کنید ...
با آموزش جذاب اوریگامی دستمال سفره به کودک خود خلاقیت را در آنها شکوفا کنید وغزیزانتان را به ساخت کاردستیهای محبوب تشویق کنید و همزمان سفرهای مهمانی خود را زیباتر کنید ...
کمی بیشتر در خصوص غزل بدانید :

شرح غزل :

معانی لغات غزل (۱۷۰)

خلوت نشین: چلّه نشین ، کسی که در کنج خلوت و تنهایی به سر می برد.

دوش: دیشب شد:رفت.

از سر پیمان برفت: عهد و پیمان را زیر پا نهاد – از سر پیمانی که برای خلوت نشینی و ترک باده نوشی بسته بود ، دست کشید- نقض عهد کرد .

با سَر پیمانه: به سر پیمانه.

بسر پیمانه شد: به سر پیمانه رفت، به سر وقت باده رفت.

شاهد عهد شباب: محبوب دورانی جوانی.

پیرانه سَر: سَرِ پیری .

دیوانه: شیدا، بی قرار.

صوفی مجنون: صوفی بی عقل، صوفی دیوانه .

دی: دیروز.

مغ بچه یی : بچه مغی، پسرک زیبایی خادم میخانه یی .

راهزن: غارتگر.

آتش رخسارگل: سرخی چهره گل

خرمن بلبل بسوخت: خرمن هستی بلبل را سوزانید.

چهره خندان شمع: خنده شمع ، لرزش شعله شمع

…آفت پروانه شد: بلای جان پروانه شد.

ضایع نگشت: ضایع نشد ، تباه نشد، بی اجر نماند.

قطره باران ما: قطره اشک ما .

گوهر یکدانه :مروارید گرانبها و بی مانند .

نرگس ساقی : چشم ساقی.

آیت: نشانه ، دلیل ، عبارت و جمله قرآن .

آیت افسونگری: آیه سحر.

حلقه اورادما: .. انجمن ورد ودعا ومناجات ما.

…مجلس افسانه شد : به محفل گفت و شنود عاشقانه بدل شد

منزل حافظ: جایگاه حافظ ، کنایه از میخانه .

..بارگه گبریاست: به مانند آستان بزرگی و عظمت پر ارج ومنزلت است .

دل بر دلدار رفت،جان بر جانانه شد: دل، دلداری پیدا کرد و جان به محبوب پیوست

شرح ابیات غزل( ۱۷۰)

(۱) دیشب حافظ خلوت نشین به میخانه آمد، پیمانی را که برای ترک باده گساری بسته بود شکست و به سر وقت باده رفت .

(۲) چهره زیبایی محبوب دوران جوانی ، در خواب به خیالش آمده بود و بار دیگر ، سر پیری عاشق و شیدا و بی قراری شد.

(۳) این صوفی عقل از دست داده که دیروز آلات باده گساری را می شکست ، با نوشیدن یک جرعه می ،باز بر سر عقل آمد.

(۴)( و )پس از آشنایی با مغ بچه یی که دل ودین را می ربود و در آنجا به رفتار آمده بود ، از همگان پیوند آشنایی را بردید.

(۵) سرخی آتشگران چهره گل ، خرمن هستی بلبل را به آتش کشید و چهره خندان شمع بلای جان پروانه شد.

(۶) سپاس خدای را که گریه های شبانگاهی و سحری بی اثر نماند و دانه های اشک ما به مروارید گرانبها و بی مانند تبدیل شد.

(۷) چشم ساقی ، آینه سِحر خواند(وبرما دمید) و انجمن ورد دعای ما را به محفل گفت و شنود بدل ساخت

(۸) حالیا منزل حافظ به منزله آستان بزرگی و عظمت الهی است دل او، دلداری را باز یافته و جان او به محبوب پیوسته است.

شرح ابیات غزل(۱۷۰)

وزن غزل : متفعلن فاعلات مفتعلن فاعلن

بحر غزل: منسرح مثمن مطوی موقوف مکشوف

*

در بیشتر نسخه ها ، در مطلع این غزل به جای ( حافظ ) کلمه( زاهد) و در مقطع آن به جای ( بارگه کبریا) (بزمگه پادشا) یا (بارگه پادشا) ضبط شده است . در واقع می توان گفت اگر کلمه صحیح حافظ با (زاهد) عوض نمی شد هرگز لزومی نداشت که بار گه کبریا هم به بزمگه پادشاه تغییریابد. به عبارت دیگر عدم درک صحیح نظریه عرفانی شاعر سبب شده که بعضی از کاتبین در گذشته در برگشت ضمیر به کار رفته در ابیات این غزل دچار توهم و در نتیجه از مقصود نهایی شاعر دور بمانند توضیح بیشتر اینکه در این غزل حافظ شخص خود را مثال می زند و خویشتن را در ابتدای امر به صورت یک صوفی گوشه گیر متعبد و خلوت نشین که از همه مناهی بریده معرفی می کند که حسن و جمال یک محبوب ایام جوانی او دو باره در دلش وسوسه ایجاد کرده ودر نتیجه حسن وجمال یک مغ بچه ساقی میخانه یی پای عشق او را به میخانه باز کرده واو را یک متعصب خم شکن بیش نبوده بر سر عقل ومعرفت آورده و چشم بینش و دیده جهان بین او را باز کرده به طوریکه دل او دلدار خویش را باز یافته و جان او به محبوب خویش پیوسته و در نتیجه منزلگاه او به منزله آستان با عظمت الهی در آمده و حالیا جایگاه او در بارگاه شاهِ جهان یعنی مقام کبریایی خداوند قرار دارد. معانی ابیات پیش گفته شد این غزل به نحوی است که با قرائت آن می توان به طور وضوح به نظریه عرفانی حافظ دست یافت.
شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالی

غزل به قلم علامه قزوینی :

زاهد خلوت نشین دوش به میخانه شد از سر پیمان برفت با سر پیمانه شد
صوفی مجلس که دی جام و قدح می‌شکست باز به یک جرعه می عاقل و فرزانه شد
شاهد عهد شباب آمده بودش به خواب باز به پیرانه سر عاشق و دیوانه شد
مغبچه‌ای می‌گذشت راه زن دین و دل در پی آن آشنا از همه بیگانه شد
آتش رخسار گل خرمن بلبل بسوخت چهره خندان شمع آفت پروانه شد
گریه شام و سحر شکر که ضایع نگشت قطره باران ما گوهر یک دانه شد
نرگس ساقی بخواند آیت افسونگری حلقه اوراد ما مجلس افسانه شد
منزل حافظ کنون بارگه پادشاست دل بر دلدار رفت جان بر جانانه شد

غزل به قلم شاملو : 

#####

غزل به قلم الهی قمشه ای :

#####

غزل به قلم عطاری کرمانی :

حافظ خلوت نشین دوش به میخانه شد    از سر پیمان برفت با سر پیمانه شد
شاهد عهد شباب آمده بودش به خواب    باز به پیرانه سر عاشق ودیوانه شد
صوفی مجنون که دی جام و قدح می شکست دوش به یک جرعه می عاقل و فرزانه شد
مغبچه ای می گذشت راهزن دین  ودل    درپی آن آشنا از همه بیگانه شد
آتش رخسار گل خرمن بلبل بسوخت       چهره خندان شمع آفت پروانه شد
گره شام و سحر شکر که ضایع نگشت     قطره باران ما گوهر یکدانه شد
نرگس ساقی بخواند آیت افسونگری      حلقه اوراد ما مجلس افسانه شد
منزل حافظ کنون بارگه پادشاست            دل بردلدار رفت جان به جانانه شد

غزل را بشنوید :

#####


کلیپ های مرتبت با غزل :

#####

#####

#####

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر