باز آی و دل تنگ مرا مونس جان باش وین سوخته را محرم اسرار نهان باش
زان باده که در میکده عشق فروشند ما را دوسه ساغر بده و گو رمضان باش
در خرق چو آتش زدی ای عارف سالک جهدی کن و سرحلقه رندان جهان باش
دلدار که گفتابه توام دل نگران است گو می رسم اینک به سلامت نگران باش
خون شد دلم از حسرت آن لعل روان بخش ای درج محبت به همان مهر ونشان باش
تا بر دلش از غصه غباری ننشیند ای سیل سرشک از عقب نامه روان باش
حافظ که هوس می کندش جام جهان بین گو در نظر آصف جمشید مکان باش
توضیحات :
باز آی ( برگرد ) مونس ( همدم ) سوخته ( عاشق ) گو رمضان باش ( اگر چه ماه حرام رمضان باشد ) خرقه ( لباس درویشی ) خرقه آتش زدن ( کنایه از ترک ریا و ننگ و غرور کردن ) به توام ( برای تو هستم ) لعل روان بخش ( لب جانان ) درج محبت ( صندوقچه مهر و محبت ) سرشک ( اشک ) جام جهان بین ( جام جهان نما ) آصف ( نام وزیر حضرت سلیمان مقصود در این مصراع خواجه جلاالدین توران شاه وزیر شاه شجاع ) جمشید ( پادشاه کیانی ) معنی بیت 1( ای انان برگرد و دل تنگ و غمگین مار همدم باش و رازهای نهفته این عاشق ار محرم باش ) معنی بیت 2( از آن شرابی که در میکده عشق ومعرفت می فروشند دو سه قدح بما بده حتی اگر ماه حرام رضان باشد مهم نیست ) معنی بیت 6( برای اینکه غباری از غم و غصه بر دل جانان ننشیند ای سیل اشک به دنبال نامه روان شود ) معنی بیت 7( به حافظ که آرزوی دست یافتن به جام جهان نمای جمشید را دارد سفارش کن کهاز نظر گاهلطف آصف روزگار و وزیر روشندل که مقامش چون جمشید بزرگ است دور نشود )
نتیجه تفال :
1-خواجه در بیتهای 3-4-5- به ترتیب فرماید ( ای شناسای رهرو حق چون در خرقه تن آتش زدی و ریا و غرور را ترک کردی اینک کوشش کن برای قلندری د رمحفل رندان جهان صدرنشین باشی )( به محبوب که می گفت دلم نگران و منتظر تو میباشد بازگو که اکنون سالم وایمن به نزد تو می آیم چشم به راه باش )( دل من از اندوه دوری آن لب لعل سخر رنگ خون گردید ای صندوقچه محبت همچنان با مهر و نشان عشق گذشته دست نخورده بمان ) خود تفسیر کنید
2- جنابعالی در فراق و یا چشم انتظار کسی یا چیزی می باشید بطوری که تمام حواس و فکر و ذکر شما گردیده است به جنابعالی مژده می دهم که به مرادت می رسی و جای هیچ گونه نگرانی نمی باشد او سالم وخوش و خرمدر فکر جنابالی است تا یک هفته دیگر اتفاقات زیبا و مهم و خوبی روی می دهد بطوریکه تصور و باور نخواهی کرد
3- آینده روشنی در پیش دارید بطوری که موجب افتخار همگان خواهید شد ولی مواظب باش حسودان در کمین نشسته اند و قصد دارند از راه به ظاهر دوستی آسیب برسانند بویژه آن کسی که قدی کوتاه بین کوتاه چشم درشتی دارد و چهار شانه و پر مدعاست
4- تا بک هفته دیگر هردیه و خبر جالبی دریافت م یکنید بیمار شما تا یک هفته دیگر شفا می یابد مسافر شما کارش درست شد با دقت و سرعت عمل و تلاش مواظب رقیبان باشید اگر می خواهید ملکی یا ساختمانی بخرید در 6 شب متوالی سوره مبارکه نوح آیه 12 تا 10 آیه بعد از آن را با حضور قلب و معنی بخوانید که گشایش بسیار است
5- او را از طریق بگو مگو امتحان کردی مشاهده کردید که سر به راه و مطیع نشد پس لازم است از نیروی احساس و عاطفه بهره بگیرید مسلم بدانید که بر اثر مهر و محبت سنگ هم نرم میشود
6- تغذیه خوب را مودر توجه قرار دهید و منتظر خبر خوبی از طریق رایانه یا اینترنت باشید
لطفا شرح تفال را در ویدیو زیر تماشا کنید ...
کمی بیشتر در خصوص غزل بدانید :
شرح غزل :
معانی لغات غزل (272)
دلِ تنگ : دل گرفته از غم
ز آن باده که در میکده عشق فروشند : از آن شراب معرفتی که در میخانه عشق الهی می فروشند (شراب مباح)
گو رمضان باش : هرچند ماه رمضان باشد .
در خرقه چو آتش زدی : چون در خرقه آتش افکندی، اکنون که در خرقه زُهد و ریا آتش افکندی .
عارف سالک : شناسای رهرو حق، عارف راه سپر به سوی حق .
به توام دل نگران است : دلم نگران توست، دردل اندیشه تو را دارم، دلم برای تو در حال اضطراب است .
نِگران : چشم به راه، منتظر، در حال نگریستن .
لعل روان بخش : لب جان بخش .
دُرج : صندوقچه کوچک .
دُرج محبّت : صندوقچه مهر و محبّت، کنایه از دل .
به همان مُهر و نشان باش : به همان حالت مِهر و محبت و همان مُهر و نشان دست نخورده باقی باش .
جام جهان بین : جام کیخسرو که همه هفت کشور را در آن می دید و به جام جمشید معروف و چون در گذشته تا زمان حافظ، جمشید و سلیمان را یک شخص می دانستند به نام جهان نما یا جهان بین معروف شده است .
آصف : نام وزیر حضرت سلیمان (آصف برخیا) .
جمشید مکان : با حشمت و عظمت جمشید، یعنی با حشمت و عظمت سلیمان
چه جمشید و سلیمان را یک شخصیت اسطوره ای می پنداشتند .
معانی ابیات غزل (272)
1) برگرد و مونس جانِ دلِ تنگ و گرفته از غم من و محرم رازهایِ پوشیده این دلِ در آتش غم گداخته، باش .
2) از آن شرابِ مُباحِ معرفتی که در میخانه عشق الهی می فروشند، چند پیاله به ما بده که با این ماه رمضان منافاتی ندارد .
3) ای عارف، اکنون که در خرقه زهد و ریا آتشی افکندی، کوشش تو بر این باشد که سرآمدِ رندان جهان شوی .
4) به آن دلدار که می گفت دل نگران تو هستم بگو، منتظر باش که به زودی به سلامت می رسم .
5) دلم از اندوه دوری آن لبِ لعل جان آفرین، خون شد . ای صندوقچه محبت دل، با همان مِهر و محبتِ معشوق، سر به مُهر و بسته باقی بمان .
6) ای اشکِ سیل مانند، برای این که از غم و اندوه، غبار تیرگی بر دل محبوب ننشیند، به دنباله نامه روان باش (تا غبار غم را بشویی).
7) به حافظ که آرزوی داشتن جام جهان نما را دارد بگو که نخست بر آن باش تا مورد نظر لطفِ وزیر جمشید مکان باشی .
شرح ابیات غزل (272)
وزن غزل : مفعول مفاعیل مفاعیل مفاعیل
بحر غزل : هزج مثمّن اخرب مکفوف مقصور
*
همان طور که در صفحع 95 این دفتر، در فصل (چرا حافظ به یزد تبعید شد) گفته شد بالاخره روزی رسید که از طرف شاه شجاع و خواجه تورانشاه وزیر جداگانه پیغام و نامه مبنی بر دلجویی و رفع محظورات به حافظ می رسد و حافظ غزلی با مطلع :
هرچند پیر و خسته دل و ناتوان شدم هرگه که یاد روی تو کردم جوان شدم
به نام شاه شجاع و در پاسخ نامه او می سراید. پس از آن غزل بالا را برای تورانشاه وزیر می فرستد. شاعر در بیت مقطع غزلی که برای شاه شجاع فرستاد تلویحاً به این نکته اشاره می کند که از طرف تورانشاه هم نامه یی رسیده که او ضامن گناهان من شده است :
دوشم نوید داد عنایت که حافــظا بازا که من به عفو گناهت ضمان شدم
اجمالاً شاعر در این غزل که به عنوان پاسخ و تشکّر برای تورانشاه می فرستد در سه بیت نخست با مضامین عارفانه خطاب به دل خود چند نکته عرفانی را یاد آور می شود که در ضمن بار ایهام سرسختی و یکرنگی و ثبات عقیده شاعر را به دوش دارد و در واقع شاعر می خواهد مؤدبانه به تورانشاه بگوید که من سر حلقه رندان جهان هستم .
شاعر در 3 بیت اول در واقع چنین می گوید :
ای حافظ به حال خود باز آی و دل تنگ مرا مونس جان باش و از باده معرفت الهی به من بپیما و در طریقی که تا به حال رفته یی و از ریا و تظاهر دوری گزیده یی و آتش در خرقه زهد زده یی باز هم پیش برو تا سرحلقه رندان جهان شوی . سپس در چهار بیت بعد خطاب به تورانشاه می فرماید که در پاسخ دلجوییِ از من که نوشته بودی دل نگران تو هستم، اینک منتظر باش که به زودی در کمال سلامت به حضور می رسم و دلم همچنان کانون مهر و محبت تو است و من با این نامه سیل اشک خود را روانه می کنم که غبارهای کدورت ماجراهای سابق را از دل تو بشوید و پاک کند .
توضیحاً همان طور که خوانندگان محترم با مطالعه این اوراق متوجه این نکته شده اند، حافظ در موارد بسیاری در غزل های گله آمیزی که خطاب به شاه شجاع سروده از تورانشاه گله کرده و اظهار می دارد که در تبعیدِ من، سفارش ها و توصیه های تورانشاه در زیر پوشش دولتخواهی به شاه شجاع مؤثر بوده است و حال در این غزل به عنوان عذرخواهی و به طور سربسته می خواهد جبران گفته های گذشته را کرده باشد.
بالاخره در پایان غزل حافظ خطاب به خود می گوید اگر تو در سر آرزوی نزدیک شدن به سلیمان و جمشید زمانه یعنی شاه شجاع را در دل داری بایستی مورد توجه و نظر وزیر شاه جمشید مکان باشی تا بتوانی به مقاصد خود دست یابی .
شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالی
غزل به قلم علامه قزوینی :
بازآی و دل تنگ مرا مونس جان باش وين سوخته را محرم اسرار نهان باش
زان باده که در ميکده عشق فروشند ما را دو سه ساغر بده و گو رمضان باش
در خرقه چو آتش زدی ای عارف سالک جهدی کن و سرحلقه رندان جهان باش
دلدار که گفتا به توام دل نگران است گو میرسم اينک به سلامت نگران باش
خون شد دلم از حسرت آن لعل روان بخش ای درج محبت به همان مهر و نشان باش
تا بر دلش از غصه غباری ننشيند ای سيل سرشک از عقب نامه روان باش
حافظ که هوس میکندش جام جهان بين گو در نظر آصف جمشيد مکان باش
غزل به قلم شاملو :
#####
غزل به قلم الهی قمشه ای :
#####
غزل به قلم عطاری کرمانی :
باز آی و دل تنگ مرا مونس جان باش وین سوخته را محرم اسرار نهان باش
زان باده که در میکده عشق فروشند ما را دوسه ساغر بده و گو رمضان باش
در خرق چو آتش زدی ای عارف سالک جهدی کن و سرحلقه رندان جهان باش
دلدار که گفتابه توام دل نگران است گو می رسم اینک به سلامت نگران باش
خون شد دلم از حسرت آن لعل روان بخش ای درج محبت به همان مهر ونشان باش
تا بر دلش از غصه غباری ننشیند ای سیل سرشک از عقب نامه روان باش
حافظ که هوس می کندش جام جهان بین گو در نظر آصف جمشید مکان باش
غزل را بشنوید :
#####
کلیپ های مرتبت با غزل :
#####
#####
#####
تفسیر زیبایی بود کاش این اتفاقا بیفته....:(
پاسخحذفعالی بود ممنون از توضیح و شرح کامل
پاسخحذفعالی
پاسخحذف❤️
حذف