با عضویت در کانال یوتیوب حافظ دیوان از ما حمایت فرمایید :: اینستاگرام :: کانال یوتیوب حافظ دیوان ::
غزلیات حافظ به ترتیب رَوی ( آخرین حرف اصلی قافیه یا ردیف ) :
  الف  |  ب  |  ت  |  ث  |  ج  |  ح  |  خ  |  د  |  ر  |  ز  |  س  |  ش  |  ع  |  غ  |  ف  |  ق  |  ک  |  ل  |  م  |  ن  |  و  |  ه  |  ی | برچسب ها

۱۳۹۳ مهر ۲۶, شنبه

روي جانان طلبي - ساقيا سايه ابر است و بهار و لب جوی - غزل 485 - 539

539- روي جانان طلبي
ساقيا سايه اب است و بهار و لب جوي       من نگويم چه كن ار اهل دلي خود تو بگوي
بوي يكرنگي ازين نقش نمي آدي خيز   دلق آلوده صوفي به مي ناب بشوي
سفله طبع است جهان بر كرمش تكيه مكن     اي جهانديده ثبات قدم ا زسفله مجوي
گوش بگشاي كه بلبل به فغان مي گويد       خواجه تقصير مفرما گل توفيق ببوي
شكر آنرا كه دگر باز رسيدي به بهار       بيخ نيكي بنشان وره تحقيق بجوي
روي جانان طلبي آينه را قابل ساز   زانكه هر گز گل و نسرين ندمد زآهن و روي
دو نصيحت كنمت بشنو و صد گنج ببر   از درعيش درآور به ره عيب مپوي
گفتي از حافظ ما بوي ريا مي آيد     آفرين بر نفسيت با دكه خوش بردي بوي

توضيحات :
معني بيت 1( اي ساقي فصل بهار است و ابر سايه اش را بر جويباران پهن كرده پس نمي گويم چه كار كن اگر اهل صفايي خودت بگو ) معني بيت 2( بوي صفاو يكرنگي از خرقه رنگارنگ و رياكارانه صوفي نمي آيد پس برخيز خرقه صوفيانه را با شراب بشوي شايد يكرنگ شود ) معني بيت 3( جهان طبيعت وسرشتي پست دارد بر بخشش و ثبا ت قدم و اعتماد مكن اي كسي كه دنيا را آزموده اي از فرومايه و پس پايداري مخواه ) معني بيت 4(
وش بده كه بلبل با داد و فرياد مي گويد اي بزرگ كوتاهي مكن و بر آن باش تاگل پيروزي را ببويي ) معني بيت 5( به شكرانه آنكه مجدداً بهار رسيد نهال نيكي بكار و راه عشق پيش بگير) معني بيت 6( دل را از رنگارنگي ريا و تزوير پاك كن تا لياقت پذيرايي حق را پيدا كني زيرا اگر قابليت پيدا نكني مانند اين است كه از آهن و روي توقع روييدن گل و نسرين داشته باشي )

نتيجه تفال :
1-   حافظ در بيتهاي 7-8- فرمايد ( شما را دو پند مي دهم بشنو و به كار بند تا صد گنج بدست آوري الف: به خرسندي و خوشدلي روزگار ار سپري كن و هميشه خوش باش و با عيش و ذوق زندگي كن ب : عيب بين مباش و عيب كسي را مگير و راه نادرست را انتخاب نكن كه در عالم كاري بهتر از اين دو نيست )( اي جانان تو گفتي از حافظ ما بوي ريا و تزوير مي آيد آفرين ب نفس گرم تو باد كه خوب بوبردي و خوب فهميدي ) تفسير اين دوبيت به دستي تعبير نيت شماست
2-   اگر چه جنابعالي داراي قدرت اراده و اعتماد به نقص مي باشيد ولي اين موجب نمي شود كه مغرور و خود خواه باشيد و بخواهيد با لجبازي و يكدندگي زندگي خود را اداره كني و به همه كس زور و فخر بفروشي درحالي كه ابيد گفت درخت هر چه پر بارتر باشد افتاده تر است
3-   به مشورت اهميت دهيد و براي اجراي كارهايتان ا زافراد مطلع بهره بگيريد هميشه صله رحم و ديد و بازديد بويژه با اقوام و خويشان را به جا آوردي و نسبت به پدر و ماد ركاملاً خاضع باشيد كه سعادت دنيا و آخرت است
4-   از زندگي نسبتاً خوبي برخورداريد و 4 فرزند در طالع داريد نگراني شما بي جهت مي باشد زيرا به زودي گشايش بسيار حاصل مي شود
5-   با توجه به بيت هاي اي غزل خوصيات شما چنين است ظاهري آرام و مطيع و مهربان ولي با دنيايي ادعا قدرتمند و كله شق اما د رجاي خود با محبت و با صفا يعني مخلوطي از احساس و منطق مي باشيد و در خمير مايه اتان بدجنسي كمتر است بلكه بيشتر از مهر و محبت انباشته شده و اگر كسي شما را درك كند با مهرباني مي تواند لباس شما را در بياورد ولي با زرو يك پرگاه نمي دهيد


کمی بیشتر در خصوص غزل بدانید :

شرح غزل :

معاني لغات غزل (485)

اهل دل: اهل ذوق و حال، صاحبدل.

يكرنگي: اخلاص، بي ريايي.

اين نقش: اين تصوير، كنايه از دلق صوفي.

دلق: جامه مرقع و وصله دار و مختلف اللّون صوفيان.

سفله طبع: پست فطرت، بد نهاد، بد سرشت، بدخو و در نزد عرفا كسي كه از خدا نترسد.

كَرَم: بخشش، دِهِش، بزرگواري.

ثباتِ قدم: پايداري، استقامت، وفاي به عهد، ايستادگي و پشتكار در امور.

صد گنج ببر: به اندازه صد گنج بهره ببر.

درآ: وارد شو.

مپوي: طي مكن، مرو.

دگر بار: ديگر بار، بار ديگر، دوباره.

بيخ: ريشه، درخت، بُن، كنايه از درخت است.

تحقيق: حقيقت جويي و در اصطلاح عرفا عبارت از تكلّف عبد است براي كشف حقيقت.

آينه را قابل ساز: سطح آينه را صيقل كن، گرد و غبار كدورت را از سطح آينه بزداي، كنايه از صيقل كردن رويه صفحه آهن و روي است كه در قديم با اين عمل آينه مي ساخته اند.

گوش بگشاي: گوش را باز كن، گوش بده، بشنو.

به فغان: به فرياد، به آواز بلند.

خواجه: بزرگ، آقا، شخصيت محترم.

مفرما: (فعل نهي از مصدر فرمودن) كه براي احترام بكار مي رود و به معناي مكن.

تقصير مفرما: كوتاهي مكن.

توفيق: كاميابي و در اصطلاح عرفا موهبتي است الهي كه هر كه را ارزاني دارد، آن سالك را به آنچه خواهد برساند.

گُلِ توفيق: (اضافه تشبيهي) توفيق به گل تشبيه شده است.

بوي ريا: نشانه يي از ريا و تزوير و دوريي.

خوش بُردي بوي: خوب استنباط كردي، خوب دريافتي.

معاني لغات غزل (485)

(1) ساقي! فصل بهار است و ابر بر لب جويبار سايه افكنده است من نمي گويم چه بكن، اگر اهل حالي خودت بگو.

(2) در نقش اين خرقه اثري از يكرنگي به چشم نمي خورد. برخيز و خرقه آلوده صوفي را با شراب ناب بشوي (تا پاك و يكرنگ شود).

(3) دنيا پست فطرت است به لطف و كَرَمش دل مبند. اي آدم دنيا ديده و باتجربه، از فرومايه انتظاز وفاي به عهد و يكرنگي نداشته باش.

(4) دو اندرز به تو مي دهم به گوش گير و به اندازه صد گنج از آنها بهره برداري كن: پيوسته به شادي و خوشدلي بپرداز و از عيب و ايرادگيري و چون و چرا بپرهيز.

(5) به شكرانه اينكه بار ديگر به فصل بهار رسيدي، نهال خير بنشان و راه محقّق و مسلّم شده را در پيش بگير.

(6) اگر آرزوي ديدن روي محبوبِ خود را داري، دل خود را صيقل و شفاف كن تا به صورت آينه درآيد وگرنه هرگز در صفحه آهن و روي معمولي و كدر، تصوير گل و نسرين بازتابي ندارد و ديده نمي شود.

(7) گوش خود را باز كن و بشنو كه بلبل با صداي بلند آواز مي دهد كه اي بزرگوار، كوتاهي مكن و بر آن باش كه گل كاميابي را ببويي.

(8) گفته يي كه در حافظِ ما نشانه هايي از دورنگي و ريا ديده مي شود آفرين بر اين گفته و نَفَسِ گرم تو كه خوب دريافته يي!

شرح ابيات غزل(485)

وزن غزل: فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلات

بحر غزل: رمل مثمّن مقصور

٭

انوري:

قرطه بگشاي و زماني بنشين بيش مگوي روي بنماي كه امروز چنين دارد روي

٭

اوحدي:

برگذشت از من و بنمود چو ماه از سر كوي دلبرِ كافرم از چادر كافوري روي

٭

در بيت هفتم خطاب به ساقي مي فرمايد: گوشَت را باز كن و بشنو كه بلبل با صداي بلند داد مي‌زند: اي خواجه (خواجه = شخصيت بزرگوار مذكر) غافل مشو و قصور و كوتاهي مكن و در راه كاميابي خود بكوش. در اين بيت، در عنوان كردن خواجه به ساقي، همه مقصود و كنايه هاي حافظ پياده شده و همه حرفها و منظورها گفته شده است. زيرا منظور شاعر از آوردن خواجه همان خواجه تورانشاه وزير است.

هنر ديگر حافظ در پرورش كلام، در اين غزل اين است كه در بيت مقطع غزل، سخني را به طرف مخاطب خود نسبت مي دهد كه هم مي تواند براي ساقي و هم خواجه تورانشاه قابل پذيرش باشد و در آن كنايه يي مستتر است كه شاعر از مسموعات خود درباره اظهار نظر تورانشاه نسبت به خودش سخن به ميان مي آورد و در پايان غزل به صورت طنز و تجاهل العارف بدان اشاره مي كند.

بر خوانندگان محترم روشن است كه بازگويي مطلبي كه جنبه خصوصي دارد، در غزل از لطف كلام مي‌كاهد و اگر شاعر بتواند اين اشاره و كنايه خود را به نحوي در غزل بگنجاند كه آيندگان، از آن يك معناي كلي و معقولي استنباط كنند به ديرپايي و ماندگاري غزل لطمه‌يي وارد نخواهد آمد و همه اين ريزه كاري ها را حافظ در غزلهايي كه با كنايه و اشاره با صاحبان قدرت سخن گفته، به كار برده است و لطف تشخيص اين وجه از وجوه كلام حافظ كمتر از ديگر هنرنمايي هاي او در غزل نيست.

سخن آخر اينكه اين غزل پس از روي كار آمدن مجدد خواجه تورانشاه و بلافاصله پس از رفع اتهام از او و دعوت به وزارت مجدد سروده شده و مفاد بيت پنجم اين غزل دليل واضحي بر اين موضوع است.
شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالی


غزل به قلم علامه قزوینی :

ساقيا سايه ابر است و بهار و لب جوی من نگويم چه کن ار اهل دلی خود تو بگوی
بوی يک رنگی از اين نقش نمی‌آيد خيز دلق آلوده صوفی به می ناب بشوی
سفله طبع است جهان بر کرمش تکيه مکن ای جهان ديده ثبات قدم از سفله مجوی
دو نصيحت کنمت بشنو و صد گنج ببر از در عيش درآ و به ره عيب مپوی
شکر آن را که دگربار رسيدی به بهار بيخ نيکی بنشان و ره تحقيق بجوی
روی جانان طلبی آينه را قابل ساز ور نه هرگز گل و نسرين ندمد ز آهن و روی
گوش بگشای که بلبل به فغان می‌گويد خواجه تقصير مفرما گل توفيق ببوی
گفتی از حافظ ما بوی ريا می‌آيد آفرين بر نفست باد که خوش بردی بوی


غزل به قلم شاملو : 

#####

غزل به قلم الهی قمشه ای :

#####

غزل به قلم عطاری کرمانی :

ساقيا سايه اب است و بهار و لب جوي       من نگويم چه كن ار اهل دلي خود تو بگوي
بوي يكرنگي ازين نقش نمي آدي خيز   دلق آلوده صوفي به مي ناب بشوي
سفله طبع است جهان بر كرمش تكيه مكن     اي جهانديده ثبات قدم ا زسفله مجوي
گوش بگشاي كه بلبل به فغان مي گويد       خواجه تقصير مفرما گل توفيق ببوي
شكر آنرا كه دگر باز رسيدي به بهار       بيخ نيكي بنشان وره تحقيق بجوي
روي جانان طلبي آينه را قابل ساز   زانكه هر گز گل و نسرين ندمد زآهن و روي
دو نصيحت كنمت بشنو و صد گنج ببر   از درعيش درآور به ره عيب مپوي
گفتي از حافظ ما بوي ريا مي آيد     آفرين بر نفسيت با دكه خوش بردي بوي


غزل را بشنوید :

#####


کلیپ های مرتبت با غزل :

#####

#####

#####

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر