با عضویت در کانال یوتیوب حافظ دیوان از ما حمایت فرمایید :: اینستاگرام :: کانال یوتیوب حافظ دیوان ::
غزلیات حافظ به ترتیب رَوی ( آخرین حرف اصلی قافیه یا ردیف ) :
  الف  |  ب  |  ت  |  ث  |  ج  |  ح  |  خ  |  د  |  ر  |  ز  |  س  |  ش  |  ع  |  غ  |  ف  |  ق  |  ک  |  ل  |  م  |  ن  |  و  |  ه  |  ی | برچسب ها

۱۳۹۳ شهریور ۹, یکشنبه

بوی خوش - چو آفتاب می از مشرق پیاله برآید - غزل 234 - 139

139- بوی خوش
بوی خوش تو هرکه زباد صبا شنید     از یار آشنا سخن آشنا شنید
اینش سزا نبود دل حق گزار من       کز غمگسار خود سخن ناسزا شنید
یارب کجاست محرم رازی که یک زمان   دل شرح آن دهد که چه دید و چها شنید
ای شاه حسن جشم به حال گدا فکن     کاین گوش بس حکایت شاه و گدا شنید
خوش می کنم به باده مشکین مشام جان       کز دلق پوش صومعه بوی ریا شنید
ما باده زیر خرقه نه امروز می خوریم     صد بار پیر میکده این ماجرا شنید
ما می به بانگ چنگ نه امروز می کشیم     پس دورشد که گنبد چرخ این صدا شنید
سرخدا که عارف سالک به کس نگفت     درحیرتم که باده فروش ازکجا شنید
ساقی بیا که عشق ندا می کند بلند         کان کس که گفت قصه ماهم زما شنید
محروم اگر شدم زسر کوی او چه شد     از گلشن زمانه که بوی وفا شنید
پند حکیم عین صواب است و محض خیر   فرخنده بخت آن که به سمع رضا شنید
حافظ وظیفه تو دعا گفتن است و بس   در بند آن مباش که نشنید یا شنید


توضیحات :
یار آشنا ( پیک عاشق = باد صبا ) سزا ( شایسته ) حق گزار ( بجای آورنده حق = حق شناس ) یک زمان ( یک لحظه ) چها ( چه چیزها ) شاه حسن ( شهریار سرزمنی زیبایی ) خوش می کنم ( عطر آگین م یکنم ) دلق پوش ( صوفی – زاهد ) دور ( گردش ) گنبد چرخ ( روزگار گردش فلک ) ندا کردن ( صدا زدن ) محض خیر ( خالص برای خوبی ) عین صواب(کاملاً درست و خوب ) دربند آن مباش ( درفکر آن نباش ) سمع ( شنیدن ) معنی بیت 1( هرکس بوی دلپذیر تو را از باد بهاری شنید از نسیم صبا که قاصد عشاق  است پیام دوست و محبوب را دریافت کرده است )‌معنی بتی 5( جان را با شراب مشکبوی معطر می کنم زیرا از خرقه پوش زهد فروش جز بوی ناخوش ریا کاری و فریب به مشام نمی رسد )

نتیجه تفال :
1-   حافظ دربیت ششم می فرماید ( باده نوشی امروزی ما پنهانی نمی باشد صدبار به گوش پیر می فروش این سرگذشت رسیده است ) جنابعالی خود حدیث مفصل بخوان از این معنی که چه کرده ای و چه کرده اند و چه خواهی کرد
2-   این نیت با اندکی حوصله دقت و قت شناسی سرعت عمل درکار حتماً عملی است و باید مواظب رقیبان باشید که در کمین نشسته اند و با توکل برخداوند و خواندن سوره مبارکه قصص از آیه 40تا70 گشایش فراوان است
3-   این روزگار دوام و بقایی ندارد پس لازم نیست اینقدر خود خوری و حرص و طمع داشته باشی و بخواهی زود به مقام و ثروت برسی بلکه سعی کن با بهره گیری از اندیشه و مشورت با دیگران گام برداری به زودی زندگی شما تغییر کلی پیدا می کند
4-   درخرید و فروش سود خواهید برد تغییر شغل خوبست ازدواج عملی می شود مسافر به سلامت می آید و کار او انجام م یگیرد جنابعالی یا همسرتان به زودی پول و مقامی به دست می آورید ولی راز دلتان را به کسی نگوید و نذرخود را ادا کنید
5-   ویژگیهای روحی شما حتی همسرتان عبارتست از رفیق پرور موفق اجتماعی می داند چه کند بی آزار کاردان صلح جو کمیاب با وفا پشتکار دار قدر شناس معتدل مسلط به نفس سخاوتمند کامل گرا حامی همسر
6-   کسی را رنجانده اید سعی کنید دل او را به دست آورید که دعای اومستجاب می شود گمشده می آید و شغل یا خواسته جدید عملی می شود .

لطفا شرح تفال را در ویدیو زیر تماشا کنید ...
کمی بیشتر در خصوص غزل بدانید :

شرح غزل :

معانی لغات غزل(۲۳۴)

آفتاب می: ( اضافه تشبیهی ) می بهآفتاب یعنی درخشندگی قرص خورشید تشبیه شده است.

مشرق: محل سر بر کشیدن خورشید ونمودار شدنآن در طلوع.

مشرق پیاله: محل لب پیاله که چون از شراب پر شود تابش نور سطح شراب از لبه پیاله نمودار می شود.

باغ عارض: باغ چهره ساقی، گونه های ساقی.

نسیم:بادملایم صبحگاهان که از جانب شمال می وزد .

در سر گل:برروی سَرِ گُل.

کُلاله:زلف مجعّد، موی پیچیده، کاکل، مجموعه میله ها و پرچموسط گل که به صورت درهم پیچیده به هنگام شکفتن آن نمودار است، کاکل سنبل

.شَمّه: اندک ، مختصر.

به صد رساله برآید: درصد جزوه بگنجد.

گردخون: سفره گرد گسترده ، سینی و مجمعه گرد غذا.

نگون: وارون.

غصّه: در ادب عربی به معنای گلوگیر، گیر کردن لقمه در گلو ودر ادب فارسی گیر. کردن باد غم در گلو و مالاً به معنای غم به کار می رود.

نواله: لقمه خوراکی از پشی امده شده برای انسان یا حیوان.

کام هزار ساله: آرزوی هزار ساله ، کنایه از عمر هزار ساله نوح نبی.

بلا بگردد: بلاد دور شود .

کالبد:پیکر.

معانی ابیات غزل(۲۳۴)

(۱) بدان هنگام که پیاله از شراب لبالب شده و در خشش آفتاب مانند باده نمودار گردد، در باغ چهره ساقی سبب شکفتن لاله شده و از بازتاب آن درخشش بر گونه او گویی هزار لاله سر برآورده است.(۲)بدان هنگام بوی زلف پر چین دلدار در چمن بپیچید ، باد صبا کاکل سنبل را بر سر گل سنبل درهم خواهد شکست ( تا دیگر ادعای عطرافشانی نکند). (۳) حکایت شب فراق از آن رویداد هایی نیست که مختصری از آن را بتوان در صد جزوه گنجانیده و شرح داده.(۴) ازاین سفره گرد وارونه فلک ، نمی توان چنین انتظار داشت که بدون رنج و مشقت صد غصه گلوگیر ، یک لقمه روزی ، نصیب و بهره ما شود. (۵) امکان ندارد که با سعی و کوشش خود به گوهر مقصود دسترسی پیدا شود و این خیال خام است که بدون اراده و مشیت الهی ای کار عملی گردد. (۶) اگر مانند نوح پیامبر در برابر غصه و مشکلات طوفان شکیبا باشی ، بلا رفع شده و آرزوهای هزار ساله برآورده می شود. (۷) آنگاه که بوی خوش زلف تو بر تربت حافظ بوزد ، از پیکر خاک شده او صد هزار گل لاله سر بر خواهد کشید.

شرح ابیات غزل: (۲۳۴)

وزن غزل: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن بحر غزل: مجتث مثمن مخبون

*

در شرح مختصر غزل۱۵۱ صفحة ۸۶۴ گفته شد که این غزل را به مناسبت اشاره حافظ به ظلّ ممدود خم زلف ممدوح شاه شیخ ابواسحاق منتسب می دانند.اینک مشاهده می شود که بین آن غزل و این غزل مورد شرح وجه تشابهاتی موجود است . حافظ در دوری شاه ابواسحاق متواری در آن غزل می فرماید :

من چواز خاک لحد لاله صفت برخیزم داغ سودای توام سر سویدا باشد

و در این غزل می گوید :

نسیم زلف تو گر بگذرد به تربت حافظ زخاک کالبدش صد هزار لاله برآید

و یا در غزل ۱۵۱ می فرماید ظلّ ممدودخم زلف توام بر سر باد و در اینجا باز از آن زلف صحبت به میان آمده می گوید : نسیم در سر گل بشکند کلاله سنبل – چو از میان چمن بوی آن کلاله برآید و این نزدیکی مضامین واشاره به زلف بلند که از ویژگیهای ابواسحاق اینجو بود می رساند که هر دو غزل در زمان دوری ومتواری شدن شاه ابواسحاق سروده شده و از فحوای کلام هر دو غزل برمی آید که حافظ چندان امیدی به بازگشت اوندارد ، لیکن از ایام خوش دوره او در زمان امیر مبارزالدین یاد می کند و ناله سر می دهد .

شاعر در این غزل از گرد خوان فلک نام می برد. مامی دانیم که خوان به معنای طبق و خوانچه به معنای طبقچه است و آن عبارتست از یک ظرف مسطح چوبی مستطیل و سبک که اطراف آن چند سانتیمتر لبه برجسته داشته از جایی به جای دیگر حمل می کنند. و تا امروز هم در عروسیها این خوانچه مرسوم ومتداول است نوعی دیگر از خوان و خوانچه هم به صورت گرد و به همان شکل از مس ساخته می شده که به آن سینی می گویند و مقصودشاعر سینی خوراکی و راونه فلک است که تلویحاً می خواهد مفاد این بیت را بازگوکند:

جز زهر ندارد در نواله گردون به شکل گردِ خوان است

شاعر در بیت پنجم بر عقیده جبری بودن خودو اینکه سرنوشت هر کسی از پیش در روز ازل تعیین شده است تکیه فکری دارد. فی الجمله از ایهام این بیت و بیت ششم چنین بر می آید که سرنوشت ابواسحاق این بود و با سعی خود نمی توانست آن را عوض کند و در حال حاضر هم صبر ایوب و نوح نبی شاید چاره گشای کار باشد که باز می بینیم شاعر مقدرّات را حاکم بر سرنوشت می داند . مفاد بیت مقطع دلالت بر این دارد که تاحافظ زنده است دیگر امیدی به بازگشت اوبه قدرت دارد .
شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالی


غزل به قلم علامه قزوینی :

چو آفتاب می از مشرق پیاله برآید ز باغ عارض ساقی هزار لاله برآید
نسیم در سر گل بشکند کلاله سنبل چو از میان چمن بوی آن کلاله برآید
حکایت شب هجران نه آن حکایت حالیست که شمه‌ای ز بیانش به صد رساله برآید
ز گرد خوان نگون فلک طمع نتوان داشت که بی ملالت صد غصه یک نواله برآید
به سعی خود نتوان برد پی به گوهر مقصود خیال باشد کاین کار بی حواله برآید
گرت چو نوح نبی صبر هست در غم طوفان بلا بگردد و کام هزارساله برآید
نسیم زلف تو چون بگذرد به تربت حافظ ز خاک کالبدش صد هزار لاله برآید

غزل به قلم شاملو : 

#####

غزل به قلم الهی قمشه ای :

#####

غزل به قلم عطاری کرمانی :

بوی خوش تو هرکه زباد صبا شنید        از یار آشنا سخن آشنا شنید
اینش سزا نبود دل حق گزار من        کز غمگسار خود سخن ناسزا شنید
یارب کجاست محرم رازی که یک زمان    دل شرح آن دهد که چه دید و چها شنید
ای شاه حسن جشم به حال گدا فکن      کاین گوش بس حکایت شاه و گدا شنید
خوش می کنم به باده مشکین مشام جان       کز دلق پوش صومعه بوی ریا شنید
ما باده زیر خرقه نه امروز می خوریم      صد بار پیر میکده این ماجرا شنید
ما می به بانگ چنگ نه امروز می کشیم      پس دورشد که گنبد چرخ این صدا شنید
سرخدا که عارف سالک به کس نگفت      درحیرتم که باده فروش ازکجا شنید
ساقی بیا که عشق ندا می کند بلند         کان کس که گفت قصه ماهم زما شنید
محروم اگر شدم زسر کوی او چه شد     از گلشن زمانه که بوی وفا شنید
پند حکیم عین صواب است و محض خیر    فرخنده بخت آن که به سمع رضا شنید
حافظ وظیفه تو دعا گفتن است و بس    در بند آن مباش که نشنید یا شنید

غزل را بشنوید :

#####


کلیپ های مرتبت با غزل :

#####

#####

#####

۱ نظر: