با عضویت در کانال یوتیوب حافظ دیوان از ما حمایت فرمایید :: اینستاگرام :: کانال یوتیوب حافظ دیوان ::
غزلیات حافظ به ترتیب رَوی ( آخرین حرف اصلی قافیه یا ردیف ) :
  الف  |  ب  |  ت  |  ث  |  ج  |  ح  |  خ  |  د  |  ر  |  ز  |  س  |  ش  |  ع  |  غ  |  ف  |  ق  |  ک  |  ل  |  م  |  ن  |  و  |  ه  |  ی | برچسب ها

۱۳۹۳ شهریور ۶, پنجشنبه

اندرخلوت وصل - میر من خوش می‌روی کاندر سر و پا میرمت - غزل 92 - 108

108- اندرخلوت وصل
میر من خوش می روی کاند سرو پا میرمت       ترک من خوش می خرامی پیش بالا میرمت
گفته بودی کی بمیری پیش من تعجیل چیست ؟ خوش خرامان شو که پیش قد رعنا میرمت
عاشق مهجور و مخمورم بتساقی کجاست ؟     گو ه بخرامد که پیش چشم شهلا میرمت
گفته ای لعل لبم هم دردبخشدهم دوا   گاه پیش درد و گه پیش مداوا میرمت
خوش خرامان می روی چشم بد از روی تو دور دارم اندر سرخیال آنکه درپا میرمت
گرچه جای حافظ اندر خلوت وصل تو نیست     ای همه جای تو خوش پیش همه جا میرمت


توضیحات :
میر ( مخفف امیر = فرمانروا ) رعنا (زیبا = موزون ) سودا ( عشق و خیال ) شهلا ( سیاه آمیخته به کبود – میشی رنگ = چشم زیبا ) مداوا (درمان ) درپا میرمت ( درپایت بمیرم ) مهجور ( دور افتاده ) خرامان (باناز راه رفتن ) معنی بیت 1( فرمانروای دلم رفتاری دلپذیر داری که فدای قدمت شوم به خوشی و ناز روان شو که پیش قامت موزونت جان را پیشکش دهم ) معنی بیت 2(پرسیئخ ب.دئی گه چه زمان درقدم تو جان دهم چرا شتاب داری درخواستی دلپذیر کرده ای الهی قربان این تقاضایت بشوم ) معنی بیت 5( ای جانان گفته ای ه لب قرمز چون لعلم هم درد می بخشد و خم دوا می دهد فدای لبت گردم که هم درداستو هم درمان

نتیجه تفال :
1-   به او بگو : ای یار محبوب و سرور خوش می خرامی قربان آن فکرت بشوم چرا عجله می کنی زیار اینکار با عجله خراب خواهد شد هرچه دراین باره حوصله داشته باشی به موفقیت نزدیکتر می شوی
2-    چرا از هجران فراق این نیت نگران و بیماری ؟ بالاخره اصلاح می شود شتاب مکن
3-   خرامان گام برداشتنعالی است زیرا دراین صورت چشم بداز تو دور می باشد
4-   ایننیت با صبرو شکیبایی همراهی داردو عجله آنرا خراب می کند
5-   زیبارویی درکمین شماست قدری از او دوریکنیدچون او بسیارفریبکار می باشد
6-   معامله ای ه درنظر داری باتامل و درنگ جایز می باشد
7-   عبارتی شیرین برایتان دارم کیست ستمکارتر از کسی که ایثار و محبت را که از طرف خداوند نزد اوستپنهاندارد
8-   زمان ازدواج و رسیدن به او زوداست اما دوست شما طلاق می گیرد
9-   تولد شما درماه آب است که دلی روان قلبی پا داری اما متاسفانه اطرافیان چنین تصوری را برای شما ندارند
10-   ثروتی رابدست می آورید ولی کسی را از دست می دهید چرا درانجام نذرها کوتاهی می کنید
11-   تجربه بهترین درس است هرچند ه حق التدریس آن گران باشد
12-   برادرت درحالتی است ه به شما  نیاز دارد غرورش اجازه این کار را نمی دهد شما صحبت کنید به دیدارش بشتابید که بسیار بجاست
13-  دراین روزها مورد حمله و انتقاد هرکس و ناکس قرار گرفتهایداشال ندارد این امور از لوازم عشق و دوستی می باشد که با ر سنگین آن بردوش شماست بدانید ه همین امور موجب پیشرفت و ترقی یتان میگرددپس نارحای شما محلی از اعراب ندارد و جای هیچ ونه نگرانی نیست به مقصودمی رسید اما راه سخت و رقیب زیاددارید و بدانیدضرر را از هرکجا جلویش را بگیریدسود داردپس نترس چون ترس بردار مرگ می باشد توکل کن .


کمی بیشتر در خصوص غزل بدانید :

شرح غزل :

١ -فرمانرواى من،چه خوش مى‌روى،فداى سر و قدمت.خرامان راه برو تا من در برابر قامت‌زیباى تو بمیرم.
 ٢ -گفته بودى که کى پیش تو مى‌میرم؟شتاب براى چیست؟چه تقاضاى خوبى!آماده‌ام که در لحظه‌ى تقاضا،جان فدایت کنم!
 ٣ -من،عاشق و خمار و هجران زده‌ام.ساقى زیبا کجاست؟بگو خرامان پیش آید تا در برابر قامت‌
سروگون او جان نثار کنم.
۴-به آن دلبر که عمرى است از عشق او بیمارم بگو نگاهى به سوى من کند تا در برابر چشم‌
سیاه او بمیرم.
 ۵ -گفته‌اى:لب لعل من،هم درد و هم دوا مى‌بخشد.جان من فداى درد و درمان تو باد!
۶ – چشم بد از تو دور باد که چه خوش و خرامان مى‌روى،تصمیم دارم که در پیش پاى تو جان‌
فدا کنم.
 ٧ -گرچه حافظ به خلوت دیدار تو راه ندارد،اى سراپاى تو زیبا،جانم فداى سراپاى وجود تو باد!
****
دیوان حافظ بر اساس نسخه قزوینی و خانلری


غزل نود و هفتم‌میر من خوش میروى کاندر سرا پا میرمتترک من خوش میخرامى پیش بالا میرمت‌میر من-منادا و حرف ندایش محذوف.

خوش میروى-یعنى راه رفتنت زیباست،یا طرز راه رفتنت خوب است ومتناسب.

کاندر-که حرف بیان،«خوش میروى»را بیان میکند.و اندر بمعناى باصله است.سراپا،یعنى از سر تا بپا.

میرمت-فعل مضارع متکلم وحده و«ضمیر»تا از جهت معنا مقید بسرا پامیباشد.ترک،منادا و حرف ندایش محذوف.ترک من اضافه لامیه.

خوش میخرامى-فعل مضارع مخاطب و یا حرف خطاب،یعنى زیبا و مقبول‌راه میروى.

محصول بیت-اى سرور من خوب راه میروى از سر تا پایت بمیرم یعنى قربان‌قامتت گردم،بلکه قربان جمیع اعضایت شوم،اى ترک من،یعنى اى محبوب من‌خوش میخرامى،پیش قامتت بمیرم،یعنى قربان قامتت گردم.

گفته بودى که بمیرى پیش من تعجیل چیستخوش تقاضا میکنى پیش تقاضا میرمت‌ خواجه خطاب بجانانش میفرماید:اى جانان گفته بودى که یعنى چه موقع‌میمیرى،فعل مضارع مخاطب:کى زندگى را بدرود خواهى گفت.

پیش من-در برابر من.خواجه میفرماید عجله براى چیست.
خوش-اینجا بمعناى خوب است چنانکه سابقا هم گفتیم.

محصول بیت-اى جانان گفته بودى که کى در برابر من میمیرى اى جان‌من تعجیل چیست.یعنى عجله براى چیست.عجب تقاضا میکنى پیش تقاضایت بمیرم‌یعنى قربان تقاضایت گردم.

عاشق مهجور و مخمورم بت ساقى کجاستگو خرامان شو که پیش قد رعنا میرمت‌ عاشق مهجور-اضافهء بیانیه و گو،خطاب عام است.

محصول بیت-عاشق مهجورم،یعنى عاشق مبتلا بهجرانم و مخمورم،بت ساقى‌کجاست.بگو خرامان شو.یعنى به بت ساقى بگو بیا که در برابر قد رعنایت بمیرم.

حاصل اینکه،ببت ساقى بگو بیا که فداى قامت خرامانت گردم.

آنکه عمرى رفت که تا بیمارم از هجران اوگو نگاهى کن که پیش چشم شهلا میرمت‌ آنکه-در اصل آنکس که بوده،بضرورت وزن کس را حذف نموده است.

که-حرف رابط صفت.

عمرى-یا وحدت،یعنى زمانى است.

در بعض نسخ بجاى از هجران او،«از مژگان او»واقع شده گو،خطاب عام است‌نگاهى-یا براى بیان وحدت است.که،حرف تعلیل بمعناى حتى.چشم‌شهلا،اضافهء بیانى است.شهلا،چشم میشى را گویند،یعنى چشمى که برنگ چشم‌گوسفند باشد.

محصول بیت-بآنکسى که مدتیست از هجران او یا از مژگان او بیمارم،بگوکه یک نگاهم کند:بگو اى جانان یک نگاهم کن که پیش چشم شهلایت بمیرم،یعنى‌آن جانان که هجرانش و یا مژگانش مرا بیمار کرده است،بگویش که بمن التفاتى‌بکند که فداى چشم شهلایش شوم.
گفتهء لعل لبم هم درد بخشد هم دواگاه پیش درد و گه پیش مداوا میرمت‌ مداوا-مصدر از باب مفاعله است،عجم این مصدر را بدون تا استعمال میکند.

محصول بیت-خطاب بجانان میفرماید:اى جانان گفته‌اى که لب قرمزچون لعلم هم درد میبخشد و هم دوا میدهد،گاه پیش دردت و گاه پیش مداوایت بمیرم،یعنى فداى لبت گردم که هم درد و هم درمان در آن است.

خوش خرامان میروى چشم بد از روى تو دوردارم اندر سر خیال آن که در پا میرمت‌ خرامان-صفت مشبهه است بمعناى با ناز و تأنى راه رفتن،اما اینجا حال است.

چشم بد از روى تو دور-جملهء معترضه است که در علم بدیع حشو ملیح گویند.

یعنى از نظر بد محفوظ بمانى.

خیال آن-اضافهء لامیه است.که،حرف بیانى لفظ آن را بیان میکند.

میرمت-تا این کلمه از جهت معنا مقید به(پا)میباشد،بتقدیر پایت.

محصول بیت-باز هم بجانان خطاب میکند:که خرامان خرامان خوش میروى‌چشم بد از تو دور باد.در سرم خیالى است که پیش پایت بمیرم،یعنى در سرم سودائى‌است:که پایمالت گردم.

گر چه جاى حافظ اندر خلوت وصل تو نیستاى همه جاى تو خوش پیش همه جا میرمت‌ جاى حافظ-اضافهء لامیه.خلوت وصل،هکذا.

اى-حرف ندا منادا محذوف،بتقدیر کلام اى جانان.

میرمت-تا از جهت معنا مقید بجا میباشد،بتقدیر جایت‌محصول بیت-اى جانان اگر چه در خلوت وصل تو براى حافظ جا نیست،اما میدانم که همه جایت خوش و لطیف است پیش همه جایت بمیرم،یعنى همه جاى‌بدنت مقبول و مطبوع است،پس بهمه جایت فدا شوم و له ایضا

شرح سودی بر حافظ

غزل به قلم علامه قزوینی :

میر من خوش می‌روی کاندر سر و پا میرمت خوش خرامان شو که پیش قد رعنا میرمت
گفته بودی کی بمیری پیش من تعجیل چیست خوش تقاضا می‌کنی پیش تقاضا میرمت
عاشق و مخمور و مهجورم بت ساقی کجاست گو که بخرامد که پیش سروبالا میرمت
آن که عمری شد که تا بیمارم از سودای او گو نگاهی کن که پیش چشم شهلا میرمت
گفته لعل لبم هم درد بخشد هم دوا گاه پیش درد و گه پیش مداوا میرمت
خوش خرامان می‌روی چشم بد از روی تو دور دارم اندر سر خیال آن که در پا میرمت
گر چه جای حافظ اندر خلوت وصل تو نیست ای همه جای تو خوش پیش همه جا میرمت
غزل به قلم شاملو : 

#####

غزل به قلم الهی قمشه ای :

#####

غزل به قلم عطاری کرمانی :

میر من خوش می روی کاند سرو پا میرمت       ترک من خوش می خرامی پیش بالا میرمت
گفته بودی کی بمیری پیش من تعجیل چیست ؟ خوش خرامان شو که پیش قد رعنا میرمت
عاشق مهجور و مخمورم بتساقی کجاست ؟      گو ه بخرامد که پیش چشم شهلا میرمت
گفته ای لعل لبم هم دردبخشدهم دوا   گاه پیش درد و گه پیش مداوا میرمت
خوش خرامان می روی چشم بد از روی تو دور  دارم اندر سرخیال آنکه درپا میرمت
گرچه جای حافظ اندر خلوت وصل تو نیست     ای همه جای تو خوش پیش همه جا میرمت

غزل را بشنوید :

#####


کلیپ های مرتبت با غزل :

#####

#####

#####

۱ نظر: