با عضویت در کانال یوتیوب حافظ دیوان از ما حمایت فرمایید :: اینستاگرام :: کانال یوتیوب حافظ دیوان ::
غزلیات حافظ به ترتیب رَوی ( آخرین حرف اصلی قافیه یا ردیف ) :
  الف  |  ب  |  ت  |  ث  |  ج  |  ح  |  خ  |  د  |  ر  |  ز  |  س  |  ش  |  ع  |  غ  |  ف  |  ق  |  ک  |  ل  |  م  |  ن  |  و  |  ه  |  ی | برچسب ها

۱۳۹۳ شهریور ۱۶, یکشنبه

پند عزیزان - دوش آگهی ز یار سفرکرده داد باد - غزل 102 - 187

187- پند عزیزان
 دوش آگهی زیار سفر کرده داد باد         من نیز دل به باد دهم هرچه باد باد
کارم بدان رسید که همراز خود کنم         هر شام برق لامع و هر بامداد باد
درچین طره تو دل بی حفاظ من         هرگز نگفت مسکن مالوف یاد باد
امروز قدر پند عزیزان شناختم       یارب روان ناصح ما از تو شاد باد
خون شد دلم به یاد تو هرگه که درچمن     بند قبای غنچه گل م یگشاد باد
ازدست رفته بود وجود ضعیف من       صبحم به بوی وثل تو جان باز داد باد
حافظ نهاد نیک تو کامت برآورد       جانها فدای مردم نیکو نهاد باد


توضیحات :
دوش ( دیشب ) یار سفر کدره ( محبوب – معشوق ) آگهی داد ( خبر داد ) بق لامع ( شرار آتش سوزان سینه ) باد ( اه سرد ) مالوف ( الفت یافته دلخواه و محبوب خو گرفته ) ناصح ( خیرخواه ) صبحم ( صبح مرا ) نیک نهاد ( پاک سرشت ) کام ( آرزو ) معنی بیت 1( دیشب باد از محبوب سفر کرده آگهی داد منهم در مقابل این مژدگانی به او دادم هر چه پیش آید خوش آید ) معنی بیت 2( کارم به آنجا رسید که هرشام برق درخشان آه آتشین و هر صبح باد آه و ناله را مصاحب خود کنم ) معنی بیت 3( درچین و شکن زلف تو این دل ناپروای من هیچگاه نگفت وطن اصلی من کجاست یعنی ازفضای سینه که جایگاه خو گرفته اوست . یادی نمی کند )

نتیجه تفال :
1-   این اندرشه  فکر برشما مبارک باد که سختیها و ناراحتی های آن پایان یافته و نزدیک به اجراست پس تلاش را بیشتر کنید که اکنون زمان سرعت عمل است چون به زودی روشنی درکار شما حاصل خواهد شد و به آرزویت می رسی پس نذر خود را عملی ساز و از آن شخصی که به شما نیکویی کرده قدردانی کن
2-   این پیروزی از آن جهت عملی م یگدرد که پدر و ماد راز شما راضی شده اند و شما به نصایح استاد بزرگوارتان توجه کرده اید پس جای هیچ گونه نگرانی نمی باشد بنابراین بی جهت وسواس و دلهره و دلتنگی نداشته باشید که کار خراب می شود چون شکر نعمت موجب افزونی نعمت می گردد
3-   عزیزی از شما دور شده به زودی خبر خوشی از او به شما م یرسد او حالش عالی و درحال خوشی و شادی است خرید و فروش خوبست تغییر شغل و مکان به موقع می باشد ازدواج عملی است ولی طلاق خیر
4-   ویژگیهای روحی جنابعالی عبارتند از پرحرف اهل تظاهر شیک پوش بد پیله موفق شوخ با مزه مرتب و منظم باایمان باسلیقه والامقام حساس فرشته خو کمک رسان اصیل سازشکار بی ریا زیبا و طناز مسلط به نفس پشتکاردار گاهی مردد
5-   خواجه دربیت پنجم فرماید 0 هرزمان که نسیم گره جامه غنچه گل را باز می کرد و آن را شکفته می ساخت من به یاد بند قبای گشوده تو می افتادم و دلم خون می شد
6-   بیمار حالش خوب نیست ولی بنده به مشام ی گویم تا یک هفته دیگر بهبودی می یابد پس مرا دعا و این کتاب را به همه توصیه کنید
7-   رنگ بنفش ملایم موجب ایجاد اعتماد به نفس و تکیه بر قدرت و عزت نفس است و تصدیق اطرافیان را درشما تقویت م یکند و مشوق خلاقیت ذاتی و بهره مندی از فطرت و سیرت زیبای شما خواهد بود


کمی بیشتر در خصوص غزل بدانید :

شرح غزل :

معانی لغات غزل (۱۰۲)
آگهی: خبر.
دل به باد دهم: گوش دل به پیغام باد دهم، پیغام باد را باور دارم.
هرچه باداباد: هرچه پیش آید خوش آید.
کارم بدان رسیده: کارم بدانجایی رسیده.
همراز خود کنم: راز خود را با او در میان نهم.
برق: جرقه، روشنایی، درخش، آذرخش.
برق‌لامع: برق درخشان، برق رخشنده، برق جهنده.
بی‌حفاظ: حق ناشناس، بی‌مروت، ناسپاس،نمک به حرام.
مسکن مألوف: جای سکونت که به آن انس گرفته شده باشد، وطن اصلی.
ناصح: نصیحت کننده.
قبا: جامه جلوباز برخلاف پیراهن که جلو آن بسته است.
نهاد: سرشت، طینت.
نیکونهاد: نیک سرشت.
معانی ابیات غزل ۱۰۲
(۱) دیشب، باد، از یار به سفر رفته به من خبری داد. من هم گوش دل به پیغام باد داده آن را باورمی‌کنم، هرچه می‌شود بشود.
(۲) کار من به جایی رسیده که هرشب راز دل خود را با برق جهنده و هر بامداد با باد گذرنده در میان می‌نهم.
(۳) دل حق‌ناشناس بی‌ملاحظه من درشکنج زلف تابدار تو جاخوش کرده و هرگز یادی ازجایگاه اصلی خود نمی‌کند.
(۴) امروز پی به ارزش اندرز عزیزان درگذشته بردم خدایا! روان اندرزگوی ما را شاد گردان.
(۵) هرگاه ه باد در چمن برغنچه وزیده، آن را می‌شکفت دلم به یاد تو افتاده و خون می‌شد.
(۶) جسم و جان ناتوانم در حال از دست رفتن بود که باد صبحگاهان، با امید دادن به وصل تو، جان تازه‌یی به تنم بازگردانید.
(۷) حافظ، پاکی سرشت تو سبب برآمدن آروزهایت می‌شود. جانها فدای مردمان نیکو سرشت باد.

شرح ابیات غزل ۱۰۲
وزن غزل: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلات
بحر غزل: مضارع اخرب مکفوف مقصور

این غزل پس از وصول خبری خوشحال کننده از شیخ ابواسحاق متواری سروده شده است. حافظ جمعاً در چهار غزل از یار سفر کرده یاد می‌کند و در این غزل در بیت ششم صراحتاً می‌گوید من در تنگنای روحی و جسمی قرار گرفته بودم که با وصول پیغام خوشحال کننده تو مبنی بر بازگشت، روح تازه‌یی در کالبدم دمیده شد و در بیت مقطع خود را سزاوار این خوشبختی می‌داند.
شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالی


غزل به قلم علامه قزوینی :

دوش آگهی ز یار سفرکرده داد باد من نیز دل به باد دهم هر چه باد باد
کارم بدان رسید که همراز خود کنم هر شام برق لامع و هر بامداد باد
در چین طره تو دل بی حفاظ من هرگز نگفت مسکن مالوف یاد باد
امروز قدر پند عزیزان شناختم یا رب روان ناصح ما از تو شاد باد
خون شد دلم به یاد تو هر گه که در چمن بند قبای غنچه گل می‌گشاد باد
از دست رفته بود وجود ضعیف من صبحم به بوی وصل تو جان بازداد باد
حافظ نهاد نیک تو کامت برآورد جان‌ها فدای مردم نیکونهاد باد


غزل به قلم شاملو : 

#####

غزل به قلم الهی قمشه ای :

#####

غزل به قلم عطاری کرمانی :

 دوش آگهی زیار سفر کرده داد باد         من نیز دل به باد دهم هرچه باد باد
کارم بدان رسید که همراز خود کنم         هر شام برق لامع و هر بامداد باد
درچین طره تو دل بی حفاظ من         هرگز نگفت مسکن مالوف یاد باد
امروز قدر پند عزیزان شناختم       یارب روان ناصح ما از تو شاد باد
خون شد دلم به یاد تو هرگه که درچمن     بند قبای غنچه گل م یگشاد باد
ازدست رفته بود وجود ضعیف من       صبحم به بوی وثل تو جان باز داد باد
حافظ نهاد نیک تو کامت برآورد       جانها فدای مردم نیکو نهاد باد


غزل را بشنوید :

#####


کلیپ های مرتبت با غزل :

#####

#####

#####

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر