با عضویت در کانال یوتیوب حافظ دیوان از ما حمایت فرمایید :: اینستاگرام :: کانال یوتیوب حافظ دیوان ::
غزلیات حافظ به ترتیب رَوی ( آخرین حرف اصلی قافیه یا ردیف ) :
  الف  |  ب  |  ت  |  ث  |  ج  |  ح  |  خ  |  د  |  ر  |  ز  |  س  |  ش  |  ع  |  غ  |  ف  |  ق  |  ک  |  ل  |  م  |  ن  |  و  |  ه  |  ی | برچسب ها

۱۳۹۳ شهریور ۲۰, پنجشنبه

نوعروس - ساقی حدیث سرو و گل و لاله می‌رود - غزل 225 - 207

207- نوعروس
ساقی حدیث سرو و گل و لاله می رود   وین بحث با ثلاثه غساله می رود
می ده که نو عروس چمن حد حسن یافت   کار این زمان زصعنت دلاله می رود
شکر شکن شوند همه طوطیان هند       زین قند پارسی که به بنگاله می رود
طی مکان ببین و زمان درسلوک شعر     کای طفل یکشبه ره یک ساله می رود
آن چشم جاودانه عابد فریب بین           کش اروان سخر زدنباله م یرود
از ره مرو به عشوه دنیا کهاین عجوز           مکاره م ینشیند و محتاله می رود
خوی کرده می خرامد و بر عارض سمن   از شرم او عرق از ژاله می رود
باد بهار می وزد از گلستان شاه           وز ژاله باده در قدح لاله می رود
حافظ زشوق مجلس سلطان غیاث دین     غافل مشو که کار تواز ناله می رود


توضیحات :
ثلاله عساله ( سه کاسه شراب در اصطلاح حکمای یونان برای شستن معده در صبح خورده می شد ) نوعروس چمن ( استعاره از گل ) دلاله ( رابط دو جنس مخالف ) بنگاله ( سرزمینی درهند ) کاروان سحر ( قافله افسونگری ) مکاره ( زن فریبنده و نیرنگ باز ) محتاله ( حیله گر ) ژاله ( شبنم ) غیاث دین ( سلطان بنگاله ) معنی بیت 1( ای ساقی زمان مصاحبت با سرو و گل و لاله است زیرا فصل بهار می باشد پس این مصاحبت با سه جام شراب باید انجام گیرد ) معنی بیت 20 ای ساقی می بخور که نوعروس چمن یعنی گل کمال یافت دیگر نیازی به چاره اندیشی و آرایشگری زن دلاله محبت نیست چون خود به خود محبوب زیباست )

نتیجه تفال :
1-   خواجه در بیت 3-4-5-6- به ترتیب می فرماید ( همه طوطیان هند از این قند شیرین زبان فارسی که به هند م یرود شکر به دندان می سایند و شیرین کام شده اند ) ( درسلوک شعر طی زمان و مکان را ملاحظه کن که این کودک یک شبه راه یکساله می پیماید ) ( چشم سحر انگیز محبوب را نگاه کن که پارسا را نیز از راه بدر م یکند زیرا یک قافله و کاروان افسونگری بدنبال دارد ) ( فرییب دنیا را مخور و گمراه مشو که این دنیای حیله گر پیر حتی لحظه ای از مکر و فریب خالی نمی باش ) جنابعالی برداشت نیت خود را از چهار معنی بیت بفرمایید
2-   ویژگیهای جنابعالی عبارتند از با ایمان پرحرف سخنران با سلیقه زیبا و دلربا و جذاب بی ثبات فقرا را شریک خود م یکند بی قرار عاشق علوم و ماوراء الطبیعه مغرور مرموز هوشیار دلپذیر عشوه گر خودخواه د شخصیتی عاشق زندگی بی حوصله
3- لطفا ادامه شرح تفال را در ویدیو زیر تماشا کنید ...
کمی بیشتر در خصوص غزل بدانید :

شرح غزل :

معانی لغات غزل (۲۲۵)
حدیث:سخن نو، مطلب، قضیه، حادثه، ماجرا.
بحث:گفتگو.
ثلاثهِ غساله: سه تای شوینده و این اصطلاحی است که به سه قدح شراب گفته می شودکه علی الصباح می نوشیده و معتقد بر این بوده اند که قدح اول تشنگی را زایل وقدح دوم طعام را هضم وقدح سوم انبساط خاطر می آورد.
نوعروس چمن: کنایه از گل سرخ است.
حد:حدِّ اَعلی ، درجه کامل.
حد حسن یافت: به حد اکثر زیبایی دست یافت ، به کمال زیبایی رسید.
صنعت:سازندگی، هنرنمایی و کار سازی.
دلاّله:زن دَلال که واسطه آشنایی زنی با مردی می شود، زنی که مرد زن خواه جوانی وزن شوی جو را به هم رساند.
شکّرشِکَن: خورنده شکر، وکنایه از شیرین سخن است.
شکّر شِکَن شوند: شیرین گفتارشوند.
بنگاله:ناحیه یی در شبه قاره هند که امروز بین هند و بنگلادش تقسیم شده و بنگال شرقی به بنگلادش و بنگال غربی به هندتعلق دارد وعمده محصول آن نیشکر است.
سلوک: مسیر ومدارج،راهپیمایی،رفتار.
طی زمان ببین و مکان در سلوک شعر: در نوردیدن زمان ومکان را در پیشرفت شعر بنگر.
طفل:نوزاد جدید الولاده ، کنایه از شعر وشاعر وهمین غزل است.
یک شبه ره یکساله می رود:در طول یک شب راهی را می پیماید که در یک سال باید بپیماید ( راه یکساله تا بنگاله را می پیماید).
جاودانه: جادو وَش. جادو صفت ، سحر انگیز. کاروان سحر: کاروان جادو.
خوی:عَرق.
می خرامد:از روی ناز ووقار راه می رود.
عارِضِ: چهره.
ژاله:تگرگ ، شبنم ، قطره آب روان وسیال که صبح بر برگ گلها نشیند ، سرشک هوا در بامدادان.
از ره مرو: گمراه مشو ، از راه بیرون مرو ، از بیراهه مرو ، در اینجا کنایه از این است که گول مخور وغافل مشو.
عشوه:کرشمه و ناز وحرکات دلبرانه.
عجوز: پیر فرتوت.
مُکاره: زن فریبنده و پر مکر.
مُحتاله:زن حیله گرو مُزَور.
قدح لاله: پیاله لاله، حالت قدح مانند گل لاله.
سلطان غیاث دین: سلطان غیاث الدین ، منظور غیاث الدینبن سلطان سکندر فرمانروای بنگال است که در ۷۶۸ هجری به سلطنت بنگال رسیدو مصراع( ساقی حدیث سرو گل ولاله می رود) . را به اقتراح نهاده وحافظ این غزل را در پاسخ می سراید. کار تو از ناله می رود: کار تو از ناله پیش می رود، کنایه از این که اشعار غنایی و متناسب با دستگاه آواز توسبب پیشرفت کار تو می شود.
معانی ابیات غزل( ۲۲۵)
(۱) ساقی! ( آگاه باش که) سخن از سرو و گل و لاله در میان است و به دنبال آن گفتگو در باره سه جام باده شوینده صبحگاهی است. (۲) (بنابراین) شراب بیاور به ما بپیما که گل سرخ ، این نوعروس چمن به حدّ اعلای زیبایی و شگوفایی رسیده در حال حاضر کار به دست کار سازی و دلاّلگی باده است( تا مرا آماده رسیدن به وصال او کند ). (۳) با این قند پارسی که به بنگاله می رود ، همه طوطیان سخنگوی هند شکر شکن و شیرین سخن خواهند شد. (۴) بنگر که شعر چگونه مدارج پیشرفت را در زمان و مکان می پیماید که این نوزاد ، راهی را که در یکسال باید پیموده شود ، یک شبه در می نورد . (۵) آن چشمان سحر انگیز زاهد فریب را تماشا کن که کاروانی از افسونگری و دلربایی به دنبالش روان است. (۶) در حالی که عرق بر چهره اش نشسته ، با ناز می خرامد و از شرم روی او ،گل سمن غرق در عرق شده ژاله از چهراه ش روان است. (۷) به فریب ونیرنگ دنیا گمراه و منحرف مشو که این پیرزن فرتوت در نشستن مکر می ورزد و در رفتن حیله گری می کند. (۸) از سوی باغ پر گلِ شاه نسیم بهاری وزان است و از قطرات شبنم بامدادی ، باده در پیاله می ریزد. (۹) حافظ از شوق حضور در مجلس سلطان غیاث الدین غافل مباش و بدانکه پیشرفت کار تو به ناله ترانه های شعر تو وابسته است.
شرح ابیات غزل(۲۲۵)
وزن غزل: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
بحر غزل: مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف
از آنجایی که این غزل در پایان ، به نام سلطان غیاث الدّین ، مسجل شده است نخست باید این شخصیت را بشناسیم.در بین حافظ شناسان محترم چند نظریه است.
۱- شادروان دکتر غنی او را یکی از شاهزادگان سلسله آل مظفر می داند و معتقد است که کلمه سلطان جزء اسم این شاهزاده است و هرگز پادشاه نبودهاست و اوهمان سلطان غیاث الدین محمد پسرارشد سلطان عمادالدّین احمد بن مبارزالدین محمّداست که ذکر او در تواریخ آل مظفر آمده است.
۲-نویسنده مؤلف _ گنج مراد ) آقای سیروس نیرو این شخصیت را برادر شاه شیخ ابواسحاق اینجو می دانند که بنا به نوشته ایشان از سال ۷۳۶ تا سال ۷۳۹ مستقلاً در شیراز حکومت می کرده است .
۳- ادوارد بروان از قولی شبلی نعمانی می نویسد که این شخص یکی از ملوک هند است که حافظ را به هند دعوت کرده است.
۴- آقای ر_ ذوالنّور در کتاب ( در جستجوی حافظ ) توضیح می دهند که در جلد اول تاریخ فرشته از غیاث الدین نامی نام می برد. که درسال ۷۹۹ به مدت یکماه و چند ورز سلطنت کرده و در جای دیگر همین کتاب تاریخ فرشته ، ذکر غیاث الدین تغلق شاه ثانی ، نواده سلطان سرور شاه آمده که در سال ۷۹۰ به سلطنت رسیده و پس از پنج ماه مرده است.
۵-شادوران دکتر خانلری این شخصیت را همان غیاث الدّین محمد شاه دوم از سلاطین تغلقیه دهلی می دانند که از سال ۷۲۵- ۷۵۲ حکمران آن ناحیه بوده وبه زبان وآداب فارسی و سایر معارف تسلط داشته است.۶- دکتر صفا در تاریخ ادبیات ایران در جلدسوم بخش ۲ صفحه ۱۰۶۹ می نویسد:(… و یکجا هم از سلطان غیاث الدین بن سلطان سکندر فرمانروای بنگال که در سال ۷۶۸ هجری بر تخت سلطنت بنگال جلوس کرده بود یاد نموده و علت آن بود که سلطان غیاث الدّین مذکور بنا بر مشهور مصراعی را طرح کرد بدین گونه ( ساقی حدیث سرو گلو لاله می رود ) و به حافظ فرستاد تاآن را تمام کند و حافظ غزلی به مطلع ذیل بد و بازفرستاد:
ساقی حدیث سرو گلو ولاله می رود وین حدیث با ثلاثه غساله می رود
اینک با توجه به همه موارد یادشده همینطور که شادوران دکتر حسینعلی هروی عقیده دارند این شخصیت همان فرمانروای کل بنگال است که دکتر ذبیح الله صفا معرفی کرده اند زیرا حال و هوای غزل از قبیل شکر شکنی طوطیان- طوطیان هند – بنگاله راه یکساله – همگی دلالت بر این دارد که این غزل برای سلطان بنگاله هند سروده شده است.
ذکر این نکته نیز ضرورت دارد که شادروان دهخدا در ذیل کلمه غیاث الدین می نویسند: ابن اسکندر معروف به اعظم شاه از ملوک بنگاله ، وی در سال ۷۷۱ ه .ق بر سکندر شاه اول شورید و در سال ۷۹۲ هجری قمری بر تخت نشست ( از معجم النساب زامباور ، ج ۲، ص )۴۲۷ و به دنبال آن شرحی را که در کتاب از سعدی تا جامی ادوارد برون آمده ذکر می کنند . بنابراین ، این سلطان غیاث الدین بن اسکندر معروف به اعظم شاه پس از جنگ وخروج بر سکندر شاه اول در منطقه خود صاحی کلام ونفوذ بوده ودر خلال سالهای ۷۶۸ الی ۷۹۲ مصراع اول مطلع غزل را برایحافظ فرستاده است و هر چند که پس از رحلت حافظ هم رسماً به سلطنت رسیده باشد و باید دانست که مورخین در ذکر سنوات چندان دقت کافی به کار نمی بردند.
اینک که شأن نزول و سبب سرودن این غزل معلوم ودانسته شد که حافظ به استقبال مصراع سلطان غیاث الدین بن اسکندر معروف به اعظم شاه حاکم بنگال هند رفته است درباره ثلاثه غساله توضیح مختصری داده می شود: حکماء یونان براین عقیده بوده اند که شراب نبیند پس از صرف غذا سبب هضم و گوارش آن و در نتیجه عامل شادابی است و این عقیده پس از ترجمه کتب حکماء یونانی و فلسفه سقراط وارسطو به عربها نفوذ کرده و حافظ نیز ازین مضمون را از شاعر عرب گرفته ومی گوید :
شرب النبیذ علی الطعام ثلاثهٌفیـها الشّـفـاء و صِـحَّه الابدان
و از آن پس به ادبیات فارسی سرایت کرده چنانکه امیر مغزی گوید:
می سه گانه باید اندر دست ما کز سه گانی سکر ما گردد تمام
وسنایی می فرماید:
ساقیا دل شد پر از تیمار ، پر کن جام را بر کف مانه سه باده گردش اجرام را
و خاقانی فرماید یک دکانی فقاع اگر یابم بـدل شـرب سـه گـانه یـی بخورم
اسدی طوسی گوید:
زگیـتی بدین در پناهد همی سـه جـام مـی لـعل خـواهـد همی
جم اندیشه از دل فراموش کرد سه جام می از پیش نان نوش کرد
در پایان این بحث ذکر این نکته ضرورت دارد که آنچه حکماء یونان معتقد بوده اند صرف سه پیمانه آب جو تخمیر شده ماءالشعیر بوده است نه شرابِ انگوری.
شرح جلالی بر حافظ دکتر عبدالحسین جلالی


غزل به قلم علامه قزوینی :

ساقی حدیث سرو و گل و لاله می‌رود وین بحث با ثلاثه غساله می‌رود
می ده که نوعروس چمن حد حسن یافت کار این زمان ز صنعت دلاله می‌رود
شکرشکن شوند همه طوطیان هند زین قند پارسی که به بنگاله می‌رود
طی مکان ببین و زمان در سلوک شعر کاین طفل یک شبه ره یک ساله می‌رود
آن چشم جادوانه عابدفریب بین کش کاروان سحر ز دنباله می‌رود
از ره مرو به عشوه دنیا که این عجوز مکاره می‌نشیند و محتاله می‌رود
باد بهار می‌وزد از گلستان شاه و از ژاله باده در قدح لاله می‌رود
حافظ ز شوق مجلس سلطان غیاث دین غافل مشو که کار تو از ناله می‌رود


غزل به قلم شاملو : 

#####

غزل به قلم الهی قمشه ای :

#####

غزل به قلم عطاری کرمانی :

ساقی حدیث سرو و گل و لاله می رود   وین بحث با ثلاثه غساله می رود
می ده که نو عروس چمن حد حسن یافت   کار این زمان زصعنت دلاله می رود
شکر شکن شوند همه طوطیان هند       زین قند پارسی که به بنگاله می رود
طی مکان ببین و زمان درسلوک شعر     کای طفل یکشبه ره یک ساله می رود
آن چشم جاودانه عابد فریب بین           کش اروان سخر زدنباله م یرود
از ره مرو به عشوه دنیا کهاین عجوز           مکاره م ینشیند و محتاله می رود
خوی کرده می خرامد و بر عارض سمن   از شرم او عرق از ژاله می رود
باد بهار می وزد از گلستان شاه           وز ژاله باده در قدح لاله می رود
حافظ زشوق مجلس سلطان غیاث دین     غافل مشو که کار تواز ناله می رود

غزل را بشنوید :

#####


کلیپ های مرتبت با غزل :

#####

#####

#####

۴ نظر: