با عضویت در کانال یوتیوب حافظ دیوان از ما حمایت فرمایید :: اینستاگرام :: کانال یوتیوب حافظ دیوان ::
غزلیات حافظ به ترتیب رَوی ( آخرین حرف اصلی قافیه یا ردیف ) :
  الف  |  ب  |  ت  |  ث  |  ج  |  ح  |  خ  |  د  |  ر  |  ز  |  س  |  ش  |  ع  |  غ  |  ف  |  ق  |  ک  |  ل  |  م  |  ن  |  و  |  ه  |  ی | برچسب ها

۱۳۹۳ شهریور ۳۰, یکشنبه

حریف شبانه - معاشران ز حریف شبانه یاد آرید- غزل 241 - 253

253- حریف شبانه
معاشران زحریف شبانه یاد آرید           حقوق بندگی مخلصانه یاد آرید
به وقت سرخوشی از راه ناله عشاق         به صوت نغمه چنگ و چغانه یاد آرید
چو لطف باده کندجلوه در رخ ساقی         زعاشقان به سرود و ترانه یاد آرید
چو درمیان مرادآورد دست امید       زعهد صحبتما درمیانه یاد آرید
نمی خورید زمانی غم وفاداران       زبی وفایی دورزمانه یاد آرید
سمنددولت اگر چند سرکش است ولی     زهمرهانبه سرتازیانه یاد آرید
به وجه مرحمت ای ساکنان صدر جلال     زروی حافظ و این آستانه یاد آرید


توضیحات :
معاشران فاعل ازمعاشرت (آن= علامت جمع ) یاران ( همنشین ) حریف شبانه ( هم پیشه مصاحب بزم شبانه ) حقوق بندگی ( حقوقخدمتی کهمخلصانه کرده ام = حاصل مصدر ) وقت سرخوشی ( هنگام شادی و نظاط ) چغانه ( نام سازی است ) لطف باده ( صفای می ) جلوه ( پرتو افکن ) زخساقی ( چهره ساقی ) میان مراد ( شاهد مقصود ) میانه ( درآن هنگام ) سمند دولت ( اسب بخت و اقبال ) سرکش ( چموش ) سر تازیانه ( بهشاره ) به وجهمرحمت ( به شیوه مهربانی ) صدر جلال ( پیشگاه عظمت و بزرگی ) معنی بیت 1( ای یاران معاشر از همراه و مصاحب بزم شبانه خود یاد کنید و از حقوقبندگی و خدمتیکه با خلوص انجام دادم به خاطر بیاورید ) معنی بیت 2( هنگامسرخوشی آهو ناله عشاق را با آواز نغمه چنگ و چغانه بخاطر بیاورید )

نتیجه تفال :
1-   شخصی منتظر کمک و مساعدت جنابعالی می باشد از او دستگیری کنیدتا این نیت جنابعالی هرچه سریع تر انجام گیرد و آنگاه بهیکیاز مشاهد متبرکه بروید و دعاکنید ونذر خودرا ادا کنید
2-   متاسفانه به کسی دلبسته ای که او شمارا به بازی نمی گیردهمین دلدادگی جنابعالی موجب شده که او طاقچه بالا بگذارد درحالی که شخصیت خانوادگی جنابعالی ایجاب می کدر که باخودداری بیشت رو فکر و اندیشه عمل کنید
3-   ازاین اندیشه صرف نظر کنیدابداً به صلاح آینده شما نمی باشد ولیاگر خواستید عملی گردددر شماره 1 راهنمایی کردم
4-   خواجه بزر در بیتهای 3-4-5-7- به ترتیب فرماید ( چون صفای می از چهره ساقی پرتو افکن شودازمهرورزان باسرود و ترانه یاد کنید ) ( چوندست امیددر کمر شاهدمقصودزدید از پیمان دوستی وآشنایی در آناثنا یاد کنید) ( یک لحظه به سرمستی یارانوفا پیشه نمی پردازید آخر عهد شکنی روزگار ستمکار هم اندازهایدارد ) ( ایساکناندرگاهجانان لطفاً مجاور بودنحافظ را به آن آستانه که پیشگاه عظمت و بزرگی است بخاطر بیاورید )
5-   مجدداً توصیه میکنم فعلاً صرف نظر کنید مسافر حالش خوبست 4 فرزند خواهید داشت که سومی از همه بهتر است مسافرت برای جنابعالی مفید است و خرید و فروش تفاوتی ندارد تغییر شغل و مکانفعلاً صلاح جنابعالی نمی باشد از پدر ومادر یاد کنید ملاقات مهمی در پیش داریدو به سفر زیارتی خواهید رفت
6-   ویژگیهای جنابعالیعبارتند از واقعلاً مهربان خیرخواه پرشور دنبال زیبایی دعوایی اهل حاشا با نمک نظر بلند پرکار جذاب و دلربا راستگو رک و بی پروا جذاب خود نما خوش قلب کمکرسان اهل میهمانی

لطفا شرح تفال را در ویدیو زیر تماشا کنید ...
کمی بیشتر در خصوص غزل بدانید :

شرح غزل :

معانی لغات غزل( ۲۴۱ )

معاشران: هم نشینان .

حریف : هم پیاله ، مصاحب

حریف شبانه: هم پیشه و هم پیاله و همقطار شبهای عیش ونوش .

حقوق وبندگی مخلصانه یاد آرید: از حق و حقوق خدمتگزاری بی شائبه من یاد کنید و آن را فراموشی نسپارید.

سر خوشی : نشاط و شادی حاصله از مستی .

چنگ:سازی از دسته آلات موسیقی رشته یی و زهی و سیمی که با دو دست به صورت ایستاده می نواختند

چغانه : سازی از خانواده آلات ضربی به صورت کُره مجوّف دسته داری که جنس آن از کدو- فلز بوده و درون ان سنگریزه های یی جای داشته و با در دست گرفتن، متناسب باوزن موسیقی به حر کت در می آورده اند ، جِقْجِقَه.

لطف باده: صفای باده، اثر لطیف و ملایم اولیه باده که گلگونی چهره در صورت نمودار می شود

جلوه: آشکار ، ظهور ، خود نمایی

میان : کمر . چو درمیان مراد آورید

امید: چون دست امید را در کمر شاهد دلبنددر آورید.

عهد صحبت: پیمان دوستی و رفاقت.

سمند: اسب، اسبی با رنگ متمایل به زرد، مراد مرکب قدرت است

سرکشیده : گردن افراشته و با غرور و تبحر

زهمرهان به سر تازیانه یاد آرید: به سوی هم قطاران خود و در عین غرور و بی اعتنایی با اشاره تازیانه یی که در دست دارید ، یادی بکنید.

زمانی : لحظه یی

نمی خورید زمانی غم وفاداران : لحظه یی غم دوستانه وفا دار خود را نمی خورید .

به وجه مرحمت:از روی لطف واحسان

ای ساکنان صدر جلال: ای کسانی که بر بالای مجلس عزت و جلال ساکنید.

ز روی حافظ واین آستانه: از صورت حافظ و چهره ارادت او بر در این درگاه.

معانی ابیات (۲۴۱ )

(۱) ای هم نشینان از حریف شبانه گذشته خود واز حق خدمت بی شائبه او یاد کرده و فراموشش نکنید.

(۲) به هنگام سرمستی ، با نوای چنگ و چغانه از آه و ناله عاشقان بیاد کنید.

(۳) بدان هنگام که اثر مستی و گلگونی در چهره دلدار نمودار می شود با سرود و آواز عاشقان یاد کنید.

(۴) آنگاه دست خواستار شما کمر آرزوها را در میان گیرد از زمان هم نشینی ما در میان جمع خود یاد آرید.

(۵) اینک که مرکب اقبال شما با گردن افراشته پیش می رود از همقطاران ( پیاده ) خود با اشاره سر تازیانه احوالی بپرسید. (۶) شما که یک لحظه به فکر یاران وفادار نیستید ، بی وفایی گردش ایام از یادتان نرود!

(۷) ای کسانی که بر بالای مجلس عزت و جلال ساکنید از روی لطف و احسان از چهره ارادت حافظ بر آستان یادی بکنید .

شرح ابیات غزل (۲۴۱)

وزن غزل : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لان

بحر غزل : مجتث مثمن مخبون اصلم مسبغ

*

هر چند در نگاه اول به نظر می رسد که این غزل در فرجه تبعید و دوری از وطن شاعر در اوج ناکامی سروده شده باشد لیکن پیغام ساده کلمات و عدم اظهاراتی مبنی بر مشقّات غربت و دوری از شیراز گواهی براین دارد که این غزل بعداز مراجعت از تبعید و در شیراز و به هنگامی سروده شده است که حافظ در کمال تنگدستی به سر می برده و سخنی معیشت کار او را به اختفا در منزل دوستی کشانیده و از ترس طلبکاران جرأت بیرون آمدن از آن منزل امن و پیوستن به یاران شبانه سابق خود را نداشته است .

شاعر پس از خلاصی از تبعید و آمدن به شیراز دیگر چند روی خوش ندیده و ایامش به سخن وبینوایی می گذشته و پس از چندی از ترس طلبکاران شاکی به منزل خواجه و صاحب مقامی که وزیر یا در ردیف وزیران بوده است پناه می برد و سبب تحصن در منزل آن خواجه را در قطعه یی چنین بیان می کند .

بـه مـن پیـام فـرستـاد دوستـی روزی کـه ای نــتیجــه کِـلکَت ســواد بینایی

پس از دوسال که بختت به خانه باز آورد چـرا زخـانه خـواجـه بـه در نـــمی آیی

جــــواب دادم و گـفـتم بـدار مـعـذورم که این طریقه نه کامی است و خودرأیی

جناب قاضیم اندر گذر کمین کرده ست بـه کـف قـباله دعـوی چـو مار شیبـانی

گـه گر برون نهم از آستان خواجه قدم بـگیـردم سـوی زنـدان بـرد بـه رسوایی

جناب خواجه حصار من است و گر اینجا کسـی نفـس زنـد از زحـمـت تقاضایی

بـه عــــون قـوّت بــازوی بندگان وزیر بـه سیـلی اش بشـکافم دمـاغ سودایی

همیش باد به کامش جهان از سر صدق کمر به بندگیش بسته چرخ مـینــایی

نویسنده را عقیده براین است که این غزل در این فرجه از زمان سروده شده است و سراپای آن یادآوری خاطرات ایام خوش گذشته است که با دوستان شبانه خود به سر می برده است .

دونکته در این غزل به چشم می خورد : نخست یادآوری با سر تازیانه که در این باره بسیار صحبت شده ومقاله نوشته شده دیگری اینکه این دوستانی که حافظ آنهارا مورد خطاب قرار می دهد همانطور که در بیت مقطع بدان اشاره شده است از ساکنان صدر جلال آستانه ودربار دولتی شاه شجاع می باشند .

درباه عنایت و بذل توجه یک صاحب اقتدار توسط اشاره سر تازیانه در حالی که مرکب بخت واقبال رابا گردن افراشته می راند شعرای متقدّم اشاره زیاد دارندکه به دو مورد آن به منظور روشن شدن موضوع اکتفامی شود.

ظهیر فاریابی گوید :

اشاره یی به سر تازیانه بس باشد نگویمت که عنان شوی من بجنبانی

و عبید زاکانی :

تراکه گفت که با کشتگان راه غمت اشـارتی بـه سر تـازیانه نـتوان کـرد

در پایان مضمون بیت مطلع غزل را همام تبریزی چنین سروده است :

دوستان از دوستان یاد آورید عهد یار مهربان یاد آورید
شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالی


غزل به قلم علامه قزوینی :

معاشران ز حریف شبانه یاد آرید حقوق بندگی مخلصانه یاد آرید
به وقت سرخوشی از آه و ناله عشاق به صوت و نغمه چنگ و چغانه یاد آرید
چو لطف باده کند جلوه در رخ ساقی ز عاشقان به سرود و ترانه یاد آرید
چو در میان مراد آورید دست امید ز عهد صحبت ما در میانه یاد آرید
سمند دولت اگر چند سرکشیده رود ز همرهان به سر تازیانه یاد آرید
نمی‌خورید زمانی غم وفاداران ز بی‌وفایی دور زمانه یاد آرید
به وجه مرحمت ای ساکنان صدر جلال ز روی حافظ و این آستانه یاد آرید


غزل به قلم شاملو : 

#####

غزل به قلم الهی قمشه ای :

#####

غزل به قلم عطاری کرمانی :

معاشران زحریف شبانه یاد آرید           حقوق بندگی مخلصانه یاد آرید
به وقت سرخوشی از راه ناله عشاق         به صوت نغمه چنگ و چغانه یاد آرید
چو لطف باده کندجلوه در رخ ساقی         زعاشقان به سرود و ترانه یاد آرید
چو درمیان مرادآورد دست امید       زعهد صحبتما درمیانه یاد آرید
نمی خورید زمانی غم وفاداران       زبی وفایی دورزمانه یاد آرید
سمنددولت اگر چند سرکش است ولی     زهمرهانبه سرتازیانه یاد آرید
به وجه مرحمت ای ساکنان صدر جلال     زروی حافظ و این آستانه یاد آرید


غزل را بشنوید :

#####


کلیپ های مرتبت با غزل :

#####

#####

#####

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر