با عضویت در کانال یوتیوب حافظ دیوان از ما حمایت فرمایید :: اینستاگرام :: کانال یوتیوب حافظ دیوان ::
غزلیات حافظ به ترتیب رَوی ( آخرین حرف اصلی قافیه یا ردیف ) :
  الف  |  ب  |  ت  |  ث  |  ج  |  ح  |  خ  |  د  |  ر  |  ز  |  س  |  ش  |  ع  |  غ  |  ف  |  ق  |  ک  |  ل  |  م  |  ن  |  و  |  ه  |  ی | برچسب ها

۱۳۹۳ شهریور ۳, دوشنبه

دل چون کبوترم - دیدی که یار جز سر جور و ستم نداشت - غزل 78

64- دل چون کبوترم
دیدی که یار حز سرجور وستم نداشت   بشکست عهد و از غم ما هیچ غم نداشت
یارب مگیرش ارچه دل چون کبوترم   افکند و کشت و عزت صید حرم نداشت
برمن جفا زبخت من آمد و گرنه یار       حاشا که رسم لطفو طریق کرم نداشت
با این همه هرآنکه نه خواری کشید از او    هرجاکه رفت هیچکس محترم نداشت
ساقی بیار باده9 و بامحتسب بگو   انکار مامکن که چنین جام جم نداشت
هر رارو که ره به حریم درشنبر         مسکین برید وادی وره درحرم نداشت
حافظ ببر تو گوی سعاد که مدعی     هیچش هنر نبودو خبرنیز هم نداشت


توضیحات :
حاشا (هرگز = صورت = شبه جمله ) ارچه ( اگرچه ) عز ت حرم ( حرمت واحترام حرم ) وگرنه (والا) خواری ( ذلت ) معنی بیت 2( پروردگارا یار را به این ستم مواخذه مکناگر چه دل مرا که کبوترحرم عشقق است به تیر جفا به خاک هلاکت افکند و حرمت صید خرم را نداشت ) معنی بیت 4( با وجوداین هرکس که تحمل جفا و سرزنش یار را نکرد به هرجا ه روی آورد حرمتی نیافت ) معنی بیت 5( ای ساقی باده بده وبه نهی کنند ه ازمنکرات پیام ما را برسان  باده گساری ما را ناپسند مشمار که جمشید جام جهان نمایی چون جام باده نداشت ) معنی بیت 6 ( هر عاشق سالکی که به حرم جانان ره نبرد بیچاره ایست ه اگر چه وادی حرم را طی کردام ا ما چون اخلاص نداشت به حرم راه نیافت ) معنی بیت 7( ای حافظ  گوی فصاحت را ربوده ای و برهمه پیشی گرفته ای زیرادشمن هیچ هنری نداردبطوری که حتی از هنر هم خبری ندارد .

نتیجه تفال :
1-   او شما را عاشقانه دوست دارد ولی بیچاره چگونگی بیان آن را نمی داند چون دراینکار آموزش لازم را ندیده است به همین جهت احساس می کنید که او فردی بد عهد و بی وفاست درحالیکه او از راه و رمز نکات مهرورزی بی اطلاع می باشد
2-   این نیت قدری اشکال دارد شاید به آن علت که جنابعالی بیش از اندازه از زندگی توقع دارید و خیال می کنید که باید همه چیز برایتان همیشه مهیا باشد درحالیکه چنین چیزی برای هیچ کس امکان ندارد
3-   همه به زندگی شما حسد می ورزند و متاسفانه جنابعالی هم ارزش واقعی خود را نمی دانید که دارای خلاقیتهای فراوانی هستید بطوریکه به شما اطمینان میدهم اگر اراده کنید میتوانید کوه را از جا برکنید
4-   ازاین فکر اگر می توایند صرف نظرکنید چون موقعیت برای اجرای آن فراهم نشده وبسیار زود است برای همه چیزی مقدمه هایی لازم و ضروری است این نیت هم از آندسته ای می باشد که باید امکانات آن فراهم شود درتحصیل اگر اراده و علاقه را بجای زور و بخاطر این و آن درنـــــــظرداشته باشید موفق خواهید شد
5-   به زودی خبر بسیار مسرت بخشی دریافت میکنید و مژده ای می رسد مسافرت را توصیه نمی کنم ولی خرید بسیار بجاست اما برای فروش موقعیت مناسب نمی باشد بیمار خوب نمی شود گمشده پیدا می شود با کسی که اظهار ناراحتی کردی فوری آشتی کن که او آهی آتشین دارد نذر خود را ادا کن
6-   با کسی آشنا شده ای که بسیار بی وفاو رسوا پیشه می باشد ودرعهد شکنی نمونه خاص و عام می باشد و وفاداری شما نسبت به او بیهوده وبی جهت می باشد وبسیار به نفع شما می باشد که از او دوری کنید
7-   زندگی را از درجه جدیدی نگاه کنید وبه زندگی لبخند بزنید از او دلخور شده اید البته بی جهت نمی باشد او رابه خود و خدایش وا بگذارید مسلما به نفع شماست .

کمی بیشتر در خصوص غزل بدانید :

شرح غزل :

معانی لغات غزل (۷۸)
یارب مگیرش: خدایا به حساب او میاور، مؤاخذه‌اش مکن.
عزت: احترام.
صید حرم: شکار مرغهای محوطه حرم.
حرم: (استعاره) در اینجا به معنی خانه دل عاشق.
حاشا: مطلقاً هرگز.
مدعی: صاحب ادعای بی‌حق و خلاف واقع و بی‌دلیل.
انکار: حاشا، باور نداشتن، قبول نداشتن.
انکار ما مکن: ما را منکر مشو.
حریم در: اطراف آستانه.
حرم: (استعاره) خلوت دلدار، محوطه امکنه مقدسه.
برید وادی و: بیابان را طی کرد.
معانی ابیات غزل(۷۸)
(۱) دیدی که یار قصد دیگری غیر از جور وظلم نداشت پیمان خود را شکست و از غم ما غمی به دل راه نداد.
(۲) خدایا او را ببخش، هرچند که کبوتر دل مرا گرفت و کشت و حرمت صید حرم دل را نگاه نداشت.
(۳) این از بخت بد خودم بود که به من جفا رسید وگرنه نمی‌توان راه و رسم مهربانی و بزرگواری یار را نادیده گرفت.
(۴) با همه این احوال هرکس از دست او رنج وزبونی نکشید هرکجا رفت مورد احترام کسی واقع نشد.
(۵) ساقی جام‌باده بیاور و به مخالفین ما بگو که بیهوده منکر اعتقاد ما نشوند زیرا جمشید همچنین جامی در اختیار نداشت.
(۶) چه بسیار سالک و پوینده راه که با آنکه رنج راه را به خود هموار کرد، به اطراف حرم نرسید و در حرم راه نیافت.
(۷) حافظ تو گوی فصاحت را از میدان دربرده در اختیار‌گیر که مدعی تو نه هنری دارد و نه از هنر خبری.
شرح ابیات (۷۸)
وزن غزل: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلات
بحر غزل: مضارع مثمن اخرب مکفوف مقصور
*
این یکی از غزلهای عاشقانه‌یی است که شاعر در ایام جوانی سروده و در عین حال که از محبوب بی‌وفای خود گله می‌کند به خاطر تعلق خاطری که در میان است این بی‌اعتنایی را بر او می‌بخشد.
مفاد بیت پنجم و هفتم این غزل دلیلی بر این است که از همان ایام جوانی حافظ دارای دو دسته مدعی بوده است. یک دسته به سبب شراب‌خواری او را مورد شماتت قرار می‌داده و افرادی هم از سلک شعرا بر شعر او حسد می‌برده و سبب رنجش خاطر او را فراهم می‌کرده‌اند.
***
شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالی


غزل به قلم علامه قزوینی :


دیدی که یار جز سر جور و ستم نداشت بشکست عهد وز غم ما هیچ غم نداشت
یا رب مگیرش ار چه دل چون کبوترم افکند و کشت و عزت صید حرم نداشت
بر من جفا ز بخت من آمد وگرنه یار حاشا که رسم لطف و طریق کرم نداشت
با این همه هر آن که نه خواری کشید از او هر جا که رفت هیچ کسش محترم نداشت
ساقی بیار باده و با محتسب بگو انکار ما مکن که چنین جام جم نداشت
هر راهرو که ره به حریم درش نبرد مسکین برید وادی و ره در حرم نداشت
حافظ ببر تو گوی فصاحت که مدعی هیچش هنر نبود و خبر نیز هم نداشت

غزل به قلم شاملو : 

#####

غزل به قلم الهی قمشه ای :

#####

غزل به قلم عطاری کرمانی :

دیدی که یار حز سرجور وستمنداشت    بشکست عهد و از غم ما هیچ غم نداشت
یارب مگیرش ارچه دل چون کبوترم    افکند و کشت و عزت صید حرم نداشت
برمن جفا زبخت من آمد و گرنه یار       حاشا که رسم لطفو طریق کرم نداشت
با این همه هرآنکه نه خواری کشید از او    هرجاکه رفت هیچکس محترم نداشت
ساقی بیار باده9 و بامحتسب بگو    انکار مامکن که چنین جام جم نداشت
هر رارو که ره به حریم درشنبر          مسکین برید وادی وره درحرم نداشت
حافظ ببر تو گوی سعاد که مدعی     هیچش هنر نبودو خبرنیز هم نداشت


غزل را بشنوید :

#####


کلیپ های مرتبت با غزل :

#####

#####

#####

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر