با عضویت در کانال یوتیوب حافظ دیوان از ما حمایت فرمایید :: اینستاگرام :: کانال یوتیوب حافظ دیوان ::
غزلیات حافظ به ترتیب رَوی ( آخرین حرف اصلی قافیه یا ردیف ) :
  الف  |  ب  |  ت  |  ث  |  ج  |  ح  |  خ  |  د  |  ر  |  ز  |  س  |  ش  |  ع  |  غ  |  ف  |  ق  |  ک  |  ل  |  م  |  ن  |  و  |  ه  |  ی | برچسب ها

۱۳۹۳ شهریور ۸, شنبه

طایر قدسی - اگر آن طایر قدسی ز درم بازآید - غزل 236 - 126

126- طایر قدسی
اگر آن طایرقدسی زدرم باز آید           عمر بگذشته به پیرانه سرم بار آید
دارم امید برین اشک چو باران که دگر     برق دولت که برفت از نظرم باز آید
آن که تاج سرمن خاک کف پایش بود     ازخدا می طلبم تا به سرم باز آید
خواهم اند رعقبش رفت به یاران عزیز       شخصم ار باز نیاید خبرم باز آید
گرنثار قدم یار گرامی نکنم         گوهرجان به چه کار دگرم باز اید
مانعش غلغل چنگ است و شکر خواب صبوح    ورنه گر بشنود آه سحرم باز آید
کوس نودولتی از بام سعادت بزنم           گر ببینم که مه نو سفرم باز اید
آروزمند رخ شاه چو ماهم حافظ       همتی تا به سلامت زدرم باز آید


توضیحات :
طایر ( پرنده ) طایر قدسی ( پرنده جهان پاک = محبوب فرشته = جبرئیل ) برق دولت ( ساره بخت واقبال خوب ) شخص ( جسم = خود ) کوس نو دولتی ( نقاره زدن بای نمازپنج نوبتی ) بام سعادت ( نیکبختی ) غلغل چنگ (آواز چنگ ) شکر خوا ب( خواب شیرین ) معنی بیت 1( اگر آن پرنده جهان پاک یا جبرئیل که همان یار فرشته خوی من می باشد مجدداً برگردد عمری که از من گذشته مجدداً بر می گردد و جوان می شوم ) معنی بیت 4( به دنبال محبوب خواهم شتافت اگر جسم من به نزد دوستان بازنگردد خبرم می رسد که درطلب محبوب جان دادم ) معنی بیت 7( اگر بنگرم که ماه رخسار تازه سفر کده من باز می گردد  به شادی باز آمدن او پنج با راقبال و پادشاهی جدید یافته ام که صدای آن بربام سعادتم زده می شود . )

نتیجه تفال :‌
1-   مدتهاست که درفکراین نیت به سر می بری و در پی آن می باشی و برای دستیابی به آن تلاش فراوان کرده ای کوشش و دقت خود را بیشتر کن که موفقیت درچند قدمی شماست و اجازه ورود می خواهد
2-   خواجه در بیت ششم شما را راهنمایی می کند ( خروش چنگ و خواب شیرین و میگساری بامدادی او را از آمدن باز داشتهاست و گرنه آه سحری من به گوش او می رسید و بی تردید بر می گشت ) او به کس دیگری تمایل داردو شما را باریچه قرارداده است پس از او دست بردار که به صلاح شما و خانواده یتان نم یباشد
3-   جنابعالی با ویژگیهای راستگویی وارد به هرکاری پراولاد خوش بخت دوستدار میهمانی ساکت مظلوم شوخ وبذله گو مقتصد و صرفه جو مخترع مشاور خوب رک و رفیق باز مادی گرا و با استعداد باید ارزش واقعی خود را بدانی و بهاین مسایل  اندیشه خویش را سرگرم نسازی بلکه باید واقع گراباشی
4-   ازدواج صورت نمی گیرد ولی طلاق عملی است تردید کاری را انجام نمی دهد ولی تدبیرگره گشاست صبرو حوصله برای انجام کار لازم است از وقت و زمان حداکثر بهره را بگیرید مواظب اطرافیان باشی مسافرت صلاح نمی باشد تغییر شغل و مکان فعلاً جایز نیست دراین ماه خرید و فروش سودی ندارد به زودی هدیه ای دریافت خواهید کرد و درمعامله ای سود می برید
5-   خواهر او زیاد دخالت می کند ولی از روی عمد نمی باشد دوستانه به وسیله یکی از نزدیکان تذکر دهید موثر تر خواهد بود
6-   از ریسک کردن هراسی به دل راه ندهید بلکه خود را آماده مقابله کنید تا موفق شوید و از توکل و ملاحت توام با زیرکی خاص خود استفاده کنید زمان را هم از دست ندهید

لطفا شرح تفال را در ویدیو زیر تماشا کنید ...
کمی بیشتر در خصوص غزل بدانید :

شرح غزل :

معانی لغات غزل (۲۳۶)

طایر قدسی : پرنده عاالم پاک بالا ، پرنده عرشی ، کنایه از شاه شجاع.

پیرانه سر: سَرِ پیری .

برق: درخشش ، فروغ . برقِ دولت:فروغ ستاره بخت واقبال.

شخص: پیکر ، تن ، کالبد و جودی انسان . نثار:ریختن و پاشیدن زرو و گوهر به پای عروس ، ریختن و پراکندن زرو سکّه بر سر عروس ، شا باش کردن ، افشاندن مسکوک یا نقل ونبات .

کوس:طبل ، دُهُل ، نقّاره .

کوس نودولتی: نواختن دُهُل و طبل به هنگام استقرار دولت جدید بر پشت بام دار الحکومه به منظور با خبر شدن مردم از این واقعه .

غلغل چنگ: صدای چنگ ، صدای بم و همهمه مانند چنگ .

شکر خواب صبوح: خواب شیرین بامدادای .

آرزومند رخ شاه چو ماهم: آرزوی دیدارِ رویِ چو ماه شاه را دارم .

معانی ابیات غزل (۲۳۶)

(۱) اگر یکبار دیگر آن پرنده عرشی صفت بر من وارد شود ، در این سر پیری عمر ، از دست رفته ام دوباره به من بر می گردد .(۲) از این اشک چون باران چشمداشت دارم که برق سعادتی که از جلو دیدگانم رفته است دوباره ( در آسمان اقبال جهش کرده ) وبه چشم بخورد. (۳) از خدا می خواهم که آن کسی که خاک زیر پایش به منزله تاج سر من بود بار دیگر به سر من باز گردد. (۴) به دنبال محبوب خود خواهم شتافت و اگر من شخصاً به نزد یاران عزیز برنگردم خبر( جان سپردن) من به آنها خواهد رسید. (۵) اگر گوهر جان خود را به زیر پای یار عزیز نریخته و نثار مقدم او نکنم ، این جواهر جان دیگر به چه درد من خواهد خورد. (۶) اگر در یابم که ماه تازه سفر کرده من می گردد از پشت بام خوشبختی تقّاره دولت جدیدرا به صدا در خواهم آورد.(۷) صدای غلغل نواختن چنگ و خواب شیرین بامدادی مانع کار است و گرنه اگر آه و ناله سحر من به گوش او برسد یقیناً باز خواهد گشت . (۸) حافظ از آرزوی دیدار وی چون ماه شام را دارم . همتی کن تا به سلامت به خانه من باز گردد.

شرح ابیات غزل (۲۳۶)

وزن غزل: فاعلاتن فعلاتن فع لن

بحر غزل: رمل مثمن مخبون اصلم

*

عماد فقیه : اگر آن طایر فرخنده لقا باز آید جان علوی به تن سفلی ما باز آید

*

این غزل نیز همانند غزل ۲۲۵ در فاصله ۷۶۵-۷۶۷ یعنی در فاصله زمانی که شاه شجاع از حکومت به دور و شاه محمود بر شیراز حکومت می کرد و در اشتیاق بازگشت مجدد او سروده شده است .

و همه ابیات حکایت از شوق وافر شاعر به مراجعت و رسیدن دوباره شاه شجاع به سلطنت می کند. شاعر در بیت دوم اشک خود را به مانند باران تصور کرده و از این باران انتظار جهش برق دولت، در فضای ابر آلود دوری از دیار شاه را دارد . اینکه در بیت چهارم می گوید خیال دارد به دنبالش بروم و اگر هم باز نگشتم یاران خواهندفهمید که من در راه دیدار او فداکاری کردم بدین سبب است که شاه شجاع پس از ترک شیراز و در خلال مدتی که در کار تدارک حمله مجدد به شیراز بود یا حافظ مکاتبه و مراوده داشته و از او می خواهد که به او بپیوندد و حافظ از این کار طفره می رود و این موضوع تا حدی سبب دلگیر سی شاه شجاع شده و حافظ تلویحاً در غزلی دیگر از این عمل اظهار پشیمانی می کند. اینک در این غزل لفظاً و لساناً جبران مافات را کرده و می گوید حال چنین خیالی را دارم که به او بپیوندم

نواختن کوس و نقاره نو دولتی از قدیم الایام مرسوم بوده و به هنگام ورود حکمران یا شاه به دارالحکومه بر بالای بام عمارت حکومتی به منظور آگاهی عموم نواخته می شده وامروزه به جای آن پرچم مخصوص را بر فراز کاخ پادشاهان به اهتزاز در می آوردند . همچنین در رؤیت ماه رمضان و شوال وبه هنگام اذان صبح و غروب ایام رمضان در سابق ، در شهر ها نقاره نواخته می شد.
شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالی


غزل به قلم علامه قزوینی :

اگر آن طایر قدسی ز درم بازآید عمر بگذشته به پیرانه سرم بازآید
دارم امید بر این اشک چو باران که دگر برق دولت که برفت از نظرم بازآید
آن که تاج سر من خاک کف پایش بود از خدا می‌طلبم تا به سرم بازآید
خواهم اندر عقبش رفت به یاران عزیز شخصم ار بازنیاید خبرم بازآید
گر نثار قدم یار گرامی نکنم گوهر جان به چه کار دگرم بازآید
کوس نودولتی از بام سعادت بزنم گر ببینم که مه نوسفرم بازآید
مانعش غلغل چنگ است و شکرخواب صبوح ور نه گر بشنود آه سحرم بازآید
آرزومند رخ شاه چو ماهم حافظ همتی تا به سلامت ز درم بازآید
غزل به قلم شاملو : 

#####

غزل به قلم الهی قمشه ای :

#####

غزل به قلم عطاری کرمانی :

اگر آن طایرقدسی زدرم باز آید           عمر بگذشته به پیرانه سرم بار آید
دارم امید برین اشک چو باران که دگر      برق دولت که برفت از نظرم باز آید
آن که تاج سرمن خاک کف پایش بود     ازخدا می طلبم تا به سرم باز آید
خواهم اند رعقبش رفت به یاران عزیز       شخصم ار باز نیاید خبرم باز آید
گرنثار قدم یار گرامی نکنم          گوهرجان به چه کار دگرم باز اید
مانعش غلغل چنگ است و شکر خواب صبوح    ورنه گر بشنود آه سحرم باز آید
کوس نودولتی از بام سعادت بزنم           گر ببینم که مه نو سفرم باز اید
آروزمند رخ شاه چو ماهم حافظ        همتی تا به سلامت زدرم باز آید

غزل را بشنوید :

#####


کلیپ های مرتبت با غزل :

#####

#####

#####

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر