هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود
از ماغ من سرگشته خیال رخ تو به جفای فلک و غصه دوران نرود
در ازل بست دلم با سر زلفت پیوند تا ابد سر نکشد و ز سر پیمان نرود
هرچه جز بار غمت بر دل مسکین منست برود از دل من وز دل من آن نرود
آنچنان مهر توام در دل و جان جای گرفت که اگر سر برود از دل و از جان نرود
گر رود از پی خوبان دل من معذورست درد دارد چه کند کز پی درمان نرود
هرکه خواهد که چو حافظ نشود سرگردان دل به خوبان ندهد و زپی ایشان نرود
تو ضیحات :
هرگزم ( هرگز + م مضاف الیه برای جان ) سرو خرامان ( محبوب – یار ) دماغ ( فکر ) سرگشته ( حیران – عاش = صفت مفعولی ) ازل ( ابتدا – آغار ) سرنکشد ( سرباز نمی زند ) بار غم ( بار اندوه = اضافه تشبیهی ) پیوند ( عهد و پیمان ) معنی بیت 1( نقش صورت زیبای تو هرگز از دل و جان من یرون نمی رود و هرگز آن قامت چون سرو خرامانت ا زخاطر م فراموش نمی شود ) معنی بیت 2( خیال رخ تو از فکر من عاشق سرگشته با ستم فلک و غصه دوران هم بیرون نمی رود یعنی شدت علاقه و محبت من به تو به اندازهایست که حتی با ستم و با غم اندوه هم فراموش نمی شود ) معنی بیت 4( هرچه دردل من هست تماماً از خاطرم می رود اما تنها بار غم تو است که همیشه باقی می ماند ) معنی بیت 6( اگر دل من به دنبال زیبارویان می رود جایز مقدور است زیرا درد دارد چه کند ؟ دنیال درمان می رود )
نتیجه تفال :
1- زیاد در فکر و اندیشه یار و محبوب هستی هرگز از یاد او نمی روی اما غصه خوردن دردی را دوا نمیکند بلکه تلاش و کوشش همراه با توکل به خدا برطرف کننده این نارحتی است نذ رخودراادا کن که سفر انجام می پذیرد
2- می دانم که آتش مهر و محبت او در جانت زبان9ه م یکشد و شب و روز در فکر او هستی البته او نیز ا ز این قاعده خارج نمی باشد ولی نیاز به صبرو شکیبایی دارد
3- لطفا ادامه شرح تفال را در ویدیو زیر تماشا کنید ...
کمی بیشتر در خصوص غزل بدانید :
شرح غزل :
#####
غزل به قلم علامه قزوینی :
هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود
از دماغ من سرگشته خیال دهنت به جفای فلک و غصه دوران نرود
در ازل بست دلم با سر زلفت پیوند تا ابد سر نکشد و از سر پیمان نرود
هر چه جز بار غمت بر دل مسکین من است برود از دل من و از دل من آن نرود
آن چنان مهر توام در دل و جان جای گرفت که اگر سر برود از دل و از جان نرود
گر رود از پی خوبان دل من معذور است درد دارد چه کند کز پی درمان نرود
هر که خواهد که چو حافظ نشود سرگردان دل به خوبان ندهد و از پی ایشان نرود
غزل به قلم شاملو :
#####
غزل به قلم الهی قمشه ای :
#####
غزل به قلم عطاری کرمانی :
هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود
از ماغ من سرگشته خیال رخ تو به جفای فلک و غصه دوران نرود
در ازل بست دلم با سر زلفت پیوند تا ابد سر نکشد و ز سر پیمان نرود
هرچه جز بار غمت بر دل مسکین منست برود از دل من وز دل من آن نرود
آنچنان مهر توام در دل و جان جای گرفت که اگر سر برود از دل و از جان نرود
گر رود از پی خوبان دل من معذورست درد دارد چه کند کز پی درمان نرود
هرکه خواهد که چو حافظ نشود سرگردان دل به خوبان ندهد و زپی ایشان نرود
غزل را بشنوید :
#####
کلیپ های مرتبت با غزل :
#####
#####
#####
بسیار زیبا و به جا بود امید وارم همان گونه که حافظ بیان کرد به ارزویم برسم اااامین
پاسخحذفانشاا...؛ امیدوارم- خدایا خودت کمکم کن................
حذفواقعا عالی بود ممنون
پاسخحذف