با عضویت در کانال یوتیوب حافظ دیوان از ما حمایت فرمایید :: اینستاگرام :: کانال یوتیوب حافظ دیوان ::
غزلیات حافظ به ترتیب رَوی ( آخرین حرف اصلی قافیه یا ردیف ) :
  الف  |  ب  |  ت  |  ث  |  ج  |  ح  |  خ  |  د  |  ر  |  ز  |  س  |  ش  |  ع  |  غ  |  ف  |  ق  |  ک  |  ل  |  م  |  ن  |  و  |  ه  |  ی | برچسب ها

۱۳۹۳ مهر ۱۷, پنجشنبه

رهرو منزل عشق - ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده‌ایم - غزل 366 -418

418 - رهرو منزل عشق
مابدين در نه  پي حشمت و جاه آمده ايم     از بد حادثه اينجا به پناه آمده ايم
رهرو منزل عشقيم و زسرحد عدم       تا به اقليم وجود اين همه راه آمده ايم
سبزه خط   تو ديديم و زبستان بهشت   به طلب كاري اين مهرگياه آمده ايم
با چنين گنج كه شد خازن آن روح امين     به گدايي به در خانه شاه آمده ايم
لنگر حلم تو اي كشتي توفيق كجاست   كه درين بحر كرم غرق گناهآمده ايم
ابرو ميرود اي ابر خطاپوش ببار           كه به ديوان عمل نامه ساه آمده ايم
حافظ اين خرقه پشمينه بينداز كه ما از پي قافله با آتش آه آمده ايم


توضيحات :
در ( درگاه ) پي ( ددر كسب ) حشمت ( شان و شكوه ) جاه ( منزلت ) آمده ايم( روي آوردهايم ) بد حادثه ( رويدادهاي ناگوار )‌سرحد عدم (‌مرز نابودي و نيستي ) اقليم وجود ( جهان هستي ) رهرو ( سالك ) سبزه خط ( خط چهره تشبيه ) مهر گياه ( گياهمحبت روي محبوب ) معني بيت 2( ما سالك راه عشق هستيمكهاز سرزمين نيستي يه اين جهان اين همه راه را آمده ايم )معني بيت 3( سبزه خط چهره تو را ديدم به همينجهت از بوستان بهشت به عشق اين گياه محبت به جهان خاكي آمدم ) معني بيت 4( با چنين گنجي كه خزانه دارش حضرت جبرئيل امين شده به درخانه شاه به گدايي آمده ايم ) لنگرحلم ( بردباري و شكيبايي ) بحر كرم ( درياي بخشش و كرم ) معني بيت 7(اي حافظ اين لباس پشمين را رها كن كه ما پيروان راه عشق هستيم و آهي جهان سوز داريم كه همه چيز رامي سوزاند پس خرقه را رها كن و محرد باش )

نتيجه تفال :
1-   حافظ در بيتهاي 5-6- به ترتيب فرمايد ( اي كشتي نجات و توفيق حق در درياي لطف خداوندي لنگر بينداز و ماغرق شدگان گناه رانجات بده ) ( اي ابر كرم و بخشش كه خطاي گناهكاران ار مي بخشي باران رحمتي بفرست زيرا در ديوان الهي با ناه اعمال سياه و تاريك كه مملو ازگناهكاري است آمده ايم) تفسير نيت خويش را از اين دو معني بفرماييد
2-   ازاينكه نسبت به انجام كا رخود اظهار پشيماني مي كنيدو ديگران هم شما را سرزنش مي كنندناراحت نشويد زيراجنابعالي داراي نيتي پاك و بي آلايش و قلبي مهربان مي باشيد و خداونددرهمه حال يار و ياور شماست پس نگراني به خود راه ندهيدبلكه بااراده علاقه و دقت به كار خودادامه دهيد
3-   حسودان در كمين مي باشند و رقيبان باسرعت د ركارند بنا براين لازم است كه جنابعالي با دقت و شكيبايي اقدام كنيد و به او بگوييد تا موفقيت راه چنداني نمي باشد اما ترديد و وسواس عامل بازدارنده خواهدبود
4-   آن كسي كه مورد اتهام قرار گرفته به زودي از او رفع اتهام مي شود و همه چيز روشن مي گردد واصولاً تحولات اساسي در پيش است
5-   فرزندم روزي كه پايتان براي ماندن بهانه مي گيرد به كمكقلبتان مقصد را طي كنيد و با نيروي اراده ناممكن ها را ممكن سازيد چون مي توانيد
6-   مسافرت را توصيه مي كنم خريدو فروش تفاوتي نداردامامسافر خبرمهمي مي دهد و پيك و هديه ايدريافت م يكنيد و جشني در راه عشقي بهمراه است
7-   در اين هفته خواب خواهيد ديد كه از صخره اي با كوهي بالا مي رويد تعبيرش اينكه مشكل شما قابل رفع مي بادش تنها اراده اي قوي و تصميمي قاطع لازم است و نبايد از مشكالت و سخنان پرادعاي ديگران بترسيدبايد توكل بر خدا اقدام كنيد


لطفا شرح تفال را در ویدیو زیر تماشا کنید ...
با آموزش جذاب اوریگامی به کودک خود خلاقیت را در آنها شکوفا کنید و غزیزانتان را به ساخت کاردستیهای محبوب تشویق کنید ...
با آموزش جذاب اوریگامی دستمال سفره به کودک خود خلاقیت را در آنها شکوفا کنید وغزیزانتان را به ساخت کاردستیهای محبوب تشویق کنید و همزمان سفرهای مهمانی خود را زیباتر کنید ...

کمی بیشتر در خصوص غزل بدانید :

شرح غزل :

معانی لغات غزل (۳۶۶)
این دَر : این درگاه .
حِشمَت و جاه : شکوه و بزرگی، جاه و جلال، مقام و بزرگواری .
بدِ حادثه : حادثه بد، اتفاق ناگوار، پیش آمد بد .
رهرو : راه رونده، رونده راه ، سالک راه طریقت .
منزل عشق : جایگاه عشق، عالم مجردات، اشاره به قدمت عشق از روح و هم رکاب شدن عشق با روح پس از خلق روح و سیر تکاملی آن ها و رجعت نخستین که از عقاید عرفاست .
سرحدّ عدم : مرز نیستی، پیش از خلقت روح .
اِقلیم وجود : جهان هستی، قدما ربع مسکون کره زمین را اقلیم می نامیدند .
سبزه خطّ : خطّ سبز، اشاره به خط سبزی که بر چهره نو بالغان در اثر روئیدن مو به چشم می خورد .
مِهرِ گیاه : گیاه مهر و محبّت، گیاهی که به عقیده قدما هرکس با خود داشته باشد مهر و محبت همگان را به خود جلب می کند و آن در اصل ساقه زیرزمینی (ریزوم) گیاهی است که به شکل اسکلت انسان سر و بدنه و زوائدی به جای دست و پا دارد و در شرق دور یافت می شود و جنبه تبلیغی برای ساحران است مانند مُهره مار که کولیان در ایران آن را به قیمت گزاف به مردم ساده لوح می فروشند تا جلب محبت شود .
خازن : خزینه دار .
روح امین : روح الامین، جبرئیل، نام جبرئیل یا فرشته یی که بر پیامبر وحی می آورد روح و لقب او امین یعنی امانت دار می باشد .
خانه شاه : خانه خدا .
لنگر : آلـت آهـنی سر تیز چـهار شاخه که به طـنابی بلند وصل و کشتی ها به هنگام توقف آن را در آب می اندازند و با فرو رفتن در شن کف دریا کشتی را در جای خود نگاه می دارد .
لنگر حِلم : ( اضافه تشبیهی ) حِلم به لنگر تشبیه شده، لنگر شکیبایی .
کشتی توفیق : ( اضافه تشبیهی ) توفیق به کشتی تشبیه شده .
توفیق : عوامل سازگاری با مطلوب دلخواه .
دیوان عمل : عدالت خانه ، دیوان عدل الهی .
از پی قافله : به دنبال قافله .
معانی ابیات غزل (۳۶۶)
۱) ما برای رسیدن به مقام و بزرگی به در این خانه نیامده ایم (بلکه) بر اثر رویدادهای ناگوار به اینجا پناه آورده ایم .
۲) ما راهیان به سر منزل عشقیم و این راه دراز از مرز نیستی تا جهان وجود را پیموده ایم .
۳) با دیدن سبزه نو دمیده بر چهره تو، و برای بدست آوردن این گیاه مهر و محبّت، از باغ بهشت به این دنیا آمده ایم .
۴) با داشتن چنین گنجی (قرآنی که در سینه دارم) که جبرئیل امین خزانه دار اوست به دَرِ خانه خدا برای گدایی آمده ایم .
۵) ای کشتی توفیق، لنگر شکیبایی و توقف تو کجاست؟ در این بحر کرم الهی لنگر بینداز که ما سراپا گناه به سوی این دریا رو آورده ایم .
۶) آبروی ما در خطر است . ای ابر رحمت الهی که شوینده خطاهایی، بر ما ببار که با نامه سیاه از گناه به دیوان عدل الهی آمده ایم .
۷) حافظ این خرقه پشمین را دور بینداز زیرا ما با آه آتشین خود، به دنبال قافله پشمینه پوشان ریاکار راه افتاده ایم .
شرح ابیات غزل (۳۶۶)
وزن غزل : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلات
بحر غزل : رمل مثمّن مخبون مقصور
*
خواجو کرمانی : ۱- ما به درگاه تو از کوی نیاز آمده ایم
بـه هــوایت ز ره دور و دراز آمـده ایم
۲- باز هشیار برون رفته و مست آمده ایم
وز مــی لعل لبت باده پرست آمده ایم
۳- ما به نظّاره رویت به جـهان آمده ایم
وز عدم پی به پی ات نعره زنان آمده ایم
*
هر چند خواجو مفاهیم عرفانی را که حافظ با اعتقادکامل در غزل خود آورده است، پیش از او در قالب چند غزل گنجانیده است اما سروده حافظ را نمی توان تقلید صِرف و همسان ظرف و مظروف خواجو دانست .
غزل حافظ فشره یی از حاصل معرفت الهی اوست که در موارد متعدّدی بازگو کرده است . او فهرست دفتر آفرینش را در صفحه اول این دفتر یعنی در صفحه ازل ثبت شده می بیند و قوّه محرّکه یی را که خالق متعال از خود، در آدم به امانت می نهد تا مسیر از سر حدّ عدم تا به اقلیم وجود را از راه بهشت شروع و به سرحدّ ابد ختم کند قوه لایزال عشق می داند و در تشریح این موضوع می گوید :
در ازل پــرتو حسنـت ز تجـلّــی دم زد عشق پیدا شد و آتــش به همه عــالم زد
این عشق که به صورت های مختلف در تمام موجودات عالم اعمّ از جماد و نبات و حیوان وجود دارد در انسان ایجاد مسؤولیت کرده و عنان اختیار حرکت به سوی تکامل را در جاده جبر از پیش کوفته شده، به دست بشر می دهد .
حافظ در این غزل همه باورهای خود را گنجانیده است و نحوه کلام او بازگو کننده حالت انفعال و شرمندگی مخلوقی است که از عدم توفیق کامل در راهِ شناخت ذات الهی به درگاه او می نمایاند و خود را مستحقّ لطف و کرامت و بخشش او می داند .
شاعر در بیت چهارم و ششم می گوید با گنج شایانی که توسط جبرئیل امین برای رسول ختمی مرتبت فرستاده شد و من آن را در حال حاضر در گنجینه سینه خود از حفظ و محفوظ دارم، در حال بازگشت به سوی تو هستم و خود را غرق گناه دانسته و در انتظار بارش ابر رحمت تو می باشم تا همه خطاها و گناهان مرا بشوید و از بین ببرد . و در جای دیگر می فرماید :
آبــی بـه روزنـامـه اعــمال مـا فـشان بـتوان مگـر سترد حــروف گنــاه از او
که اشاره به شستن لوح و زدودن کلمات خطا از روی آن است .

شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالی


غزل به قلم علامه قزوینی :

ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده‌ایم از بد حادثه این جا به پناه آمده‌ایم
ره رو منزل عشقیم و ز سرحد عدم تا به اقلیم وجود این همه راه آمده‌ایم
سبزه خط تو دیدیم و ز بستان بهشت به طلبکاری این مهرگیاه آمده‌ایم
با چنین گنج که شد خازن او روح امین به گدایی به در خانه شاه آمده‌ایم
لنگر حلم تو ای کشتی توفیق کجاست که در این بحر کرم غرق گناه آمده‌ایم
آبرو می‌رود ای ابر خطاپوش ببار که به دیوان عمل نامه سیاه آمده‌ایم
حافظ این خرقه پشمینه مینداز که ما از پی قافله با آتش آه آمده‌ایم


غزل به قلم شاملو : 

#####

غزل به قلم الهی قمشه ای :

#####

غزل به قلم عطاری کرمانی :

مابدين در نه  پي حشمت و جاه آمده ايم     از بد حادثه اينجا به پناه آمده ايم
رهرو منزل عشقيم و زسرحد عدم       تا به اقليم وجود اين همه راه آمده ايم
سبزه خط   تو ديديم و زبستان بهشت   به طلب كاري اين مهرگياه آمده ايم
با چنين گنج كه شد خازن آن روح امين     به گدايي به در خانه شاه آمده ايم
لنگر حلم تو اي كشتي توفيق كجاست   كه درين بحر كرم غرق گناهآمده ايم
ابرو ميرود اي ابر خطاپوش ببار           كه به ديوان عمل نامه ساه آمده ايم
حافظ اين خرقه پشمينه بينداز كه ما از پي قافله با آتش آه آمده ايم


غزل را بشنوید :

#####


کلیپ های مرتبت با غزل :

#####

#####

#####

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر