21- پیک نامور
این پیک نامور که رسید از دیار دوست آورد حرز جان ، زخط مشکبار دوست
خوش می دهد نشان جمال و جلال یار تادرطلب شود دل امیدوار دوست
دل دادمش به مژده و خجلت همی برم زین نقد قلب خویش که کردم نثار دوست
شکر خدا که از مدد بخت کار ساز برحسب آرزوست همه کار و بار دوست
سیر سپهر و دور قمر را چه اختیار ؟ درگردشند برحسب اختیار دوست
گرباد فتنه هردوجهان را به هم زند ما و چراغ چشم و ره انتظار دوست
کحل الجواهری به من آر ، ای نسیم صبح زان خاک نیکبخت که شد رهگذار دوست
دشمن به قصد حافظ اگر دم زند چه باک؟ منت خدای را که نیم شرمسار دوست
توضیحات :
حرز (حمایل – دعایی که به بازو و گردن بچه ها درقدیم می بستند ) حرزجان (حفظ جان = نامه دوست ) برحسب آرزو (به کام دل = مقدار = امر ) باد فتنه (تند باد = آشوب ) کحل الجواهر(سرمه ) پیک (نامه بر = قاصد ) عیار (سنجیدن = وزن ) دم زند(نفس زند ) معنی بیت 1(قاصد نامداری که از شهر محبوب آمده نامه ای به خط مشکین دوست به صورت حمایل و عدا با خود آورده است ) معنی بیت 3 (دل را به عنوان هدیه و مژدگانی به آن قاصد دادم درحالیکه شرمنده ام از این نقد کم عیار یکهنثار دوست کرده ام ) معنی بیت 3(اگر تندباد رنج و آشوب هردو عالم را زیر و رو کند با شمع دیدگان چشم به راه دوست م یمانیم ) معنی بیت 7( این نسیم بامدادی سرمه جواهر ی از آن غبار سعادتمند که درگذرگاه دوست است برای روشنی دیده من بیاور )
نتیجه تفال :
1- حافظ جواب نیت شما را دربیت آخر داده است و می گوید : ما نیازمندانه ، پیشانی برخاک درگاه عشق نهاده ایم تا ببینیم که سرانجام چه کسی این سعادت را خواهد یافت که درکنار دوست آرامش پیدا می کند
2- سفرکرده می آید و یاخبری خوش از او دریافت می کنی و هدیه و مژده ای عالی دریافت خواهی کرد و به مقام و پولی دست می یابی که گشایش است
3- گمشده پیدا می شود و ازدواج حتماً عملی می گردد ولی طلاق صورت نمی پذیرد و جدایی امکان ندارد
4- خبر خوشی دریافت می کنید که درپیروزی و کامیابی شما بسیار موثراست و شما را از نارحتی بیرون می آورد و به زندگی امیدوار می سازد
5- به زودی اوضاع شما بسیار عالی خواهد شد و به زندگی امیدوار می سازد
6- به زودی اوضاع شما بسیار عالی خواهد شد و به مقام برجسته ای دست می یابی و شاهد موفقیت را درآغوش خواهی گرفت
7- انسانی با شرف و مهربان و خوش بیان و خوش مشربی هستی اما لجباز و یکدنده که همین عامل ، موجب ناراحتی دیگران می شود
8- کسی که از شما دلخور می باشد از نزدیکان است از او دلجویی کنید که او نسبت به شما بسیار وفادار می باشد اما شخصی که قدی کوتاه و موهای رنگ کرده و صورتی گرد و چشمانی برجسته دارد نسبت به شما حسادت می کند ازاو دوری کنید
9- با پدر و مادر مهربان باشید و خواهر و برادر را مورد محبت قراردهید زیرا در پیروزی شما سهم دارند
10- مسافرت را توصیه نمی کنم ولی خرید عالی است اما از فروش منصرف شوید و کاریکه درنظر دارید حتما ً موفق خواهید شد سوره مبارکه القلم رااز ایه 1 تا 10 با معنی و حضور قلب بخوانید که گشایش است
11- بدانید که برنده به بررسی دقیق یک مشکل می پردازد اما بازنده از کنار مشکل گذشته و آن را حل نشده رها میکند و دم دمی مزاج است موفقیت شما را پیشاپیش تبریک می گویم ما رانیز دعا کنید
کمی بیشتر در خصوص غزل بدانید :
شرح غزل :
معانی لغات غزل (۶۰)
پیک : قاصد، شاطر، نامهبر پیاده.
ناموز: نامهبر، نامهآور، مشهور، ارجمند.
دیار: جمعدار، خانهها، کنایه از شهر و سرزمین.
حرز: دعای رفع چشم زخم و حافظ از بلایا، که بر بازو یا گردن میبندند، تعویذ، حمایل.
حرزجان: حافظ و نگهدارنده جان.
خط: دست نوشته، موهای تازه رسته برچهر نوجوانان.
خی مشکبار: نوشتهیی که با مرکب سیاه ممزوج به مشک نوشته شده و بوی خوش از آن به مشام میرسد، موهای مشکین عذار.
جلال و جمال: شکوه و زیبایی.
عز وقار: ارجمندی و متانت.
نقد قلب: پول تقلبی.
نثار: فدا، پیشکش.
برحسب: مطابق.
کار و بار: کار، و کلمة بار مترادف و دنباله مصطلح است.
فتنه: آشوب.
چراغ چشم: (اضافه تشبیهی) چشم به چراغ تشبیه شده.
کحل الجواهر: سرمه و داروی تقویت قوه باصره که از سورمه و سائیده مروارید درست میشده.
سرنیاز: (اضافه تشبیهی) نیاز به سر تشبیه شده.- روی نیاز
معانی ابیات غزل (۶۰)
(۱) آن نامهرسان گرامی که از سرزمین دوست رسید با خود دعایی به خط مشکبار دوست، برای حفظ جان من آورد.
(۲) (این نامه) چه نیکو از شکوه و زیبایی یار خبر میدهد و چه خوب و عالی از عزت و وقار و متانت او حکایت میکند.
(۳) به عنوان مژدگانی دل خود را به قاصد دادم و از اینکه این سکه تقلبی را پیشکش (قاصد) دوست کردم شرمندهام.
(۴) سپاس خدای را که ازمدد بخت موافق و همانطوری که آرزو میکردم کارهای دوست به خوبی پیشرفت دارد.
(۵) سپهر گردنده و ماه دور زننده را از خود اختیاری نیست و گردش آنها در دست اراده دوست قرار دارد.
(۶) اگر باد و توفان فتنه وآشوب، دنیا و آخرت را در هم ریزد، ما همچنان با چراغ دیده بر سر راه دوست، چشم انتظار اوییم.
(۷) ای نسیم سحری آن خاک خوشبختی را که در رهگذر و زیر پای دوست قرار دارد برای تقویت بینایی به چشمان من برسان.
(۸) ما سر نیاز با چشم باز بر آستانه دوست داریم تا چه کسی در کنار او درخواب ناز آرمیده باشد.
(۹) اگر دشمن به قصد آزار حافظ بدگویی او را میکند باکی نسبت سپاس خدای را که من در پیش دوست سرافکنده و شرمسار نیستم.
شرح ابیات غزل (۶۰)
وزن غزل: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلات
بحر غزل: مضارع مثمن اخرب مکفوف مقصور
*
سعدی تا دستها کمر نکنی در میان دوست
بوسی به کام دل ندهی بر دهان دوست
حافظ این غزل را به هنگامی که شاه ابواسحاق در مسافرت و او در انتظار مراجعت شاه بوده و در پاسخ نامهیی که از شاه دریافت کرده سروده و در بیت دوم تلویحاً و به صورت ایهام نام جلال را که همان نام شاه ابواسحاق است ذکر میکند.
شاعر در بیت چهارم و برحسب مفاد نامة و اصله از اینکه کارهای شاه به خوبی پیشرفت میکند اظهار مسرت مینماید و در بیت پنجم هرچند برحسب ظاهر زبان تحسین به قدرت او میگشاید در واقع ایهامی است به آیه شریفه ۵۴ سوره اعراف: والشمس و القمر و النجوم مسخرات بامره… و دربیت ششم گوشه و کنایهیی به تشنج و فتنههایی که امیرمبارزالدین رقیب ابواسحاق ایجاد کرده است دارد و صراحتاً میگوید اگر این فتنهها تمام روی زمین را بگیرد باز من در اینجا در انتظار بازگشت فاتحانه شاه، چشم به راه میباشم. در بیت هفتم از روی تواضع و فروتنی خاک پای او را به چشم میکشد و در دو بیت آخر غزل با گوشه و کنایه به یادآوری خدمات و دوستیهای خود پرداخته و به شاه چنین تفهیم میکند که ما در اینجا دعاگو و چشم انتظار توایم تا دیگران! که در رکاب تواند چه کسانی بوده و بیخیال و بیپروا به سر میبرند. و اگر رقیبان! پشت سر من بدگویی میکنند از آنجایی که من خود را خادم صادق شاه میدانم شرمنده نیستم.
لازم به توضیح است که نکات یاده شده در دو بیت آخر که مشابه آن در غزلهای دیگر هم به چشم میخورد به منزله کلید روانشناسی روحیه شاعر است و حس رقابت و بیم از جلو افتادن و تقرب شاعری را میرساند که در رکاب بوده و در دل شاعر ایجاد وسوسه میکند.
***
شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالیان
غزل به قلم علامه قزوینی :
آن پیک نامور که رسید از دیار دوست
آورد حرز جان ز خط مشکبار دوست
خوش میدهد نشان جلال و جمال یار
خوش میکند حکایت عز و وقار دوست
دل دادمش به مژده و خجلت همیبرم
زین نقد قلب خویش که کردم نثار دوست
شکر خدا که از مدد بخت کارساز
بر حسب آرزوست همه کار و بار دوست
سیر سپهر و دور قمر را چه اختیار
در گردشند بر حسب اختیار دوست
گر باد فتنه هر دو جهان را به هم زند
ما و چراغ چشم و ره انتظار دوست
کحل الجواهری به من آر ای نسیم صبح
زان خاک نیکبخت که شد رهگذار دوست
ماییم و آستانه عشق و سر نیاز
تا خواب خوش که را برد اندر کنار دوست
دشمن به قصد حافظ اگر دم زند چه باک
منت خدای را که نیم شرمسار دوست
غزل به قلم شاملو :
#####
غزل به قلم الهی قمشه ای :
#####
غزل به قلم عطاری کرمانی :
این پیک نامور که رسید از دیار دوست آورد حرز جان ، زخط مشکبار دوست
خوش می دهد نشان جمال و جلال یار تادرطلب شود دل امیدوار دوست
دل دادمش به مژده و خجلت همی برم زین نقد قلب خویش که کردم نثار دوست
شکر خدا که از مدد بخت کار ساز برحسب آرزوست همه کار و بار دوست
سیر سپهر و دور قمر را چه اختیار ؟ درگردشند برحسب اختیار دوست
گرباد فتنه هردوجهان را به هم زند ما و چراغ چشم و ره انتظار دوست
کحل الجواهری به من آر ، ای نسیم صبح زان خاک نیکبخت که شد رهگذار دوست
دشمن به قصد حافظ اگر دم زند چه باک؟ منت خدای را که نیم شرمسار دوست
غزل را بشنوید :
#####
کلیپ های مرتبت با غزل :
#####
#####
#####
واقعا عالیه. همیشه از سایت شما استفاده میکنم.
پاسخحذفچرا سایتتو فیلتره متاسفانه برای من اصلا بدون فیلترشکن باز نمیشه
پاسخحذفسایت به ابن خوبی رو چرا فیلتر کردن اخه بهتر از این سایت مگه داریم🌹🌹
پاسخحذف