با عضویت در کانال یوتیوب حافظ دیوان از ما حمایت فرمایید :: اینستاگرام :: کانال یوتیوب حافظ دیوان ::
غزلیات حافظ به ترتیب رَوی ( آخرین حرف اصلی قافیه یا ردیف ) :
  الف  |  ب  |  ت  |  ث  |  ج  |  ح  |  خ  |  د  |  ر  |  ز  |  س  |  ش  |  ع  |  غ  |  ف  |  ق  |  ک  |  ل  |  م  |  ن  |  و  |  ه  |  ی | برچسب ها

۱۳۹۳ مهر ۱۷, پنجشنبه

سايه مباركت - تا سايه مباركت افتاد بر سرم - غزل -- 374

374- سايه مباركت
تاسايه مباركت افتاد بر سرم             دولت غلام من شد و اقبال چاكرم
شد سالها كه از سر من رفته بود بخت       در دولت وصال توباز آمد از درم
بيدار د رزمانه نديدي كسي مرا               درخواب اگر خيال تو گشتي مصورم
من عمرد رغم تو به پايان برم ولي           باور مكن كه بي تو زماني بسر برم
درد مرا طبيب نداند دوا كه من               بي دوست خسته خاطر و با دوست خوشترم
فتي ميار رخت اقامت به كوي من               من خود به جان تو كه از كوي نگذرم
هركس غلام شاهي و مملوك آصفيست       حافظ كمينه بنده سلطان كشورم

توضيحات :
تا ( از وقتي كه ) دولت ( اقبال = سعادت ) معني بيت 1( از وقتي كه سايه مبارك تو بر سرم افتاد و درجوار تو قرار گرفتم دولت و اقبال خوب بنده و چاكر من شده است ) معني بيت 3( اگر زماني خيالت حتي د رخواب در برابرم مجسم م يشد درزمانه كسي مرا بيدار نمي ديد ) معني بيت 4( تا پايان همر مي توانم با غمت سركنم اما باور مكن كه بدون تو بتوانم حتي دقيقهاي سپري كنم ) معني بيت 5( پزشك نم يتواند درد بي در مان مرا درمان كند زيرا من از دوري محبوب آزرده دل و پريشان خاطر هستم اما با دوست خوش هستم 9 معني بيت 6( اي جانان تو گفتي كه در محله من رخت اقامت بردار در جواب مي گويم به جان عزيزت كه از كوي تو صرف نظر نمي كنم )

نتيجه تفال :
1-   مدتها بود كه ناراحت و نگران بودي و از چيزي رنج مي بردي كه بحمدالله با وضع جديد اين موضوع بر طرف شده ويا تخفيف يافته است
2-   فكر هم نم يكردي كه اين موضوع به اين خوبي انجام گيرد بنابراين نذرخودرا ادا كن
3-   شاعر م يگويد تا پايان عمر مي توانم با غمت سركنم اما باور مكن كه بي تو بتوان دقيقه اي بسر برد به عبارت ديگر بدون ثروت مي شود به سر برد به عبارت ديگر بدنثروت مي شود به سر برد اما بدون يار و غمخوار زندگي معني ندارد
4-   علاج درد بيمار شما وصال يار و ديدار و ملاقات دوست است ه حاصل مي شود اگر او به شما گفت كه از اين جا رخت بربند در جوابش بگو بجان عزيزت كه از كوي تو نمي روم زيرا تلاش و كوشش شما در اين راه موجب پيروزي خواهد بود پس ترديد و دو دلي را از خود رور ساز و بجاي آن برخدا توكل كن و با كوشش زندگي را بساز
5-   سف را توصيه م يكنم اما سفر دره نمي ايد و بيمار شفا مي يابد و خريد و فروش اشكالي ندارد و تغيير شغل مناسب است و قادام براي آن كار خوبست
6-   اگر سرعت عمل دقت و تلاش راهمراه سازيد به زودي بر رقيبان پيروز مي شويد پس سعي كنيد تردي را از خود دور سازيد و مصمانه گام برداريد
7-   خواجه در بتهاي 2-7- به ترتيب فرمايد ( مدتها بود كه اقبال و سعادت از من دور شده بود اما از دولت وصل و دوباره بخت و اقبال به من روي آورد ) ( هر كسي غلام پادشاهي و بنده وزيري است اما اي حافظ من كمترين غلام و بنده شاه شيرازم )
8-   رنگ ابي پررنگ ي ليمويي را برايتان پيشنهاد م يكنم كه بر ملاحت و سرعت عمل و اتكاي به نفس شما مي افزايد
9-   از مساله اي رنج مي بريدو مايل هم نيسيد كهبا كسي در ميان گذاريد پس بهتر است حوصله داشته باشيد
10-           او را دوست داريد ولي موقعيت را مناسب نمي دانيد
11-           شما د خط موازي نمي باشيد زير خطوط زيادي وجود دارد كه خطاهاي موازي را قطع مي كند و اصولاً تا خورشيد مايل نشود سايه بوجود نمي آيد


کمی بیشتر در خصوص غزل بدانید :

شرح غزل :

#####

غزل به قلم علامه قزوینی :

#####

غزل به قلم شاملو : 

#####

غزل به قلم الهی قمشه ای :

#####

غزل به قلم عطاری کرمانی :

تاسايه مباركت افتاد بر سرم             دولت غلام من شد و اقبال چاكرم
شد سالها كه از سر من رفته بود بخت       در دولت وصال توباز آمد از درم
بيدار د رزمانه نديدي كسي مرا               درخواب اگر خيال تو گشتي مصورم
من عمرد رغم تو به پايان برم ولي           باور مكن كه بي تو زماني بسر برم
درد مرا طبيب نداند دوا كه من               بي دوست خسته خاطر و با دوست خوشترم
فتي ميار رخت اقامت به كوي من               من خود به جان تو كه از كوي نگذرم
هركس غلام شاهي و مملوك آصفيست       حافظ كمينه بنده سلطان كشورم


غزل را بشنوید :

#####


کلیپ های مرتبت با غزل :

#####

#####

#####

۱ نظر: