با عضویت در کانال یوتیوب حافظ دیوان از ما حمایت فرمایید :: اینستاگرام :: کانال یوتیوب حافظ دیوان ::
غزلیات حافظ به ترتیب رَوی ( آخرین حرف اصلی قافیه یا ردیف ) :
  الف  |  ب  |  ت  |  ث  |  ج  |  ح  |  خ  |  د  |  ر  |  ز  |  س  |  ش  |  ع  |  غ  |  ف  |  ق  |  ک  |  ل  |  م  |  ن  |  و  |  ه  |  ی | برچسب ها

۱۳۹۳ مهر ۲۱, دوشنبه

وفاي صحبت - شراب لعل کش و روی مه جبينان - غزل 403 - 452

452- وفاي صحبت
شراب لعل كش و روي مه جبينان بين   خلاف مذهب آنان جمال اينان بين
به زير دلق ملمع كمند ها دارند     دراز دستي اين كوته آستينان بين
به خرمن و دو جهان سر فرو نمي آرند       دماغ و كبر گدايان و خوشه چينان بين
گره از ابروي مشكين نمي گشايد يار   نياز اهل دل و ناز نازنينان بين
حقوق صحبت ما را به اد داد و برفت   وفاي صحبت ياران و همنشينان بين
اسير عشق شدن چاره خلاص من است       ضمير عاقبت انديش پيش بينان بين
غبار خاطر حافظ برد صيقل عشق       صفاي همت پاكان و پاك دينان بين

توضيحات :
معني بت 1( شراب قرمز سر بكش و چرههر زيا رويان رانگاه كن و برخلاف روش زهد نمايان و رايكاران زيبايي زيلارويان را تماشا كن ) معني بيت 2( صوفيان ظاره ساز در زير خرقه رنگارنگ ريا و تزوير خد بندهاي نيرنگ پنهان كرده اند تجاوز اين زاهدان آستين كوتا ه را نگاه كن ) معني بيت 3( گدايان و بيچارگان عاشق معرفت را بين كه در برابر خرمن ثرون و مقام دو جهان هم سر به زير نمي اوردن د و توجهي ندارند ) ابروي مشكني ( ابروي قشنگ سياه ) حديث ( سخن ) ضمير عافيت انديش پيش بينان بين ( فك رآسوده طلب عاشقان پيش را نگاه كن = به انديشه وق ينگاه كن كه پايان كار را از پيش مي داند زيرا گرفتاري درد ام محبت عين خلاصي است ) معني بيت 8( همدمي و همراهي اب دوست خوب گرد تيرگي را از آينه دل حافظ پاك كرد پس همت و اثر روشن دعا و توجه پاكيزه دامنان را نگاه كن )

نتيجه تفال :
1-   جنابعالي عاشق ار يا ياري يا چيزي شده ايد كه بر شما مبارك باد اما مسعي كنيد مراحل و مراتب آنرا بدست آوردي و مقدمات انجام آنرا فراهم سازيد و بي جهت خود را بهدرد و رنج گرفتار نسازيد بلكه از روي انديشه و فكر عمل نيد
2-   با كساني درگيري داريد كه كا رآنها با ريا و تزوير همراه است آن چنانكه با هدف و عقيده جنابعالي همسويي ندراند آنها افراي پست هستند كه تكب رو غرور سرمايه آ»است هر چه زودتر از اين راه برگرد و راهي جديد انتخاب كن
3-   به زودي موقعيت بسيار خوبي براي شماحاصل م يشود به شرط آنكه دقت و تلاش و سرعت عمل را از دست ندهيد وبا افراد افيوني و دروغگو و ريا كار نشست و برخاست نكنيد
4-   زندگي خوبي درايد در خانواده شما دقدقه هاي ديگران كمتر وجود دارد اماجديداً بگو مگوهايي بوجود آمد ه كه محصول زرق و برق و زيا د خواهي است بگوييد ا زاين وضع دست بدرارند و گرنه پشيمان مي شوند
5-   چيزي گم شده به زودي اثري از آن به دست مي آيد مسافرتي در پيش است و مسافريكه كه منتظرش هستيد به زودي مژده مي آورد
6-   عزيزم خاك محكوم برخاستن در پيش پاي طوفان است اگر روح ما بزرگ و طوفاني شود جسم محكوم همراهي اوست پس با حفاظ خوبگير و از نيروي عرفان و ايمان بهره مند شو تا از همه چيز و همه س جز خداي يگانه بي نياز باشي و اتكاي به نفس پيدا كني
7-   رنگ قهره اي كمرنگ يا سبز را برايتان پيشنهاد ميكنم كه بر متانت وحس بر تري جويي شما خواهد افزود و به شما نيرو و نظاط توام با صلابت  مي بخشد


کمی بیشتر در خصوص غزل بدانید :

شرح غزل :

معاني لغات غزل (403)

شراب لعل: شراب سرخ رنگ.

كَشْ: بكش، بنوش.

مه جبينان: ماه پيشاني ها، آنها كه پيشاني‌شان مثل ماه مي درخشد.

خلافِ: علي رغم.

خلافِ مذهبِ: بر خلاف شيوه و روشِ‌… .

دَلق: خرقه.

دلقِ ملمّع: خرقه رنگارنگ و داراي وصله هاي جور و واجور.

كمند: دام و بند و تله.

كوته آستينان: آنانكه خرقه شان داراي آستين هاي كوتاه است كنايه به صوفيان كه خرقه كبود با آستين فراخ و كوتاه مي پوشيدند.

خرمنِ دو جهان: (اضافه تشبيهي) دو جهان به خرمن تشبيه شده.

سر فرو نمي آرند: سر فرود نمي آورند، تسليم نمي شوند.

دِماغ: مغز سر، كنايه از حالت غرور و تكبّر و تَفَرعُنْ.

خوشه چينان: ريزه خواران، آنانكه در اطراف خرمن ديگران خوشه هاي پراكنده شده را جمع و به مصرف مي رساند، كنايه از صوفيان انگل صفت و بيكاره كه در عين حال متكبّر و خودخواهند.

اهلِ دل: صاحب ذوق، صاحبدل بصير و بيناي معنويّات.

حديث: گفتار تازه.

عهد محبّت: پيمان دوستي و وفاداري به آن.

وفاي صحبت: وفاداري دوستي و همنشينين و مصاحبت.

اسير عشق شدن: در بند عشق خود را گرفتار كردن.

ضمير: انديشه، باطن.

عاقبت انديش: پايان نگر.

پيش بينان: روشنفكران، آينده نگرها.

كدورت: تيرگي.

صفاي نيّت: پاكي و روشني ضمير و باطن و انديشه.

پاكان: پاك طينتان، پاك سرشتان.

پاكدينان: نيك اعتقادان، آنانكه در دين صداقت دارند.

معاني ابيات غزل (403)

(1) شراب قرمز بنوش و به چهره ماهرويان بنگر و بر خلاف راه و روشِ تيره صوفيان رياكار چهره اينان را تماشا كن.

(2) (اين صوفيان رياكار) در زير خرقه وصله دارِ با آستينِ كوتاه خود، دام و بندها نهفته اند. تجاوز و دست‌اندازي اين آستين كوتاهان! را مشاهده كن.

(3) انديشه هاي غرور‌ آميز و تفرعن اين صوفيان گداصفت و خوشه چينانِ خرمنِ محصولِ ديگران را بنگر كه از فرطِ تكبّر در پيش تمام نعمت هاي دنيا و آخرت، سر تسليم فرود نمي آورند.

(4) معشوق چين و گره از ابروان خود باز نمي كند. نياز صاحبدلان و ناز نازنينان را تماشا كن.

(5) حرفي از پيمان دوستي و وفاداري به آن، از كسي به گوش نمي رسد. وفاداري ياران و حريفان را در عالم دوستي ببين!

(6) راه رستگاري من در اين است كه اسير چنگال عشق شوم. انديشهِ دروني روشنفكرانِ پايان نگر را بنگر!

(7) مصاحبت دوست، تيرگي ها را از دل حافظ زدود. پاكي نيّت پاك سرشتان و نيك اعتقادان را ببين.

شرح ابيات غزل (403)

وزن غزل: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لان

بحر غزل: مجتّت مثمّن مجنون اصلم مُسبغ

٭

شاعر براي اينكه خواننده اين غزل پس از قرائتِ بيت مطلع، درباره (آنان) دچار سردرگمي نشود، در بيت دوم غزل بلافاصله )آنان) را معرفي كرده و مشخصات آنها را برمي‌شمارد كه همان آستين هاي كوتاه و فراخِ دلق‌هاي ملمّع صوفيان متظاهر است و در بيت سوم خصوصيات اخلاقي و رفتاري آنها را شرح مي دهد.

بنابراين مشاهده مي شود سنگ بناي مخالفت با صوفيان متظاهر و نيرنگ باز، از همان ايام جواني و در برخورد با شيخ علي كلاه توسط حافظ در اين غزلها گذاشته شده و تا پايان دوره شعر و شاعري او ادامه داشته است.

به منظور روشن شدن اين دو نكته كه حافظ اين دو غزل را در ايام جواني و همزمان سروده، يكي آوردن ضمير (آنان) در مطلع غزل است كه فاعل جمله معلوم نيست و چنين مي نماياند كه بايستي در ابيات پاياني غزلي ما قبل از آن ياد شده باشد ديگر همين نارسايي ها كه در دو غزل مشهود است بهترين دليل بر اين است كه شاعر در عنفوان شباب به سرودن اين غزلها دست زده است.

از همه اين مطالب كه بگذريم به اين نتيجه مي رسيم كه راستي اين شاعر رند با شهامت چگونه به نقاطِ ضعف اين دار و دسته پي برده و راحت و آسايش خيال خود را در راه برملا كردن و رسوا ساختن آنها فدا كرده است؟ و اين نيست مگر درك مفهوم عبارت: اِنَّ الحيوه، عَقيدَهُ و جَهاد.

در پايان، مضمون بيت سوم اين غزل را حافظ از نظامي گرفته آنجا كه در مخزن الاسرار مي فرمايد:

دست بدار اي فلك زرق ساز ز آستيِ كوته و دست دراز
شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالی


غزل به قلم علامه قزوینی :

شراب لعل کش و روی مه جبينان بين خلاف مذهب آنان جمال اينان بين
به زير دلق ملمع کمندها دارند درازدستی اين کوته آستينان بين
به خرمن دو جهان سر فرو نمی‌آرند دماغ و کبر گدايان و خوشه چينان بين
بهای نيم کرشمه هزار جان طلبند نياز اهل دل و ناز نازنينان بين
حقوق صحبت ما را به باد داد و برفت وفای صحبت ياران و همنشينان بين
اسير عشق شدن چاره خلاص من است ضمير عاقبت انديش پيش بينان بين
کدورت از دل حافظ ببرد صحبت دوست صفای همت پاکان و پاکدينان بين


غزل به قلم شاملو : 

#####

غزل به قلم الهی قمشه ای :

#####

غزل به قلم عطاری کرمانی :

شراب لعل كش و روي مه جبينان بين   خلاف مذهب آنان جمال اينان بين
به زير دلق ملمع كمند ها دارند     دراز دستي اين كوته آستينان بين
به خرمن و دو جهان سر فرو نمي آرند       دماغ و كبر گدايان و خوشه چينان بين
گره از ابروي مشكين نمي گشايد يار   نياز اهل دل و ناز نازنينان بين
حقوق صحبت ما را به اد داد و برفت   وفاي صحبت ياران و همنشينان بين
اسير عشق شدن چاره خلاص من است       ضمير عاقبت انديش پيش بينان بين
غبار خاطر حافظ برد صيقل عشق       صفاي همت پاكان و پاك دينان بين


غزل را بشنوید :

#####


کلیپ های مرتبت با غزل :

#####

#####

#####

۱ نظر:

  1. مرسی از معنی و تفسیر غزل، خیلی خوب و جامع بود :)
    فقط یکم اشتباه تایپی داشتید ;)

    پاسخحذف