با عضویت در کانال یوتیوب حافظ دیوان از ما حمایت فرمایید :: اینستاگرام :: کانال یوتیوب حافظ دیوان ::
غزلیات حافظ به ترتیب رَوی ( آخرین حرف اصلی قافیه یا ردیف ) :
  الف  |  ب  |  ت  |  ث  |  ج  |  ح  |  خ  |  د  |  ر  |  ز  |  س  |  ش  |  ع  |  غ  |  ف  |  ق  |  ک  |  ل  |  م  |  ن  |  و  |  ه  |  ی | برچسب ها

۱۳۹۳ شهریور ۳, دوشنبه

گناه طالع - راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست - غزل 72

65- گناه طالع
راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست   آنجا جز آن که جان بسپارند چاره نیست
هرگه که دل به عظث دهی خوش دمی بود   درکار خیر حاجت هیچ استخاره نیست
فرصت شمر طریقه رندی که این نشان       چون راه گنجبرهمه س آشکاره نیست
مارا به منع عقل مترسان و می بیار     کان شحنه در ولایت ما هیچ گاره نیست
ازچشم خود بپرس ه مارا ه م یکشد   چانا گناه طالع و جرم ستاره نیست
نگرفت درتو گریه حافظ به هیچ روی       حیران آن دلم که کم سنگ خاره نیست


توضیحات :
دمی خوش (دمی دلپذیر ولحظه خوشی ) هیچ کناره (پایانی ندارد) شحنه (پاسبان ) ولایت (سرزمین عشق ) سنگ خاره (سنگ سخت ) چاره (علاج و درمان )اشتخاره (طلب خیر و خوبی ) جرم (گناه) نگرفت (تاثیرنکرد ) روی (وجه = به هیچ روی – به هیچ وجه ) معنی بیت 1( ره عشق راهی است که هیچگونه پایان و انتهایی ندارد و دراین راه خز نثار جانچاره دیگری نم یباشد ) معنی بیت 5( محبوب لطیف را بادیده تیزبین روشن آن طوری که هلال ماه را نگاه می کنند می توان دید زیرا هر چشمی شایستگی ندارد آن ماه روی را ببیند ) معنی بیت 6(از چشم خود سوال کن تا بگویدما کشته و مرده تیرنگاه تو هستیم جان من قتل عاظق را گناه طالع و ستاره و آسمان و کواکب مدان ) معنی بیت 7( گریه حافظ به هیچ وجه در تو اثر نکرد از دلت حیرانم که درسختی کمتر از سنگ خاره نمی باشد .

نتیجه تفال :
1-   این نیت راهی سخت و طولانی درپیش دارد بویژه رقیبان زیادی درکمین می باشند که آنان نیز منتظر فرصت و حاسد موفقیت این راه می باشند پس اگر قصد کامیابی داری باید برسرعت کارو تلاش خود بیفزایی و ا ز اراده و علاقه خود حقیقاً کمک بگیری
2-   همین پنجشنبه به یکی از مشاهد متبرکه برو و نذر خود را اداکن و سوره مبارکه المائه از آیه 20 تا 45 را با معنی و حضور قلب بخوان
3-   درمسیر پیشرفت و تعالی گام بر می دارید پس لحظه ای درنگ را جایز نمی دانم چون رقبا گوش به زنگ می باشند و اگر بر اسب تلاش و علاقه سوار شوی پیروزی و کامیابیاتان حتمی است و ابداً تردید نداشته باش که نگرانی شما بی مورد و بیجهت می باشد زیرا درکارخیر حاجت هیچ گونه مشورت و راهنمایی نمی باشد
4-   تنها از عقل و هوش خود بهره بگیر و اگر مایلی از مشورت یکی که بسیار خبره و استاد می باشد بهره مند شو که گشایش حاصل می شود
5-   از زخم زبان دیگران ابداً ناراحت مشو و به سخنان اطرافیان گوش مده بلکه تمام افکارخود را متوجه پیداکردن راه درست برای کامیابی دراین را مبذول دار که آخرلامر شاهد موفقیت را درآغوش می گیری
6-   درراه خوبی قدم گذاشته ای پس از ناملایمات آن واهمه و ترس نداشته باش خدا با شماست توکلت بر الله باشد
7-   خیلی مهربان دلسوز طناز تودل برو خوش مشرب خوشدل فهیم و عاقل هستی اما دیگران ارزش واقعی تو را نمی دانند ناراحت نباش قدر زر زرگر بداند
8-   مسافرت را توصیه می کنم خرید و فروش هر دو نافع است از سفر کرده خبری  دریافت می کنید به زودی مژده ای نیکو میشنوید موفقیتی بزرگ بدست می آورید پس مرا نیز دعا کنید
9-   آشوبی که از این نیت در دل دارید بر اثر وسواس شدید شما می باشد درحالیکه فکر می کنید که او شما را بازی می دهد ولی دلش پی دیگر است پس وظیقه شما این است که دل او را تصاحب کنید موفقیت همراه شماست


کمی بیشتر در خصوص غزل بدانید :

شرح غزل :

معانی لغات غزل (۷۲)
عشق: محبت مفرط، بسیار دوست داشتن و در اصطلاح عرفا ستایش کنندگان حق چهار مرتبه دارند: مرتبه میل و مرتبه ارادت ومرتبه محبت و مرتبه عشق و مرتبه عشق واجد جمیع کمالات در یک ذات است.
آنجا جزآنکه جان بسپارند چاره نیست: سالکین راه طریقت چون به مرتبه عشق رسند راهی جز فنا فی‌الله ندارند.
استخاره: از خداوند خیر و راه صواب خواستن.
منع عقل: آنچه عقل آن را منع کرده است.
شحنه: داروغه، مدعی العموم.
طالع: برآینده، طلوع کننده و در اصطلاح نجوم جزئی از منطقه‌البروج است که به هنگام ولادت هرکس با حالت سعد و نحس مشخص می‌شود و از معتقدات قدیم اینکه زحل نحس اکبر و مریخ نحس اصغر و مشتری و زهره هردو سعد و آفتاب و عطارد هم می‌تواند سعد و هم نحس باشد و این بسته به وقت مفروض منطقه‌البروج در افق شرقی است.
نگرفت در تو: در تو تأثیر نکرد.
معانی ابیات غزل (۷۲)
(۱) دریای عشق دریایی است که ساحل و کناره ندارد و برای شناگران آن راه نجات دیگری جز آنکه در آن جان بسپارند نیست.
(۲) در هر زمان که عشق را به دل راه داده و عاشق شوی مبارک است. درکار خیر نیازی به مشورت و استخاره نیست.
(۳) شراب بیاور و ما را از اینکه عقل، خوردن آن را منع کرده است مترسان که در ولایت ما داروغه عقل هیچ کاره است و کسی به حرف او گوش نمی‌دهد.
(۴) از چشمان خود بپرس که چه کسی ما را می‌کشد؟ و در این کارطالع وستاره بخت گناه و دخالتی ندارد.
(۵) روی او را همانند رؤیت هلال ماه نو، بایستی با چشم پاک و جسم طاهر مشاهده کرد. هر دیده لیاقت دیدن روی آن ماهپاره را ندارد.
(۶) راه و روش رندی را برگزین و آن را گرامی‌دار و آگاه باش که نشان وعلامت این راه و روش به مانند نشانی گنج می‌ماند و برهمگان آشکار نیست.
(۷) گریه و اشک حافظ به هیچ وجه دل تو را نرم نکرد از آن دل در شگفتم که سختی آن کمتر از سنگ خارا نیست.
شرح ابیات غزل(۷۲)
وزن غزل: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلات
بحر غزل: مضارع مثمن اخرب مکفوف مقصور
*
عبید زاکانی معاصر حافظ می‌گوید:
دگر مگوی که هر بحر را کناری هست
از آنکه بحر غم عشق را کناری نیست
و شاه نعمت‌الله ولی چنین گوید:
بحری است بحردل که‌کرانش پدید نیست
راهی است راه جان که نشانش پدید نیست
چکیده عقیده عرفا و پویندگان راه طریقت درباره رسیدن به حق این است که سالک پس از طی مراحل‌النهایه به مرحله عشق یعنی به جایی می‌رسد که فنا فی‌الله گام نهایی آن است و مثالی که این ناتوان ازعارفی پاک‌نهاد به نام عباس اردکانی‌زاده یزدی به گوش خود شنیدم این بود که در توجیه این مطلب می‌فرمود که موش از اینکه طعمه گربه می‌شود ناراضی است و کمال مطلوب و خواسته او این است که به منظور رهایی ازمرگ روزی به گربه تبدیل شود و راه آنکه به این خواسته خود برسد این است که به جای فراز از گربه با شتاب هرچه تمامتر خود را در دهان او بیندازد تا در بدن گربه مستحیل شده و جزئی از پیکر مطلوب خود شده و به خواسته خویش دست یابد و راه همین است و جز این نیست.
و حافظ خلاصه این نظریه را در عبارت: آنجا جز آنکه جان بسپارند چاره نیست بیان نموده است. حافظ عاشقی است که در راه کمال با بال عشق به پرواز می‌آید و به عصای عقل احتیاجی ندارد و دیدار محبوب را منوط به داشتن چشم پاک بصیرت معنوی می‌داند، دیداری که چشم ناپاک زاهد پیش پا بین قادر به رؤیت آن نیست.
حافظ سخاوتمندانه ارائه طریق می‌کند و می‌گوید راه این است و تنها رندان زرنگ که راه میان‌بر را بَر راه طولانی کج و معوج شریعت ترجیح می‌دهند به مقصد و مقصود می‌رسند.
مفاد این غزل دلیل متقن بر این است که حافظ در عین ایمان به خدا و دستورات او بدون اینکه خود را درگیردار و دسته‌یی از عارفان کند راه عرفان را بر می‌گزیند و در این راه دچار تعصب و قید و بند دست و پاگیر نمی‌شود. او یک موحد روشن ضمیر و دل‌آگاهی کم‌نظیر است.
مطلب دیگر اینکه تشبیه عقل به شحنه از خاقانی است. خاقانی پیش از حافظ درباره عقل چنین می‌گوید.
چرخ در این گوی‌چیست حلقه درگاه راز
عقل در این خطه کیست شحنه راه فنا
****
شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالیان


غزل به قلم علامه قزوینی :

راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست
آن جا جز آن که جان بسپارند چاره نیست
هر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بود
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست
ما را ز منع عقل مترسان و می بیار
کان شحنه در ولایت ما هیچ کاره نیست
از چشم خود بپرس که ما را که می‌کشد
جانا گناه طالع و جرم ستاره نیست
او را به چشم پاک توان دید چون هلال
هر دیده جای جلوه آن ماه پاره نیست
فرصت شمر طریقه رندی که این نشان
چون راه گنج بر همه کس آشکاره نیست
نگرفت در تو گریه حافظ به هیچ رو
حیران آن دلم که کم از سنگ خاره نیست














غزل به قلم شاملو : 

#####

غزل به قلم الهی قمشه ای :

#####

غزل به قلم عطاری کرمانی :

راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست   آنجا جز آن که جان بسپارند چاره نیست
هرگه که دل به عظث دهی خوش دمی بود   درکار خیر حاجت هیچ استخاره نیست
فرصت شمر طریقه رندی که این نشان       چون راه گنجبرهمه س آشکاره نیست
مارا به منع عقل مترسان و می بیار      کان شحنه در ولایت ما هیچ گاره نیست
ازچشم خود بپرس ه مارا ه م یکشد   چانا گناه طالع و جرم ستاره نیست
نگرفت درتو گریه حافظ به هیچ روی       حیران آن دلم که کم سنگ خاره نیست

غزل را بشنوید :

#####


کلیپ های مرتبت با غزل :

#####

#####

#####

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر