525- هم جان و هم جانان
جان قداي تو كه هم جاني و هم جاناني سر فداي تو و گرنه من و سرگرداني
سرسري از س كوي تو نيازم برخاست كار دشوار نگيرد به چنين آساني
خام را طاقت پروانه پرسوخته نيست ناز كانرا نرسد شيوه جان افشاني
بي تو ارام گرفتن بود از ناكامي با تو گساخ نشستن بود از حيراني
فاش كردند رقيبان تو سر دل من چند پوشيده بماند سخن پنهاني
تا بماند تر وشاداب نهال قد تو واجب آنست كه بر چشم منش بنشاني
درخم زلف تو ديدم دل خود را روزي گفمش چوني و چون مي زيي اي زنداني
گفت آري چه كني گر نبري رشك به من هر دا را نبود مرتبه سلطاني
راستي حد تو حافظ نبود صحبت ما پس گر بر سر اين كوي كني سگباني
توضيحات :
معني بيت 1( جان فداي تو شود كه هم روح و جاني و هم محبوب مايي اگر سرفداي تو نشود حيرت و پريشاني به من دست مي دهد ) معني بيت 2( به اين سادگي نم توانم كوي جانان را ترك كنم زيرا كاري كه انجامش بسيار سخت مي باشد به اين آساني انجام نمي شود ) معني بيت 3( كسي كه نازپرورده است تحملي به اندازه پروانه پر سوخته ندارد زيرا نازكان از عهده فدا كردن جان بر نمي آيند ) معني بيت 4( اي محبوب بدون تو آرام گرفتن از روي ناچاري است وبي پروايي از شدت حيرت عشق است كه گستاخم كرده است) معني بيت 7( روزي دل خود رادر پيچ وخم زلف تو دديم به او گفتم اي دل محبوس حالت چطو ر است و چگونه زندگي مي كني ) رشك ( حسد ) مرتبه ( مقام ) گدا( بيچاره ) راستي ( بدرستي حاصل مصدر ) سگباني ( نگهباني )
نتيجه تفال :
1- برو جان و سر فداي كسي كن كه لايق و سزاوار باشد خود را از سرگرداني و ترديد دور ساز زيرا اينكار به سادگي انجام نمي يابد بلكه نياز به زمان و درايت و تلاش بيشتري دراد زيرا كسي كه ناز پرورده مي باشد طاقت و صبش به اندازه پر سوخته پروانه بيشتر نيست برا يكارهاي بزرگ انسانهاي تلاشگر و صبور لازم است
2- از رقيبان وحسودان برحذر باش كه راز دل را فاش مي كنند سعي كن اسرار درون خود را با كسي در ميان نگذاري به خداوند اميد داشته باش
3- خوبست كسي را پيدا كني كه لايق و سراوار هم صحبتي شما باشد پس از دوستان افيوني و مگسان گرد شييني بر حذر باش
4- نذر خود را ادا كن و وسايل و امكانات سفر را آماده بساز و قبل از رفتن نسبت به پد رو مادر اداي احترام كن و برادرتان كه سخت به شما نياز دارد مورد دلجويي و مهر قرار بده و كدروتها را از دل خارج كن همسرتان ا زمشاناراحت شده حيف است كسي كه شما را به حد پرستش دوست دارد ناراحت كنيد
5- غرور انسان را بيمار مي كند عصبانيت و غرور اندازه اي دراد چون قلبي مهربان دراي بنابر اين زبان خود را نيز مهربان دار حدود 74 سال عمر خواهي كرد پس مهربان بودن با همسر و فرزندان بهترين پل پيروزي است
6- با توجه به بيت هاي غزل داراي روحيه اي حساس زود رنج جدي شكاك عاشق پيشه به ظاره بد اخلاق و بي توجه به ديگران مغرور لجباز يكدنده با ملاحت خوش لباس خوش برخورد آتشين مزاج بذله گو مهربان زندگي كن و نازك نارنجي هستيد
7- وام يا سود شايسته اي بدست مي آوريد دنبال امور اقتصادي هستيد انجام آن براي خانواده مشا در جريانش مي باشد به زودي بوجود خواهد آمد
کمی بیشتر در خصوص غزل بدانید :
شرح غزل :
#####
غزل به قلم علامه قزوینی :
#####
غزل به قلم شاملو :
#####
غزل به قلم الهی قمشه ای :
#####
غزل به قلم عطاری کرمانی :
جان قداي تو كه هم جاني و هم جاناني سر فداي تو و گرنه من و سرگرداني
سرسري از س كوي تو نيازم برخاست كار دشوار نگيرد به چنين آساني
خام را طاقت پروانه پرسوخته نيست ناز كانرا نرسد شيوه جان افشاني
بي تو ارام گرفتن بود از ناكامي با تو گساخ نشستن بود از حيراني
فاش كردند رقيبان تو سر دل من چند پوشيده بماند سخن پنهاني
تا بماند تر وشاداب نهال قد تو واجب آنست كه بر چشم منش بنشاني
درخم زلف تو ديدم دل خود را روزي گفمش چوني و چون مي زيي اي زنداني
گفت آري چه كني گر نبري رشك به من هر دا را نبود مرتبه سلطاني
راستي حد تو حافظ نبود صحبت ما پس گر بر سر اين كوي كني سگباني
غزل را بشنوید :
#####
کلیپ های مرتبت با غزل :
#####
#####
#####
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر