به حسن خلق و وفا کس به یار ما نرسد تو را درین سخن انکار کار ما نرسد
اگرچه حسن فروشان به جلوه آمده اند کسی به حسن و ملاحت به یار ما نرسد
به حق صحبت دیرین که هیچ محرم راز به یار یک جهت حق گزار ما نرسد
هزار نقد به بازار کاینات آرند یکی به سکه صاحل عیار ما نرسد
هزار نقش برآید زکلک صنع و یکی به دلپذیری نقش نگار ما نرسد
دریغ قافله عمر کانچنان رفتند که گرشان به هوای دیار ما نرسد
دلا زطعن حسودان مرنج و و اثق باش که بدبه خاطر امیدوار ما نرسد
چنان بزی که ار خاک ره شوی کس را غبار خاطری از زهگذز ما نرسد
بسوخت حافظ و ترسم که شرح قصه او به سمع پادشه کامگار ما نرسد
توضیحات :
انکار( تکذیب = انکار کردن ) مالحت ( زیبایی ) به حق صحبت دیرین ( قسم به دوستی قدیمی و دیرینه ) حق گزار ( راز دار ) یک جهت 0 یکدل = یکرنگ ) هزار نقد ( هزار سکه خالص = هزار صاحب جمال ) صاحب عیار ( خالص – تمام عیار ) کلک صنع ( استعاره از خامه نقاش آفرینش ) طعن ( سرزنش ) واثق ( امیدوار = مطمئن ) بزی ( زندگی کن ) خاک ره ( گرد و خاک راه ) کس را ( برای کسی ) غبار خاطر ( کدروت ) معنی بیت 1(به زیبایی و خوی نیک و پیمان دوستی بسر بدن هیچ کس با محبوب ما برابر نیست و تور ا شایسته نیست که تکذیب کا رعشق ما بکنی ) معنی بیت 5( از کلک صنع هزار نقشه پیدا آمد اما هیچ کدام به دلپذیری محبوب ما نمی باشد )
نتیجه تفال :
1- دلبری زیبا و مهربان و با محبت داری که به هیچ چیز و هیچ کس معاوضه اش نمی کنی و با او شادی و دارای زندگی پرنشاطی هستی پس ارزش آن را بدان.
2- این نیت برشما مبارک باد که با اراده دقت و وقت شناسی و توکل بر خدا حتماً عملی می گردد ولی باید صبر و حوصله را قرین و همراه سازی و این مشکل ویژه جنابعالی نمی باشد بلکه عده زیادی همین گونه هستند.
3- خواجه در بیت هشتم فرماید : ( چنان زندگی کن که اگر در راه کسی غبار گشتی از گذرگاه من و تو غبار و گرد کدروتی بر آیینه دل هیچ کس ننشیند ) تو خود حدیث مفصل بخوان از این معنی که این ماه چه کرده اید.
4- جنابعالی دارای ویژگیهای زیر هستید : با اراده , جدی , اهل مبالغه , منظم , دقیق , حرمت گذار , احترام خواه , لایق و کاردان , خوش اقبال , قوی و پرانرژی , دارای حس مسئولیت , بلند نظر , سخاوتمند , مادیگرا , عاشق زندگی و اطرافیان , لجوج , سرکش , وسواسی , گیرده و مهربان.
5- اگر دیگران ارزش زحمات جنابعالی را ندانستند ناراحت نباش پدر و ماد را محترم بدار و نذر خود را ادا کن. پول و مقامی درانتظار خانواده شماست کسانی حسادت می کنند. مواظب باش تا راز دل خود را فاش نسازی. مسافرت را توصیه می کنم خرید و فروش صلاح نمی باشد. تغییر شغل و مکان عملی می گردد. به زودی ملاقاتی سودمند خواهید داشت.
6- مادر و خواهر او بیش از آنچه تو فکر می کنی شمار را دوست دارند. ولی برخورد و سوء ظن شما زیاد است. تغییر رویه بدهید رنگ سفید برازنده جنابعالی است و به شما می گویم; ای اسب خوشخرام لحظه ای درنگ کن و گوشه چشمی به ما داشته با ش ( او را بیش از این نگران مساز).
لطفا شرح تفال را در ویدیو زیر تماشا کنید ...
با آموزش جذاب اوریگامی به کودک خود خلاقیت را در آنها شکوفا کنید و غزیزانتان را به ساخت کاردستیهای محبوب تشویق کنید ...
با آموزش جذاب اوریگامی دستمال سفره به کودک خود خلاقیت را در آنها شکوفا کنید وغزیزانتان را به ساخت کاردستیهای محبوب تشویق کنید و همزمان سفرهای مهمانی خود را زیباتر کنید ...
کمی بیشتر در خصوص غزل بدانید :
شرح غزل :
معانی لغات غزل( ۱۶۵)
مهر:محبت، تعلق خاطر.
قضای آسمان: قضای الهی ،مشیت الهی ، تقدیر.
رقیب:نگهبان، مراقب، مدعی عشق. روز ازل:کنایه ازآغاز خلقت ، زور سرنوشت ساز.
خدارا محتسب:ای محتسب برای خاطر خدا…
مارا به فریاد دف و نی بخش: مارا به بانگ دف ونی واگذار، نوای دف و نی و شنیدن آنها رابر ما خورده مگیر. ساز شرع:ساخت و ساز شرع.
ساز شرع از ین افسانه بی قانون خواهد داشت :در ساختار شریعت با این کار خللی وارد نمی شود.
مجال:میدان ومجازاً به معنای قدرت و امکان.
یار مهربان ساقی: ساقی، یاری مهربان است.
لوح سینه:صفحه سینه.
رنگ خون نخواهد شد: رنگ خون زایل نخواهد شد، رنگ خون پاک نمی شود.
معانی ابیات غزل (۱۶۵)
(۱) محبت و علاقه دلبران چشم سیاه از سر من بیرون نخواهد رفت . این سرنوشت و تقدیرالهی است وتغییر پیدا نمی کند . (۲)مدعی جفا و آزار جفا بسیار روا داشت و راه آشتی را بست . آیا دود آه شب زنده داران برآسمان نمی رود ؟
(۳) درروز سرنوشت ساز که مرا آفریده اند جز خوشگذرانی وعاشقی و بی پروایی کار دیگری به عهده من نگذاشتند هر چه روز ازل نصیب و قسمت شد . تغییر نخواهد کرد.
(۴) ای محتسب از برای خدا ما را با بانگ دف و آواز نی واگذار و دست از ما بردار زیرا با این مشغولیت ما نظم و ترتیب دستگاه شرع بر هم نمی خورد.
(۵) تنها قدرت و امکان من در این است که با او در پنهایی عشق ورزی کنم . از بوسه و آغوش او ، چرا حرفی بزنم که عملی نخواهد شد.
(۶) حالیا شراب قرمز و خلوت امن فراهم و ساقی یاری مهربان است. ای دل اگر اینها تو را راضی نکند پس کی و چگونه راضی خواهی شد؟
(۷) ای چشم ، تصویر غم را از صفحه سینه حافظ با اشک خود مشوی که این نقش زخمِ تیغ دلداراست و رنگ خون پاک نخواهد شد.
شرح ابیات غزل( ۱۶۵)
وزن غزل: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
بحر غزل: هزج مثمّن سالم
*
به ظن قوی این غزل پس از قتل شیخ ابواسحاق ودر اوایل حکومت امیر مبارزالدین سروده شده است . شاعر در مطلع غزل، دلدادگی و شیدایی ومِهِر ماهرویان سیاه چشم را بهانه قرار داده و به حکم طبیعت جبری خویش ، خود را از ادامه راه ورسم عاشقی و شیدایی بی اختیار و به حکم سرنوشت می داند و می توان در پشت مضمون ، بارقه مهر و محبت او را به ابواسحاق با چشم دل مشاهده کرد منظور شاعر از عبارت رقیب آزارها فرمود و جای آشتی نگذاشت احتمالاً اشاره یی است به امیر مبارزالدین که در زمان حیات ابواسحاق با حیله و نیرنگ ، وساطت عالم و قاضی بزرگ زمان عضد الدین ایجی را برای آشتی و کنار آمدن با سلطان ندیده گرفت واین قاضی عضدالدین همانست که حافظ در قطعه یی می فرماید:
بـه عـهد سلـطنت شــاه شیخ ابواسحاق به پنج شخص عجب ملک فارس بودآباد
تا آنجا که : دگر شهنشه دانش عضد که در تصنیف بـنـای کـار مـواقـف بـه نـام شـاه نـهاد
نام این قاضی عبدالرحمن احمد بن عبدالغفار عضدالدین ایجی ( ایگی) ازولایت بلخ است. او از زمان شیخ ابواسحاق تا زمان شاه شجاع حیات داشت ولادتش در سال ۷۰۸ هجری و وفاتش به سال ۷۶۵ می باشد . نامبرده مولف کتاب طبقات الشافعیه و مواقف و فواید غیاثیه و شرح ابن حاجب است . او در محاصره شیراز توسط امیر مبارزالدین از شیراز خارج و به شبانکاره رفت ودر حبس قلعه شبانکاره در سال ۷۶۵ وفات یافت . این مرد بزرگ استاد حافظ بوده و حافظ از دریای فضل و کمال او بهر های فراوانی برده است .
شاعر در بیت سوم این غزل که در زمان سختگیریهای امیر مبارزالدین سروده شده با شجاعت بر رندی و آزادگی و بی پروایی خود تأکید کرده و بلافاصله در بیت چهارم خطاب به امیر مبارزالدین محتسب می گوید از برای خدا دست از سر ما بردار و به کار ما و آواز نی و بانگ دف ما و مجالس انس ما کار نداشته باش و بدانکه صدای نی و دف ما هیچ زیانی به ساختار و ترکیب شریعت وارد نمی آورد. به عقیده این ناتوان اگر جای ابیات ۵و ۶ این غزل عوض شود در اینصورت شاعر از یک ساقی که یار مهربان است نام برده که از مجالست او شادمان بوده و می گوید که تنها کاری که از دستم بر می آید این است که ( پنهان عشق او ورزم ) ودر حال حاضر ( کنار و بوس و آغوش) او امکان ندارد.
شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالی
غزل به قلم علامه قزوینی :
مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد قضای آسمان است این و دیگرگون نخواهد شد
رقیب آزارها فرمود و جای آشتی نگذاشت مگر آه سحرخیزان سوی گردون نخواهد شد
مرا روز ازل کاری بجز رندی نفرمودند هر آن قسمت که آن جا رفت از آن افزون نخواهد شد
خدا را محتسب ما را به فریاد دف و نی بخش که ساز شرع از این افسانه بیقانون نخواهد شد
مجال من همین باشد که پنهان عشق او ورزم کنار و بوس و آغوشش چه گویم چون نخواهد شد
شراب لعل و جای امن و یار مهربان ساقی دلا کی به شود کارت اگر اکنون نخواهد شد
مشوی ای دیده نقش غم ز لوح سینه حافظ که زخم تیغ دلدار است و رنگ خون نخواهد شد
غزل به قلم شاملو :
#####
غزل به قلم الهی قمشه ای :
#####
غزل به قلم عطاری کرمانی :
به حسن خلق و وفا کس به یار ما نرسد تو را درین سخن انکار کار ما نرسد
اگرچه حسن فروشان به جلوه آمده اند کسی به حسن و ملاحت به یار ما نرسد
به حق صحبت دیرین که هیچ محرم راز به یار یک جهت حق گزار ما نرسد
هزار نقد به بازار کاینات آرند یکی به سکه صاحل عیار ما نرسد
هزار نقش برآید زکلک صنع و یکی به دلپذیری نقش نگار ما نرسد
دریغ قافله عمر کانچنان رفتند که گرشان به هوای دیار ما نرسد
دلا زطعن حسودان مرنج و و اثق باش که بدبه خاطر امیدوار ما نرسد
چنان بزی که ار خاک ره شوی کس را غبار خاطری از زهگذز ما نرسد
بسوخت حافظ و ترسم که شرح قصه او به سمع پادشه کامگار ما نرسد
غزل را بشنوید :
#####
کلیپ های مرتبت با غزل :
#####
#####
#####
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر