با عضویت در کانال یوتیوب حافظ دیوان از ما حمایت فرمایید :: اینستاگرام :: کانال یوتیوب حافظ دیوان ::
غزلیات حافظ به ترتیب رَوی ( آخرین حرف اصلی قافیه یا ردیف ) :
  الف  |  ب  |  ت  |  ث  |  ج  |  ح  |  خ  |  د  |  ر  |  ز  |  س  |  ش  |  ع  |  غ  |  ف  |  ق  |  ک  |  ل  |  م  |  ن  |  و  |  ه  |  ی | برچسب ها

۱۳۹۳ مهر ۲۶, شنبه

اي خسرو شيرين - بشنو اين نکته که خود را ز غم آزاده کنی - غزل 481 - 517

517- اي خسرو شيرين
بشنو اين نكته كه خود را از غم آزاده كني     خون خوري گر طلب روزي ننهاده كني
آخر الاخر گل كوزه گران خواهي شد         حاليا فكر سبو كن كه پرا ز باده كني
گر از آن آدمياني ك بهشتت هوس است   عيش با آدمئي چند پريزاده كني
تكيه ب جاي بزرگان نتوان زد به گزاف     مگر اسباب بزرگي همه آماده كني
تاجرها با شدت اي خسرو شيرين دهنان       گر نگاهي سوي فرهاد دل افتاده كني
خاطرت كي رقم فيض پيرد هيهات       مگر از نقش پراكنده ورق ساده كني
كا رخود گر به كرم بازگداري حافظ         اي بسا عيش كه با بخت خداداده كني
اي صبا بندگي خواجه جال الدين كن   كه جهان پر سمن و سوسن آزاده كني

توضيحات :
معني بيت 1( اين لطيفه را گوش كن تا خود را از غم و رنج رها كني اگر به دنبال قسمت و روزي كه  برايت مقدر نشده بروي رنج مي پري ) معني بيت 2( بالاخره جسم تو خاك مي شود و از آن گل و خميرمايه كوزه گران مي سازند پس هم اكنون درانديشه كوزه اي باش كه از شراب پركني و بنوشي ) معني بيت 30 اگر از آن انسانهايي هستي كه در انديشه بهشت مي باشي پس با چند انسان فرشته خو نشست و بخراست كن ) معني بيت 40 برمسند بزرگان نمي توان جاي گرفت و لاف بزرگي زد مگر اينكه همه اسباب بزرگي رااز فضل و دانش فراهم سازي ) معني بيت 5( اي پادشاه شيرين دهنان و زيبارويانثواب خواهي برد اگر به عاشقاني چون فرهادها توجه و عنايتي داشته باشي ) معني بيت 6( بعيد است كهنشان محبت و راحتي فكر ب رلوح دل تور باي من قرار گيرد جز آنكه از نقش افكار پريشان صفحه دل را پاك كني ) بخت خدا داده ( قسمت و بهره اي كه خداوند عطا كرده ) كرم ( بخشش ) خواجه جلال ( وزيز شاه شجاع ) سمن و سوسن ( شادي و خرمي )

نتيجه تفال :
1-   از دست تقدير و سرنوشت نمي توان فرار كرد بهره و قسمت هر كس در روز ازل نوشته و ثبت شده است بنابراين نتيجه گله و شكايت تنها افسردگي است بطور مثال جنابعالي چقدر براي بدست آوردن يكي از خواسته هايت تلاش و كوشش كردي اما نتيجه اي نداد بر عكس براي موضوع ديگري چندان گامي برنداشتي ولي موفق شدي اما اين دليل آن نيست كه انسان دست از كوشش و تلاش بردارد بلكه برعكس ضمن توكل بر خدا هميشه سريع وجدي اقدام كنيد
2-   انجام اين نيت نياز به زمان و بهره گيري از راهنمايي هاي خردمندانه استاد يا استاداني با تجربه دارد كه ساده ترين راه را در ختيار جنابعالي بگذارند
3-   مدتي است كه گويي خود را گم كدرهايد علتش اضطراب و پريشاني ناشي از لجبازي و وسواس شماست مقدراي شربت گلاب بخوريد
4-   از يكي از دوستان و آشنايان سخت رنجيده ايد او تقصير ندار د شما بيش از اندازه حساس هستيد و او آداب معاشرت را نمي داند بنابراين هركس به اندازه سواد و تربيتش عملي را انجام مي دهد
5-   به زودي ملاقات و معامله اي سودمندخواهيد داشت و مادر و پدرتان نيازمند محبت شما هستيد دل آنها را به دست آوريد و همسر را در آغوش گرفته و از ناراحتي خارج سازيد
6-   بيشتر مواقع بخاطر احساس مسئوليت نگرانيد بطور يكه اين پريشاني گاهي اتكاي به نفس شما راز ير سوال مي برد در ظاهر خود را سرد مزاج معرفي مي كنيد اماداراي قلبي بسيار گرم مي باشي و درمواقع همدردي و رنج ديگران خيلي صميمانه رفتار مي كنيد ميل داشتيد آنقدر ثروتمند بوديد تا به همه كمك مي كرديد از مساعدت به ديگرن لذت مي بريد اما قدري تودار و جلوه پذير و ظاهربين مي باشيد


کمی بیشتر در خصوص غزل بدانید :

شرح غزل :

غزل 481 
وزن غزل: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)

۱ این نکته را بپذیر تا خود را از غم خلاص کنی: اگر طلب رزق و روزی­‌ای را بخوری که برای تو مقرر نشده، بایستی خون بخوری.
خون خوردن: نوشیدن خون و به کنایه زحمت بسیار کشیدن و قصه خوردن.
مقصود اینکه روزی هر کس در سرنوشت او معلوم شده و اگر غیر از آن چیزی که برایش مقرر شده بخواهد رنج بسیار خواهد برد.
خون خوردن در معنی حقیقی خود این است که در سال­های مجاعه مردمی که از گرسنگی محکوم به مرگ بودند ناگزیر خون دلمه شده حیوانات ذبح شده را می­‌خوردند و این کیفیت به نهایت درجه فقر و استیصال تعبیر شده است. خون خوری در این بیت به این معنی نیز ایهام دارد.
2 سرانجام گل کوزه­‌گران می‌­شوی -به خاک بدل می‌­شوی و از خاکت کوزه­‌گران کوزه می­‌سازند- حالا فکر کوزه‌ای کن که آن را از شراب پر کنی.
3 اگر از آن آدم­‌هایی هستی که هوس رفتن به بهشت داری؛ می­‌توانی با آدم‌­هایی از نسل پری -مثل حوریان بهشت زیبا- عیش و عشرت کنی.
یعنی می‌­توانی در همین جهان با دلبرانی مثل حوریان بهشتی عیش کنی و لذت بهشت را دریابی.
4 بر مقام و منصب بزرگان بی‌­مناسبت نمی­‌توان تکیه زد؛ مگر وقتی که همه وسائل بزرگی را آماده کرده باشی.
به گزاف: بیهوده، بی­سبب
ظاهرا مضمون این بیت نظامی مورد استفاده شاعر قرار گرفته است:
دلا تا بزرگی نیاری به دست
به جای بزرگان نباید نشست
5 ای سرو زیبایان اجر و مزد بسیار برای تو خواهد بود؛ اگر به فرهاد دل از دست رفته التفاتی کنی.
دل افتاده: دل از دست رفته
خسرو به معنی مطلق پادشاه و شیرین دهن نماد معشوقه زیبا و فرهاد سمبول یک عاشق پاکباز است. در عین حال خسرو و شیرین و فرهاد مجموعا اشاره به داستان خسرو و شیرین دارد و معنی شعر با این اُعلام، چنین می­‌شود که ای خسرو پرویز اگر به فرهاد عاشق پیشه التفات کنی، اجر و مزد بسیار خواهی یافت.
6 ضمیرت کی اثری از لطف و کرم الهی را می­‌پذیرد، هرگز؛ مگر اینکه آن را از نقوش پراکنده و مختلف پاک کنی.
فیض: در توضیح کلمه فیض در بیت فوق استاد فروزانفر گفته: فیض به معنی انبساط و بسیار شدن آب چشمه است و غیض در مقابل آن است که معنی فرو رفتن دارد. اما فیض در اینجا به معنی فیضان معنوی است و آن بخشش بی­‌علتی است که از کرم الهی می­‌رسد، بدون اینکه در مقابل عمل یا چیزی باشد. و رقم فیض پذیرفتن یعنی اثر فیض الهی را دریافتن.
7 حافظ اگر کار خود را به کرم پروردگار واگذار کنی؛ چه بسیار عیش­ها که با بخت خداداد خواهی کرد- اگر توکل به خدا کنی مورد لطف الهی قرار می­گیری.
8 ای باد صبا به اطاعت و بندگی خواجه جلال­الدین تورانشاه سر فرودآور؛ تا بتوانی دنیا را پر گل سمن و سوسن آزاده کنی.
سوسن آزاده: سوسن آزاد، سوسن سفید
چنانچه این بیت صراحت دارد، غزل در مدح خواجه جلال­الدین تورانشاه، وزیر شاه شجاع است.
به باد صبا می­‌گوید وقتی بندگی جلال­الدین تورانشاه وزیر را کردی با او آشنا می­شوی، خلق و خوی او را کسب می‌کنی، شمّه­‌ای از آن را به اطراف جهان می­‌بری و از اثر آن جهان را چنان معطر می­‌کنی که گویی پرگل شده باشد.


غزل به قلم علامه قزوینی :

بشنو اين نکته که خود را ز غم آزاده کنی خون خوری گر طلب روزی ننهاده کنی
آخرالامر گل کوزه گران خواهی شد حاليا فکر سبو کن که پر از باده کنی
گر از آن آدميانی که بهشتت هوس است عيش با آدمی ای چند پری زاده کنی
تکيه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی
اجرها باشدت ای خسرو شيرين دهنان گر نگاهی سوی فرهاد دل افتاده کنی
خاطرت کی رقم فيض پذيرد هيهات مگر از نقش پراگنده ورق ساده کنی
کار خود گر به کرم بازگذاری حافظ ای بسا عيش که با بخت خداداده کنی
ای صبا بندگی خواجه جلال الدين کن که جهان پرسمن و سوسن آزاده کنی


غزل به قلم شاملو : 

#####

غزل به قلم الهی قمشه ای :

#####

غزل به قلم عطاری کرمانی :

بشنو اين نكته كه خود را از غم آزاده كني     خون خوري گر طلب روزي ننهاده كني
آخر الاخر گل كوزه گران خواهي شد         حاليا فكر سبو كن كه پرا ز باده كني
گر از آن آدمياني ك بهشتت هوس است   عيش با آدمئي چند پريزاده كني
تكيه ب جاي بزرگان نتوان زد به گزاف     مگر اسباب بزرگي همه آماده كني
تاجرها با شدت اي خسرو شيرين دهنان       گر نگاهي سوي فرهاد دل افتاده كني
خاطرت كي رقم فيض پيرد هيهات       مگر از نقش پراكنده ورق ساده كني
كا رخود گر به كرم بازگداري حافظ         اي بسا عيش كه با بخت خداداده كني
اي صبا بندگي خواجه جال الدين كن   كه جهان پر سمن و سوسن آزاده كني


غزل را بشنوید :

#####


کلیپ های مرتبت با غزل :

#####

#####

#####

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر