با عضویت در کانال یوتیوب حافظ دیوان از ما حمایت فرمایید :: اینستاگرام :: کانال یوتیوب حافظ دیوان ::
غزلیات حافظ به ترتیب رَوی ( آخرین حرف اصلی قافیه یا ردیف ) :
  الف  |  ب  |  ت  |  ث  |  ج  |  ح  |  خ  |  د  |  ر  |  ز  |  س  |  ش  |  ع  |  غ  |  ف  |  ق  |  ک  |  ل  |  م  |  ن  |  و  |  ه  |  ی | برچسب ها

۱۳۹۳ شهریور ۸, شنبه

بلبل عاشق - بر سر آنم که گر ز دست برآید - غزل 232 - 134

134- بلبل عاشق
برسر آنم که گر زدست بر آید     دست بهکاری زنم که غصه سرآید
خلوت دل نیست جای صحبت اضداد دیو چو بیرون رود فرشته در آید
صحبت حکام ظلمت شب یلداست       نو زخورشید جوی بو که برآید
بردر ارباب بی مروت دنیا       چند نشینی که خواجه کی بدر آید
ترک گدایی مکن که گنج بیابی     از نظر رهروی که درگذر آید
صالح و طالح متاع خویش نمودند       تا که قبلو افتد و چه درنظر آید
بلبل عاشق تو عمر خواه که آخر       باغ شود سبز و شاخ گل به بر آید
غفلت حافظ درین سراچه عجب نیست     هرکه به میخانه رفت بی خبر آید


توضیحات :
برسر آنم ( تصمیم دارم ) زدست برآید ( از دستم ساخته شود ) غصه سرآید ( اندوه تمام شود ) اضداد ( بگانگان = مجمع اضداد و شیطانها ) یلدا (آخرین شب طولانی سال = اول دی ماه ) بو که ( شاید که ) صالح ( نیکوکار ) طالع ( بدکار ) بی مروت ( بی انصاف ) خواجه ( آقا – سرور) متاع ( کالا‌) آخر ( سرانجام ) سراچه ( دنیا ) بیخبر ( مست = بی قرار ) معنی بیت 4( برآستان سروران ناجوانمرد این جهان تا چه موقع می نشینی که آقا ازخانه بیرون آید تا شاید به تو احسانی کند ) معنی بیت 5( گدایی و سوال و طلب را از روشن ضمیران وعارفان ازدست مده تا فضل و برتری یابی تا گنج سعادتی به کمک سالکی و عارفی بدست آوری ) معنی بیت 6( نیکوکار و بدکار کالای خودرا عرضه کردند تا ببینیم کدام یک مورد قبول خداوند قرار م یگیرد ) معنی بیت 8( دراین دنیا ناآگاهی حافظ از پایان کار تعجبی ندارد هرکس به میخانه وارد شد مست و غافل می شود و لی غرور ندارد )

نتیجه تفال :
1-   مقداری از غرور و جاه طلبی خود بکاهید و بهواقعیت های زندگی توجه بیشتری داشته باشید تا سختی ها از شما دور شوند زیرا با این نبرد درونی که با خود آغاز کرده ای چیزی غیر از افسردگی به دست نمی آورید
2-   مشکلات جنابعالی با کمی دقت و وقت شناسی تلاش قابل حل می باشد بجای اینکه با افراد بیگانه مشورت کنی بهترین مشاور جنابعالی خانواده است همین امروز جلسه ای تشکیل بده و با آنان دراین باره مشورت کن
3-   فرزندم : اگر کوشش دست برندار زیرا طالع شما دربرج حوت اسفند می باشد و بسیار درخشنده و نورانی است به زودی به شما قول می دهم شاهد موفقیت را درآغوش خواهی گرفت پس زمانی که موفق شدی ضمن سپاسگزاری نذر خود را ادا کن و متعهد باش که درکارها فقط برخداوند توکل داشته باشی درحفظ این کتبا بکوش که گشایش بیشتر درحق شناسی است شما دارای روحیه رفیق دوست عاشق همسر درویش مسلک بدون خطر حساس و رویاییبا سلیقه محتاط پرکار اصیل با اخلاق متغیر با قیافه متغیر عاشق مالکیت اهل اعتدال اهل حاشا مادی گرا سخاوتمند دوتایی گاهی لجوج گاهی بی تفاوت بیش از اندازه مهربان و احساسی هستی مسافرت را توصیه می کنم هرید و فروش صلاح نیست تغییر مکان وشغل حتمی است ازدواج بالاخره عملی می گردد و طلاق راهی طولانی دارد و درامو تحصیلی و علمی موفق می شوید

لطفا شرح تفال را در ویدیو زیر تماشا کنید ...
کمی بیشتر در خصوص غزل بدانید :

شرح غزل :

معانی لغات غزل(۲۳۲)

بر آنم : قصد آن را دارم ، برآن سرم ، عزم آن دارم.

زدست برآید : مقدور وممکن باشد.

خلوت: تنهایی گزیدن ، انزوا ، عزلت ، نهانخانه، جای خالیا زاغیار .

خلوت دل : شبستان دل ، نهانخانه دل .

اغیار : بیگانگان ، اضداد ، ناموافقان ( جمع غیر ).

صحبت: مصاحبت ، هم نشینی.

حُکّام: فرمانروایان ، حاکمان.

ظلمت : تاریکی .

یَلدا: لغت مأخوذ از سریانی به معنای میلاد عربی ، شب آخر پاییز اول زمستان که درازترین شبهای سال است و با شب اول جدی وهفتم دی ماه جلالی و بیست و یکم دسامبر مطابقت دارد و آن شب را شب میلا د حضرت مسیح می دانسته و قدما در این شب دمراسمی انجام و امروزه شب نشینی در این شب رایج است ( فرهنگ دهخدا) .

بو، که برآید: شاید طلوع کند، باشد که سر بزند.

گدایی : ۱٫ سائلی ۲٫ پرسیدن و طلبیدن برای رسیدن به کمال نفس

.از نظر : از رأی، از فکر .

صالح: درست کاری ، نیکو کار .

طالح: بدکردار ، تبهکار

.متاع : کالا .

سراچه : خانه محقر و کوچک .

معانی ابیات غزل (۲۳۲)

(۱) بر سر آنم که اگراز عُهده اش برآیم، کاری کنم که غم وغصه پایان پذیرد .

(۲) نهانخانه دل جای هم نشینی ناموافقان و بیگانگان نیست آنگاه که دیو از آن بیرون رود فرشته در آن فرود می آید.

(۳) هم نشینی با فرمانروایان ( بیدادگر ) ( به منزله فرورفتن در ) تاریکی شب یلداست . از خورشید( عدالت ) نور طلب کن ، باشد که این مِهرِ جهانتاب عدالت طلوع کند

(۴) تاکی بَر دَرِ خداوندگاران بی رحم می نشینی ، به این امید که از خانه بیرون آید ( و به توالتفات کند)

(۵) ترک گدایی و پرستش معنوی مکن تا از نظریات و عقاید مردمان حتی رهگذاران بتوانی بهره بردهبه گنج معرفت دست بیابی .

(۶) هر دودسته نیکوکار و تبهکاری کالای خویش را به نمایش گذاشتند باید دید تا کدام دسته مورد قبول قرا رگفته و چه کالایی مورد پسند واقع می شود .

(۷) ای بلبل عاشق تو خواستار دوام زندگی باش زیرا سرانجام بار دیگر باغ سر سبز و گل بر شاخه شکوفا خواهد شد.

(۸) در این دنیای بی نقدار ، نا آگاهی حافظ ( از پایان کار) تعجب آور نیست . زیرا هر کس در میخانه ( این دنیا) از باده هوا وهوس مست شد به ناچار از آن بیرون می رود .

شرح ابیات غزل (۲۳۲)

وزن غزل : مفتعلن فاعلات مفتعلن فع

بحر غزل : مُنسرح مثمن مطوی منحور

*

ایهامات این غزل براین گواهی میدهد که پس از رانده شدن شاه شجاع از شیراز وتسلط شاه محمود ودر زمان حکومت موقت او این غزل سروده شده است.

بیت اول دلالت دارد بر همدستی و همکاری مخفیانه حافظ با شاه شجاع دارد و چنانکه قبلاً هم در این باره شرح داده شد روابط و پیغام بین حافظ و شاه شجاع برقرار بوده است. شاعر در بیت دوم ، شهر شیراز را جای هر دومدعی نمی داند و می گوید شاه محمود عاقبت به بیرون رانده شده وشاه شجاع به شیراز بر می گردد . سپس در بیت سوم، مصاحبت و دوستی با حاکم ظالم و تبهکار را به فرو رفتن در تاریکی شب دراز یلدا تشبیه کرده و به خود می گوید که طالب نور خورشید شاه شجاع باشد. باشد که به زودی پیروز مندانه به شیراز بر می گردد. سپس در بیت چهارم ، انتظار و چشمداشت از شاه محمود را کاری بیهوده دانسته و در بیت پنجم صراحتاً می گوید هم شاه شجاع و هم شاه محمود نحوه حکومت خود را به مردم به مردم شیراز عرضه داشتند باید دید که مردم شیراز از کدام یک را قبول کرده و مورد پذیرش قرار می دهند. سپس در بیت ششم ، خطاب به خود می فرماید توهم صبر و شکیبایی از خدا طلب کن و امیدوار باش که عاقبت بهار آزادی به باغ شیراز بر می گردد و در بیت مقطع اشاره به غفلت و سهل انگاری قبلی خود دارد که نتیجه آن بی خبری و بلاتکلیفی فعلی اوست و ریشه این ایهام در این زمان بر ما معلوم نیست. باید دانست در بعضی از نسخه ها مانند نسخه قدیمی ودیوان انجوی شیرازی این دوبیت مشهور :

صبر و ظفر هر دو دوستان قدیمند بــر اثر صبر نوبت ظفر آید

بـگذرد این روزگار تلخ تر از زهر بار دگر روزگار چون شکر آید

را اضافه دارد و این ناتوان را عقیده براین است که این دوبیت نیز متعلق به حافظ و همین غزل بوده لیکن به علت صراحت گفتاری که در آن بکار رفته و احتمال خطر و گرفتاری از جانب شاه محمود ودار ودسته اطراف او که طبعاً از مخالفین و رقیبان حافظ بوده اند ،این دوبیت توسط حافظ سانسور و حذف شده ومعانی ظاهری و ایهام هر دوبیت نیز دلالت بر امیدواری وانتظار حافظ از رفتن حکومت شاه محمود و بازگشت شاه شجاع را می کند.

در پایان مفاد بیت دوم غزل واستعمال حتمیکلمه اغیار در آن بیت، از گفته های نجم رازی در مرصادالعباد سرچشمه می گیرد (بدانکه دل خلوتگاه خاص حق است و تازحمت اعیار در بارگاه دل یافته شود غیرت عزت اقتضای تعزّز کند از غیر ولیکن چون چاووش ( لااله ) ، بارگاه دل از زحمت اغیار خالی کرد منتظر قدوم تجلی سلطان (الله) باید بود .
شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالی


غزل به قلم علامه قزوینی :

بر سر آنم که گر ز دست برآید دست به کاری زنم که غصه سر آید
خلوت دل نیست جای صحبت اضداد دیو چو بیرون رود فرشته درآید
صحبت حکام ظلمت شب یلداست نور ز خورشید جوی بو که برآید
بر در ارباب بی‌مروت دنیا چند نشینی که خواجه کی به درآید
ترک گدایی مکن که گنج بیابی از نظر ره روی که در گذر آید
صالح و طالح متاع خویش نمودند تا که قبول افتد و که در نظر آید
بلبل عاشق تو عمر خواه که آخر باغ شود سبز و شاخ گل به بر آید
غفلت حافظ در این سراچه عجب نیست هر که به میخانه رفت بی‌خبر آید
غزل به قلم شاملو : 

#####

غزل به قلم الهی قمشه ای :

#####

غزل به قلم عطاری کرمانی :

برسر آنم که گر زدست بر آید     دست بهکاری زنم که غصه سرآید
خلوت دل نیست جای صحبت اضداد دیو چو بیرون رود فرشته در آید
صحبت حکام ظلمت شب یلداست       نو زخورشید جوی بو که برآید
بردر ارباب بی مروت دنیا        چند نشینی که خواجه کی بدر آید
ترک گدایی مکن که گنج بیابی     از نظر رهروی که درگذر آید
صالح و طالح متاع خویش نمودند       تا که قبلو افتد و چه درنظر آید
بلبل عاشق تو عمر خواه که آخر       باغ شود سبز و شاخ گل به بر آید
غفلت حافظ درین سراچه عجب نیست      هرکه به میخانه رفت بی خبر آید

غزل را بشنوید :

#####


کلیپ های مرتبت با غزل :

#####

#####

#####

۱ نظر: