با عضویت در کانال یوتیوب حافظ دیوان از ما حمایت فرمایید :: اینستاگرام :: کانال یوتیوب حافظ دیوان ::
غزلیات حافظ به ترتیب رَوی ( آخرین حرف اصلی قافیه یا ردیف ) :
  الف  |  ب  |  ت  |  ث  |  ج  |  ح  |  خ  |  د  |  ر  |  ز  |  س  |  ش  |  ع  |  غ  |  ف  |  ق  |  ک  |  ل  |  م  |  ن  |  و  |  ه  |  ی | برچسب ها

۱۳۹۳ شهریور ۸, شنبه

پسته تو - ای پسته تو خنده زده بر حدیث قند - غزل 180 - 131

131- پسته تو
ای پسته تو خنده زده برحدیث قند     مشتاقم از برای خدا یک شر بخند
خواهیکه برنخیزدت ازدیه رودخون     دل در وفای صحبت رود کسان میند
طوبیزقامت تو نیاردکهدم زند     زین قصه بگذرمکه سخن می شود بلند
گر جلوه م ینمایی و گر طعنه می زنی       ما نیستیم معتقد شیخ خود پسند
زآشفتگی حال من آگاه کی شود ؟   آن را که دل نگشت گرفتار این کمند
بازار شوق گرمشد آن سروقد کجاست     تاجان خود برآتش رویش کنمسپند
جایی که یار ما به شکرخنده دم زند   ای پسته کیستی تو خدا را به خود مخند
حافظ چو ترک غمزه ترکان نمی کنی     دانی کجاست جای تو خوارزم یا خجند


توضیحات :
پسته تو ( استعاره ازدهان خندان ) طوبی ( نام درختی دربهشت ) حدیث قند ( داستان شیرین ) شکرخند ( خنده خوشمزه ) رود کسان ( فرزند مردم ) جلوه ( خودنمایی ) طعنه ( سرزنش ) شیخ خودپسند ( آرایه التفات = شیخ خودپرست ) اگرگرفتار ( عاشق ) بازار شوق ( آرزومندی زیاد ) خدا را ( قسم ) خوارزم ( محلی است ) خجند ( محلی است ) نیارد( قادرنمی شود) بلند ( طولانی ) سپند( اسپند که دود می کنند ) معنی بیت 3( طوبی درخت بهشتی باهمه زیبایی قامت قادر نیست با بی پروایی بگوید که قدش مانند تو موزون است از این داستان چشم می پوشم زیاررشتهکلام به دارا می کشد ) معنی بیت8( ای حافظ چون ه بناز و کرشمه دلبران ترک و زیبا دلبسته ای بدان که قرارگاه دل تو سرزمین ترکان خوارزمی میباشد

نتیجه تفال :
1- خواجه در بیت چهارم فرماید : ( اگر به زهد ریایی جلوه می فروشی و اگر ما را به فسق و فجور سرزنش می کنی ما به تو ای شیخ خود پرست اعتقاد نداریم و نمی گرویم و یا در بیت اول می فرماید ( ای کسی که پسته دهان تو داستان شیرین قند را مسخره می کند لحظه ای بخند زیرا آرزومند لبخند تو هستم که مانند شکر است تو را به خدای شکر بخند ) تو خود حدیث مفصل بخوان از این دو معنی .
2- از اینکه جنابعالی محبوب دیگران میباشی افتخار کن ولی مواظب باش گرفتار دام غرور و خودپسندی نشوی .
3- به تازگی قدری ملول و غمگین هستی علتش فکرهای بیهوده ایست که خود را بدان مشغول ساخته ای بلکه باید بدانی این نیت با حوصله و تلاش و دقت و وقت شناسی و سرعت عمل بموقع قابل اجراست و جای نگرانی نمی باشد.
4- روحیات جنابعالی عبارتست از : خودخواه , تند خو , رفیق پرور , خطرناک , مغرور , پرشور , کله شق , مدیر , رک گو , ورزش دوست , خود پسند , عصبانی , خود سر , ریاست طلب , قدرت طلب , جدی , خوشگذران , پرکار .
5- در آینده انسانی موفق خواهی بود بدان که شخصی کوتاه قد , سیاه چرده , بینی کشیده , با انگشتانی بلند به شما حسادت می کند . از او دوری کنید در این هفته ملاقاتی خواهید داشت که بسیار سودمند است .
6- از افراد سیگاری و افیونی به شدت دوری کنید که برای شما دام می گسترانند در کاری جنابعالی یا همسرتان ضرر کرده اید نگران نباشید جبران می شود .
7- تو را به خدا دست از مادر و خواهر و برادران آن بیچاره بردار خیرخواه و علاقه مند شما هستند این بگو مگوها را رها سازید که زندگی به سردی گراییده است .
8- برخوردی سودمند و سفری مفید در انتظار شماست و فرزندانی لایق در طالع شما وجود دارد .
لطفا شرح تفال را در ویدیو زیر تماشا کنید ...
با آموزش جذاب اوریگامی به کودک خود خلاقیت را در آنها شکوفا کنید و غزیزانتان را به ساخت کاردستیهای محبوب تشویق کنید ...
با آموزش جذاب اوریگامی دستمال سفره به کودک خود خلاقیت را در آنها شکوفا کنید وغزیزانتان را به ساخت کاردستیهای محبوب تشویق کنید و همزمان سفرهای مهمانی خود را زیباتر کنید ...
کمی بیشتر در خصوص غزل بدانید :

شرح غزل :

 ١ -اى دلبرى که لب خندان تو،بر داستان شیرینى قند به تمسخر خنده مى‌زند،آرزومند خنده‌ى‌تو هستم،به خاطر خدا یک شکر بخند![پسته،استعاره از دهان یار است به اعتبار این که پسته‌ى بازرا پسته‌ى خندان مى‌گویند.حدیث قند،یعنى حدیث و داستان شیرین بودن قند،داستانى که‌مى‌خواهد شیرین بودن قند را بازگو و اثبات کند.خندیدن به اندازه‌ى یک شکر،کاربرد وابسته‌ى‌عددى ویژه‌اى است که بعدها در شعر سبک هندى،مخصوصا غزل بیدل دهلوى رواج و گسترش‌یافت مانند:صد دشت مجنون،صد کوه فرهاد.]
 ٢ -درخت بهشتى طوبى با همه موزونى خود نمى‌تواند در برابر قامت زیباى تو خودنمایى و
جلوه‌گرى کند،از این داستان بگذرم که سخن به درازا مى‌کشد.
 ٣ -اگر مى‌خواهى اشک خونین-مانند رود-از چشمانت جارى نشود،به وفادارى فرزند مردم‌
دل نبند.
۴-چه جلوه‌گرى کنى و چه طعنه و سرزنش روا دارى،ما به زاهد خودپسند و خودبین اعتقادى‌
نداریم.[یعنى عکس العمل تو تأثیرى در اعتقاد ما ندارد.]
 ۵ -کسى که دلش گرفتار کمند عشق نشده،پریشانى حال مرا چگونه در مى‌یابد؟
۶ -بازار اشتیاق و محبت گرم است.آن دلبر سرو قد کجاست تا من جان خود را-مانند سپندى که‌
در آتش مى‌سوزد-فداى چهره‌ى زیبا و آتش‌گون او کنم؟[یعنى در این بازار گرم محبت،ممکن است‌کسى به چهره‌ى زیبا و قد سروگون او چشم زخمى بزند و بنابراین باید سپندى بر آتش افکند و من‌حاضرم که جانم را سپند روى او کنم.در مصراع دوم چهره‌ى معشوق را به آتش مانند کرده است.بنابراین جان را سپند روى آتشین کردن،یعنى جان را فداى روى معشوق کردن.]
 ٧ -اى پسته‌ى خندان،جایى که یار ما لبخند شیرین مى‌زند،تو کیستى؟به خاطر خدا مخند،که‌
به خود مى‌خندى![به خود خندیدن،به کنایه یعنى:خود را مسخره کردن یا مورد مضحکه قرار دادن.]
 ٨ -اى حافظ!تو که ناز و غمزه‌ى ترکان را رها نمى‌کنى(دل بسته‌ى غمزه‌ى ترکان هستى )مى‌دانى جایت کجاست؟شهر خوارزم یا خجند![شهرهاى خوارزم و خجند،از شهرهاى معروف‌ترکستان بوده،که به داشتن خوبرویان معروف بوده است.کلمه‌ى ترکان در این بیت،ایهام دارد: ١ -زیبارویان، ٢ -مردم ترک نژاد.در عین حال،هر دو معنى در این جا منظور نظر تواند بود.مى‌گوید:تو که‌دل‌بسته‌ى غمزه‌ى ترکان زیبارو هستى،جایت خوارزم یا خجند است!]
****
دیوان حافظ بر اساس نسخه قزوینی و خانلری

غزل به قلم علامه قزوینی :

ای پسته تو خنده زده بر حدیث قند مشتاقم از برای خدا یک شکر بخند
طوبی ز قامت تو نیارد که دم زند زین قصه بگذرم که سخن می‌شود بلند
خواهی که برنخیزدت از دیده رود خون دل در وفای صحبت رود کسان مبند
گر جلوه می‌نمایی و گر طعنه می‌زنی ما نیستیم معتقد شیخ خودپسند
ز آشفتگی حال من آگاه کی شود آن را که دل نگشت گرفتار این کمند
بازار شوق گرم شد آن سروقد کجاست تا جان خود بر آتش رویش کنم سپند
جایی که یار ما به شکرخنده دم زند ای پسته کیستی تو خدا را به خود مخند
حافظ چو ترک غمزه ترکان نمی‌کنی دانی کجاست جای تو خوارزم یا خجند
غزل به قلم شاملو : 

#####

غزل به قلم الهی قمشه ای :

#####

غزل به قلم عطاری کرمانی :

ای پسته تو خنده زده برحدیث قند     مشتاقم از برای خدا یک شر بخند
خواهیکه برنخیزدت ازدیه رودخون      دل در وفای صحبت رود کسان میند
طوبیزقامت تو نیاردکهدم زند     زین قصه بگذرمکه سخن می شود بلند
گر جلوه م ینمایی و گر طعنه می زنی       ما نیستیم معتقد شیخ خود پسند
زآشفتگی حال من آگاه کی شود ؟   آن را که دل نگشت گرفتار این کمند
بازار شوق گرمشد آن سروقد کجاست     تاجان خود برآتش رویش کنمسپند
جایی که یار ما به شکرخنده دم زند   ای پسته کیستی تو خدا را به خود مخند
حافظ چو ترک غمزه ترکان نمی کنی     دانی کجاست جای تو خوارزم یا خجند
غزل را بشنوید :

#####


کلیپ های مرتبت با غزل :

#####

#####

#####

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر