با عضویت در کانال یوتیوب حافظ دیوان از ما حمایت فرمایید :: اینستاگرام :: کانال یوتیوب حافظ دیوان ::
غزلیات حافظ به ترتیب رَوی ( آخرین حرف اصلی قافیه یا ردیف ) :
  الف  |  ب  |  ت  |  ث  |  ج  |  ح  |  خ  |  د  |  ر  |  ز  |  س  |  ش  |  ع  |  غ  |  ف  |  ق  |  ک  |  ل  |  م  |  ن  |  و  |  ه  |  ی | برچسب ها

۱۳۹۳ مرداد ۱۸, شنبه

مفتح الابواب - مي دمد صبح و كله بست سحاب - غزل 13

19- مفتح الابواب
مي دمد صبح و كله بست سحاب   اصبوح الصبوح يا اصحاب
مي چكيد ژاله بررخ لاله       المدام المدام يا احباب
مي وزد از چمن نسيم بهشت     پس بنوشيد ئاتيماً مي ناب
تخت زمرد زده تس گل به چمن   راح چون لعل آتشين درياب
درميخانه بسته اند دگر       افتتح يا مفتح الابواب
درچنين موسمي عجب باشد       كه ببندند ميكده به شتاب
لب لعل تورا حقوق نمك   هست بر ريش سينه هاي كباب
بر رخ ساقي پري پيكر         همچو حافظ بنوش باده ناب


توضيحات :
كله (پرده = توده ) سحال (ابر ) ژاله (شبنم ) زمرد (جواهر سبز رنگ ) دگر (اكنون = قيد زمان = باز ) الصبوح (زمان صبح = باده صبحگاهي ) اصحاب (ياران ) مدام (هميشه = شراب ) احباب (دوستان ) ناب (خالص ) راح (شراب قرمز = راحتي ) معني بيت 1( صبح بر آمد و ابر درآسمان پرده خود را پهن كرد اي ياران شراب بامدادي بياوريد و بنوشيد ) معني بيت 2 (بر روي لاله شبنم مي چكد اي دوستان باده بياريد تا بنوشيم ) معني بيت 3 (ازچمن باد خوشبوي بهشت مي وزد اي دوستان حالا مرتباً باده خالص بنوشيد )

نتيجه تفال :‌
1-   حافظ دربيت چهارم به شما مي گويد كه بوته گل درميان سبزه زار كرسي زمردين برپا كرده است مي سرخ رنگ بجوي و آن را از دست مده .
2-شاهد مقصود درچند قدمي شماست اما جنابعالي بي توجه و سر به هوا هستي قدري دقت و حوصله لازم است
3-حتما حتماً موفق مي شوي ، كبوتر اقبال بر بام خانه شما نشسته و جاي هيچ گونه نگراني نيست و اين اضطراب شما كاملا نابجا و بيهوده مي باشد با توكل به خدا و خواندن سوره مباركه نوح با حضور قلب  و معني مراد شما برآورده مي شود
4-شما وقتي دچار گرفتاري مي شويد نذر مي كنيد و روي به جانب خداوند مي آوردي اما همين كه شما با لطف الهي حل شد از ياد مي برد و اين از كارهاي ناپسند است دركارخود تجديد نظر كنيد به مصداق يك بار جستي ملخك
5-مسافرت فعلاً طلاح نيست پولي به دست مي آوريد در حفظ آن بكوشيد بيمار شفا مي يابد وجاي نگراني نيست موفقيت صد در صد حاصل مي شود فقط قدري تلاش و حوصله لازم است
6- ازدواج عملي مي گردد و طلاق نيز حتمي است به سخنان پدرو مادر و آشنايان دلسوز توجه كنيد.
7- شما شخصي خود سر و يكدنده هستيد لازم است قدري مهربان و صميمي و باگذشت باشيد و همه چيز را از ديد عينك لجبازي نگاه نكنيد بلكه با آرامش و تفكر عمل كنيد و دست از غرور برداريد
8- جنابعالي بيش از اندازه اهل گردش و خوشگذراني هستيد و به عشق ها و خوشي هاي زود گذر توجه داريد دم را غنيمت مي داني درحاليكه بايد آينده نگر باشيد
9- برنده ميداند كه چگونه ميتوان جدي بود بي آنكه خشك و رسمي باشد اما بازنده غالباً خشك و رسمي است زيرا فاقد توانايي جدي بوده است
10- نيت شما دردسترس شماست از خوشه صبر و تلاش آن را بچين
11- حافظ دربيت 4و5و6 به ترتيب فرمايد : (روي زمين را چمن سبز پوش كرده است ، پس حالا شراب چون لعل ارغواني تهيه كن تا بخوريم و خوش باشين ) (در ميخانه را بسته اند اي بازكننده درها آن را بازكن ) (درچنين زماني كه فصل بهار است بسيار عجب مي باشد كه درميخانه را با اين عجله و شتاب ببندند ) اين عين نيت شماست .


لطفا شرح تفال را در ویدیو زیر تماشا کنید ...
با آموزش جذاب اوریگامی به کودک خود خلاقیت را در آنها شکوفا کنید و غزیزانتان را به ساخت کاردستیهای محبوب تشویق کنید ...
با آموزش جذاب اوریگامی دستمال سفره به کودک خود خلاقیت را در آنها شکوفا کنید وغزیزانتان را به ساخت کاردستیهای محبوب تشویق کنید و همزمان سفرهای مهمانی خود را زیباتر کنید ...
کمی بیشتر در خصوص غزل بدانید :

شرح غزل :

معانی لغات غزل
می دمد: طلوع می کند.
کِلّه: پرده، سایبان، خیمه، چادر.
کِلّه بستن: سایبان بستن و خیمه زدن با پارچه های نازک بهاره.
الصّبوح: باده بامدادی، مخفّف اَتونی الصبّوح یعنی باده صبحگاهی را به من ده.
صبوحی: باده یی که صبحگاهان می نوشند.
اصحاب: جمع صاحب، دوستان، یاران.
ژاله: شبنم.
مدام: شراب.
احباب: جمع حبیب، دوستان، یاران.
هان: کلمه تنبیه برای آگاهی دادن.
زُمرُد: مخفّف زمرّد از احجار کریمه سبز رنگ.
تخت زُمرُد: (استعاره) چمن سبز.
راح: شراب قرمز.
افتتح: بگشا، باز کن.
مفتّح الابواب: گشاینده درها.
موسم: فصل، هنگام، وقت.
معانی ابیات غزل
(۱)سپیده بامدادی در حال دمیدن، و ابر خیمه و سایبان زده است ای یاران باده بیاورید! باده بیاورید!
(۲)شبنم بر چهره لاله می چکد. ای دوستان شراب! شراب بیاورید!
(۳)نسیم بهشتی از سوی چمن وزان است، دَم به دَم شراب ناب بنوشید.
(۴)گل سرح در چمن بر تخت زمرّد نشسته است. شراب آتشین سرخ فام را دریاب.
(۵)در میخانه را دگر بار بسته اند. ای خداوندِ گشاینده درها آن را بگشای.
(۶)لب و دندان تو بر جانها و سینه های سوخته و کباب شده حقّ نمک دارند.
(۷)در چنین موسم و فصلی شگفت آور است که اینطور با عجله و شتاب در میکده ها را به بندند!
(۸)با نگریستن به روی ساقیِ زیبا و پری پیکر، مانند حافظ باده خالص و ناب بنوش.
شرح ابیات غزل
وزن غزل: فاعلاتن مفاعلن فعلان
بحر غزل: خفیف مسدّس مخبون مقصور
*
۱-خواجو کرمانی:
طَلَع الصُّبح مِن وَراءِ حِجاب
عَجِّلو بِالرحین یا اَصحاب
*
و حافظ تحت تأثیر خواجو در اوّلین فصل بهاری که شاه شجاع به اقتضای سیاست عوام فریبانه، همانند پدرش در میخانه ها را بسته است این غزل را سروده است.
۲-در این غزل هشت بیتی، شاعر در پنج بیت مؤکداً و تکراراً دوستان را به باده نوشی فرا می خواند و این ناشی از روح مغرور و شجاعانه اوست که تسلیم ریاکاری و تظاهر نشده به شاه شجاع می فهماند که ما همانیم که هستیم و همان خواهد بود.
۳-شاعر در سه بیت دیگر نیز به موضوع بستن میخانه ها اشاره و اظهار شگفتی کرده و در بیتی به شاه شجاع می فهماند که تو حقّ نمک بر دل سوخته من داری و این کنایتی است که وگرنه شدیدتر از این سخن می گفتم.
۴-ردیف ابیات این غزل به نحوه غزل چاپ قزوینی – غنی است و بطور وضوح مشهود است که جای ابیات ششم و هفتم باید با هم عوض شوند تا خللی در معنا به وجود نیاید و از اینگونه موارد کم نیست و چون سلیقه ها مختلف است، چاره کار در دست یک شورای عالی ادبی است که از طرف مقامات رسمی به این موضوع و حذف بعضی ابیات و در مواردی اضافه کردن ابیاتی از نسخ مهجور موجود اقدام و یک نسخه رسمی دیوان حافظ پیشنهاد نمایند تا بسیاری از مشکلات از میان برخیزد.
***
شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالیان

غزل به قلم علامه قزوینی :

می‌دمد صبح و کله بست سحاب
الصبوح الصبوح یا اصحاب
می‌چکد ژاله بر رخ لاله
المدام المدام یا احباب
می‌وزد از چمن نسیم بهشت
هان بنوشید دم به دم می ناب
تخت زمرد زده است گل به چمن
راح چون لعل آتشین دریاب
در میخانه بسته‌اند دگر
افتتح یا مفتح الابواب
لب و دندانت را حقوق نمک
هست بر جان و سینه‌های کباب
این چنین موسمی عجب باشد
که ببندند میکده به شتاب
بر رخ ساقی پری پیکر
همچو حافظ بنوش باده ناب















غزل به قلم شاملو : 

#####

غزل به قلم الهی قمشه ای :

#####

غزل به قلم عطاری کرمانی :

مي دمد صبح و كله بست سحاب   اصبوح الصبوح يا اصحاب
مي چكيد ژاله بررخ لاله         المدام المدام يا احباب
مي وزد از چمن نسيم بهشت       پس بنوشيد ئاتيماً مي ناب
تخت زمرد زده تس گل به چمن   راح چون لعل آتشين درياب
درميخانه بسته اند دگر         افتتح يا مفتح الابواب
درچنين موسمي عجب باشد         كه ببندند ميكده به شتاب
لب لعل تورا حقوق نمك     هست بر ريش سينه هاي كباب
بر رخ ساقي پري پيكر           همچو حافظ بنوش باده ناب

غزل را بشنوید :

#####


کلیپ های مرتبت با غزل :

#####

#####

#####

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر