نوشكن جام شراب يك مني تا بدان بيخ غم ا زدل بكني
دل گشاده دار چون جام شراب سر گرفته چند چون خم دني
چون زجام بيخودي رطلي كشي كم زني از خويشتن لاف مني
سنگ سان شو در قدم ني همچو ابر جمله رنگ آميزي و ترادمني
دل به مي دربند تا مردانه وار گردن سالوس و تقوار بكشني
خيز و جهدي كن چو حافظ تا مگر خويشتن در پاي معشوق افكني
توضيحات :
معني بيت 1( كاسه شراب يك مني را نوش جان كن تا به آن وسيله ريشه و اسا غم واندوه كاملاً از دلت خارج سازي 9معني بيت 2( انديشه ات ار مانند جام شراب گشاده دار و افكار پريشان را از سر بيرون كن تا كي مانند خم بزرگ سربسته باشي و باطن تو معلوم نباشد ) معني بيت 3( وقتي ا زجام عشق پيمانه اي زدي و خوردي هرگز ادعاي خود پرستي نم يكني و لاف نمي زني ) معني بيت 4( در ثبات قدم و پايداري مانند سنگ مقاوم و پابر جا باش و مانند آب ريا اري مكن كه به رنگها يگوناگون در ايي و بهر چيزي آلوده شوي) معني بيت 5( دل به شراب بند و به آن دلبستگي داشته باش تا مانند مردان راه معرفت گردن شيطان مكر و ريا را بشكني ) معني بيت 6( قيام كن و تلاش كن مانند حافظ خود را به پاي جانان بيفكن و در راه محبوب خاك شو تا كمال يابي وبه وصال برسي )
نتيجه تفال :
1- كار عشق باغرور و خود پرستي هماهنگي ندارد اگر واقعاً عشق او را در سر داري بايد از خود پرستي و غرور دست بردار يو راه رسيدن به محبوب را با رن و درد طي كني و گرنه موفق نمي شوي
2- سه بار عشق به سراغ شما آمده ولي با يكدندگي و لجبازي و غرور او را ازخود طي كرده ايد بايد د راين مورد تجديد نظر كنيد و به كلي از خودخواهي دست برداريد و راه عشق را با دل و جان طي كنيد و او را صميمانه دوست داشته باشي
3- زندگي را به شوخي گرفته ايد و بهره برداري از ماديا را سرلوحه كار خود قرار دادهايد و در اين راه تعال و تامل ا زا دست داده ايد اشتهاي شما رد چشم و هم چشمي گويا سيري ناپذير است پس در دوستان و اخلاق خود تجديد نظر كنيد كه برا يهر چيز اندازه نگه داشتن نيكوست
4- همسري مهربان و دلسوز و باوفا داريد ولي او را وادار به لجبازي مي كنيد زيار متوجه اعمال خود نمي باشدي مانند از خود راضي ها عمل مي كنيد اگر چه دوست يا همسرتان باوفاست ولي متاسفانه زودباور و دمدمي مزاج است بايد به او گوشزد كنيد
5- بيمارتان بهبود مي يابد خردي و فروش نافع است سفر زيارتي يا سياحتي در پيش دارد كه بسيار مفيد است
6- خانم يا آقاي عزيزبا توجه به غزل روحيه جنالعالي چنين است پرشور و رك و راست بطوري كه از دو رويي و ريا بيزار و متنفريد و از اينكه ديگران شمارا فريب دهند بسيا رناراحت مي شودي و چون آتش شعله مي كشيد از صميم قلب ه ديگران خدمت مي كنيد و در اين كار ترديد به خود راه نمي دهيد
7- كمال گرا با ايمان اهل جر و بحث كيدنده اما با حيا هستيد و هميشه جانب كارا ررعايت مي كيند اگر دسوت يا همسرتان شما را درك كند از يندگي عالي برخوردار مي شود نگران تلفنن هاي قطع شده نباشيد و به سخنان ديگران توجه نكنيد نوزادي شيرين درخانواده شما به دنيا مي آيد
کمی بیشتر در خصوص غزل بدانید :
شرح غزل :
١ -جام شراب يك منى را بنوش تا به وسيلهى آن،غم دل را ريشهكن كنى.
٢ -مانند جام شراب،گشادهدل باش،تا كى مىخواهى مانند خم شراب سرگرفته باشى؟[با توجه به گشاد بودن دهانهى جام شراب،گشاده دل و شاد بودن را به آن مانند كرده است.دن،خم شرابقيراندود و در اين جا مجازا به معناى شراب است.سرگرفتگى خم اشاره به اين موضوع است كهسر خم شراب را با دستمالى يا خشت و گلى مىبستهاند تا شراب به هنگام جوش سرريز نكند.سربسته بودن به كنايه،يعنى در فكر بودن،اندوهگين و در خود بودن.مىگويد:مانند جام شراب گشادهدل و شاد باش؛نه مانند خم سربسته و عبوس و غمگين!]
٣ -هنگامى كه از جام شراب بىخودى پيمانهى سنگينى نوشيدى،كمتر لاف منى و خودبينى خواهى زد.[يعنى وقتى از خود بىخود شدى،خودبينى در وجود تو از بين مىرود.]
۴ -در پايدارى و استوارى مانند سنگ باش و مانند آب،آميخته به رنگ و ريا و آلوده و تر دامن
مباش.[رنگ و رنگآميزى،يعنى حيلهگرى و نيرنگ.اين معناى مجازى از يك تصوير واقعى ناشىمىشود.و آن اين است كه آب رنگ پذير است و به هر ظرفى كه ريخته شود،رنگ همان ظرف را بهخود مىگيرد.تردامنى نيز كنايه از آلودگى به گناه است.]
۵ -دل بستهى شراب باش تا گردن نيرنگ و تقوا و پرهيزگارى را مردانه بشكنى!
6-برخيز و مانند حافظ كوششى كن تا شايد بتوانى خود را در پاى معشوقه بيندازى.
****
دیوان حافظ بر اساس نسخه قزوینی و خانلری
غزل به قلم علامه قزوینی :
نوش کن جام شراب يک منی تا بدان بيخ غم از دل برکنی
دل گشاده دار چون جام شراب سر گرفته چند چون خم دنی
چون ز جام بيخودی رطلی کشی کم زنی از خويشتن لاف منی
سنگسان شو در قدم نی همچو آب جمله رنگ آميزی و تردامنی
دل به می دربند تا مردانه وار گردن سالوس و تقوا بشکنی
خيز و جهدی کن چو حافظ تا مگر خويشتن در پای معشوق افکنی
غزل به قلم شاملو :
#####
غزل به قلم الهی قمشه ای :
#####
غزل به قلم عطاری کرمانی :
نوشكن جام شراب يك مني تا بدان بيخ غم ا زدل بكني
دل گشاده دار چون جام شراب سر گرفته چند چون خم دني
چون زجام بيخودي رطلي كشي كم زني از خويشتن لاف مني
سنگ سان شو در قدم ني همچو ابر جمله رنگ آميزي و ترادمني
دل به مي دربند تا مردانه وار گردن سالوس و تقوار بكشني
خيز و جهدي كن چو حافظ تا مگر خويشتن در پاي معشوق افكني
غزل را بشنوید :
#####
کلیپ های مرتبت با غزل :
#####
#####
#####
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر