با عضویت در کانال یوتیوب حافظ دیوان از ما حمایت فرمایید :: اینستاگرام :: کانال یوتیوب حافظ دیوان ::
غزلیات حافظ به ترتیب رَوی ( آخرین حرف اصلی قافیه یا ردیف ) :
  الف  |  ب  |  ت  |  ث  |  ج  |  ح  |  خ  |  د  |  ر  |  ز  |  س  |  ش  |  ع  |  غ  |  ف  |  ق  |  ک  |  ل  |  م  |  ن  |  و  |  ه  |  ی | برچسب ها

۱۳۹۳ شهریور ۲۰, پنجشنبه

انقلاب زمانه - شراب و عیش نهان چیست کار بی‌بنیاد - غزل 101 - 219

219- انقلاب زمانه
شراب و عیش نهان چیست ؟ کاربی بنیاد     زدیم برصف رندان و هرچه باداباد
گره دل بگشا وزسپهر یاد مکن         که فکر هیچ مهندس چنین گره نگشاد
زانقلاب زمانه عجب مدارکه چرخ       ازین فسانه هزاران هزار دارد یاد
قدح به شرط ادب گیر زانکه ترکیبش   زکاسه سر جمشید و بهمن است و قباد
که آگه است که کاووس و کی کجا رفتند؟     که واقف است که چون رفت تخت جم برباد
زحسرت لب شیرین هنوز می بینم   که لاله می دمد از خون دیده فرهاد
مگر که لاله بدانست بیوفایی دهر     که تا بزاد و بشد جام می زکف ننهاد
بیاییا که زمانی زمی خراب شویم     مگر رسیم به گنجی درین خراب آباد
نمی دهند اجازت مرا به سیر و سفر   نسیم باد مصلی و آب رکناباد
قدح مگیر چو حافظ مگر به ناله چنگ   که بسته اند بر ابریشم طرب دل شاد


توضیحات :
عیش نهان ( نشاط شراب پنهانی ) چیست ( چه معنی دارد چه می توان خواند ) بی بنیاد ( بی پایه و اساس ) هرچه بادا باد ( هرچه پیش آید خوش آید ) مگر (همانی که ) انقلاب زمانه ( احوال و تغییرات روزگار ) چرخ ( فلک روزگار ) فسانه ( افسانه ) به شرط ادب ( به پاس احترام ) جمشید جم قباد ( نام پادشاهان قدیم ایران ) کی ( لقب پادشاهان کیانی ) واقف ( آگاه ) سیر و سفر (گردش و تفریح ) مصلی ( محل درشیراز ) رکناباد ( قناتی در شیراز ) قدح ( جام شراب ) دهر ( روزگار ) معنی بیت 2( از دل عقده رنج و غم را بگشای و غمگین مباش و به اسرار روزگار فکر مکن زیرا که اندیشه هیچ مهندسی به راز آن پی نبرده است ) معنی بیت 4( جام باده را با رعایت ادب و احترام به دست بگیرید زیرا ترکیب آن از کاسه سر سه پادشاه مشهور جمشید و بهمن و قباد است ) معنی بیت 10( مانند حافظ ساغر را با چنگ ونی به دست بگیر و بنوش زیرا شادی دل را بر تارهای ابریشم چنگ بسته اند )

نتیجه تفال :
1-   دنیا و عوامل واقعاً بی پایه و بی بنیاد می باشد که روزگار و چرخش آن و مرگ پادشاهان و دلاوران و عاشقان این موضوع را ثابت کرده است پس انسان عاقل جهان را برخود سهل و آسان می گیرد و اندیشه باطل در سرجای نمی دهد و عینک بدبینی را بر می دارد و خوش بینانه اطراف ار نظاره م یکند و باکسی سرجنگ پیدا نمی کند
2-   خواجه در بیت اول و هفتم و هشتم فرماید ( می پرسی که نهانی شراب خوردن و مخفیانه از مردم عیش و عشرت کردن چه معنی دارد و کار بی فایده ایست بنابراین ما هم خود راداخل رندان کردیم و جزو آنها شدیم هرچه پیش آید خوش آید ) ( لاله در پیمان شکنی و به روزگار کاملاً بی پرده است زیرا تا به جهان آمد از یان جهان رفت ولی بحظه ای از ساغر گرفتن عاقل نشد ) ( به شتاب بیا و به یک لحظه با خوردن شراب معرفت خود پرستی خود را ویران کن شاید وصال محبوب درخراب آباد جهان که آبادی آن مانند ویرانی است دست یابیم )
3-   ویژگیهای جنابعالی عبارتند از استاد در زیرکی زرنگ بانمک جوشی حادثه جو مرموز عاشق تنوع رفیق دوست با همت باوجدان پر سرو صدا دو شخصیتی سیاستمدار با سلیقه مخترع بلند پرواز تشنه دانستن جذاب لجباز
4-   از نصیحت دیگران نارحت مشو به پدر و مادر احترام کن این نیت باصبر و حوصله و سرعت عمل قابل اجراست مسافر کارش خوب و گرفتار عشقی یا کاری جدید شده است مسافرتی درپیش دارید ملاقات و معامله مهمی خواهید نمود 3 فرزند در طالع دارید ک مبارک است نذر خود را ادا کنید او صاحب فرزند و همسری خوب و خانه ای زیبا و اتومبیلی شیک و امکانات عالی خواهد شد نگران نباشید


کمی بیشتر در خصوص غزل بدانید :

شرح غزل :

معانی لغات غزل:
زدیم بر صف رندان و هرچه باداباد: خود را در صف رندان جازدیم، هرچه باداباد.هرچه پیش آید خوش آید.
گره ز دل بگشا: دلتنگی مکن.
وز سپهر یاد مکن: و نکوهش چرخ مکن.
که فکر هیچ مهندس…: که تدبیر هیچ مهندس منجم، مشکل غم و غصه را حل نکرده است.
انقلاب: زیر و رو شدن، تحول و تغییر، آشوب، دگرگونی.
قدح: کاسه بزرگ، پیمانه شراب.
واقف: آگاه.
بهمن: پسر اسفندیار و جانشین او.
مگر: مثل اینکه، کانه، همانا، گویا، شاید.
زمی‌خراب شویم: مست لایعقل شویم و در اصطلاح صوفیه مستغرق شدن در سکر.
خراب‌آباد: (استعاره) اشاره به این دنیا.
مصلی: جای نماز، عیدگاه، و مصلای شیراز فضا و گردشگاهی بوده که آرامگاه حافظ در آن واقع است.
آب رکن‌آباد: چشمه رکن‌آباد که سرچشمه آن کوههای الله اکبر شیراز است و هنوز جاری است.
ابریشم طرب: کنایه از ابریشم تابیده یی است که به جای سیم به چنگ می‌بسته‌اند و اضافه تشبیهی است و کنایه از لطافت طرب دارد.
معانی ابیات غزل (۹۵)
(۱) در پنهانی شراب نوشیدن و عیش کردن چه کاری است؟ کاری بی‌اساس. هرچه باداباد خود را در صف رندان جا زدیم (و علناً به باده گساری و عیش پرداختیم).
(۲) دلتنگی مکن و گرفتگی دل را باز کن و نکوهش چرخ مکن که تدبیر هیچ منجم مشکل غم و غصه را حل نکرده است.
(۳) از دگرگونی اوضاع روزگار شگفت‌زده مشو که این جهان هزاران از این رویدادها به یاد دارد.
(۴) پیمانه شراب را با ادب و احترام تمام در دست نگهدار چرا که آن از خاک سر جمشید و بهمن و قباد ساخته و پرداخته شده است.
(۵) چه کسی می‌داند که کیکاووس و کیقباد کجا رفتند و چه کسی به درستی آگاه است که تخت جمشید چگونه از میان رفت.
(۶) هنوز می‌بینم که از حسرت کام گرفتن از لب شیرین، از خاک و خون دیده فرهاد لاله سرخ می‌روید.
(۷) گوئی لاله از بی‌وفایی روزگار آگاهی داشت که ازهنگام سر بر زدن تا سر فروهِشتَن جام باده گلگون از دست فرو نگذاشت.
(۸) بیا بیا که لحظاتی چند از شراب مست و از خود بی‌خود و خراب شویم، شاید که در این دنیای خراب به گنج (معرفتی) دست یابیم.
(۹) وزش ملایم نسیم مصلاً و آب رکن‌آباد به من اجازه گردش و مسافرت نمی‌دهند.
(۱۰) مانند حافظ جز با نوای موسیقی چنگ، شراب منوش چرا که دل شاد را با رشته ابریشم شادی‌آفرین چنگ به هم بسته‌اند.


غزل به قلم علامه قزوینی :

شراب و عیش نهان چیست کار بی‌بنیاد زدیم بر صف رندان و هر چه بادا باد
گره ز دل بگشا و از سپهر یاد مکن که فکر هیچ مهندس چنین گره نگشاد
ز انقلاب زمانه عجب مدار که چرخ از این فسانه هزاران هزار دارد یاد
قدح به شرط ادب گیر زان که ترکیبش ز کاسه سر جمشید و بهمن است و قباد
که آگه است که کاووس و کی کجا رفتند که واقف است که چون رفت تخت جم بر باد
ز حسرت لب شیرین هنوز می‌بینم که لاله می‌دمد از خون دیده فرهاد
مگر که لاله بدانست بی‌وفایی دهر که تا بزاد و بشد جام می ز کف ننهاد
بیا بیا که زمانی ز می خراب شویم مگر رسیم به گنجی در این خراب آباد
نمی‌دهند اجازت مرا به سیر و سفر نسیم باد مصلا و آب رکن آباد
قدح مگیر چو حافظ مگر به ناله چنگ که بسته‌اند بر ابریشم طرب دل شاد


غزل به قلم شاملو : 

#####

غزل به قلم الهی قمشه ای :

#####

غزل به قلم عطاری کرمانی :

شراب و عیش نهان چیست ؟ کاربی بنیاد     زدیم برصف رندان و هرچه باداباد
گره دل بگشا وزسپهر یاد مکن         که فکر هیچ مهندس چنین گره نگشاد
زانقلاب زمانه عجب مدارکه چرخ       ازین فسانه هزاران هزار دارد یاد
قدح به شرط ادب گیر زانکه ترکیبش   زکاسه سر جمشید و بهمن است و قباد
که آگه است که کاووس و کی کجا رفتند؟     که واقف است که چون رفت تخت جم برباد
زحسرت لب شیرین هنوز می بینم   که لاله می دمد از خون دیده فرهاد
مگر که لاله بدانست بیوفایی دهر     که تا بزاد و بشد جام می زکف ننهاد
بیاییا که زمانی زمی خراب شویم     مگر رسیم به گنجی درین خراب آباد
نمی دهند اجازت مرا به سیر و سفر   نسیم باد مصلی و آب رکناباد
قدح مگیر چو حافظ مگر به ناله چنگ   که بسته اند بر ابریشم طرب دل شاد


غزل را بشنوید :

#####


کلیپ های مرتبت با غزل :

#####

#####

#####

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر