با عضویت در کانال یوتیوب حافظ دیوان از ما حمایت فرمایید :: اینستاگرام :: کانال یوتیوب حافظ دیوان ::
غزلیات حافظ به ترتیب رَوی ( آخرین حرف اصلی قافیه یا ردیف ) :
  الف  |  ب  |  ت  |  ث  |  ج  |  ح  |  خ  |  د  |  ر  |  ز  |  س  |  ش  |  ع  |  غ  |  ف  |  ق  |  ک  |  ل  |  م  |  ن  |  و  |  ه  |  ی | برچسب ها

۱۳۹۳ مرداد ۱۸, شنبه

شاهد قدسی - ای شاهد قدسی که کشد بند نقابت ؟ - غزل 15

28- شاهد قدسی
ای شاهد قدسی که کشد بند نقابت ؟       وی مرغ بهشتی که دهد دانه و آبت ؟
خوابم بشد از دیده درین فکر جگر سوز   کاغوش که شد منزل آسایش و خوابت ؟
درویش نمی پرسی و ترسم که نباشد   اندیشه آمرزش و پروای ثوابت
راه دل عشاق زد آن چشم خمارین     پیداست از ین شیوه که مست است شرابت
تیری که زدی بر دلم از غمزه خطا رفت   تا باز چه اندیشه کند رای صوابت ؟
هرناله و فریاد که کردم نشنیدی   پیداست نگارا که بندست جنابت
دورست سر آب درین بایده هش دار   تاغول بیابان نفریبد به سرابت
تا درره پیری به چه آیین روی ای دل     باری به غلط صرف شد ایام شبابت
ای قصر دل افروز که منزلگه انسی   یارب مکناد آفت ایام خرابت
حافظ نه غلامیست که از خوابگه گریزد     صلحی کن و باز آکه خرابم زعتابت


توضیحات :
شاهد قدسی (زیبا روی جهان پاک ) نقاب (روبند) دانه و آب (کنایه از خوردنیها و آشامیدنیها ) خواب (نوم نه رویا ) ماوا 0منزل ) بیت دوم آرایه (رد العجز علی الصدر = با کلمه خواب ) کنار (نزد ) جناب (حیاط خانه = دارگاه = آستان ) چشم خمار (نیم مست ) سراب (زمینی از دور سیاهی آب = سرچشمه ) مکناد (فعل دعایی ) عتاب 0ملامت = سرزنش ) باری (به هر جهت = لااقل ) معنی بیت 1( ای محبوب قدسی چه کسی بند نقابت را باز می کند وبه دیدارت مشرف می شود ؟ ای مرغ بهشتی چه کسی خوردنی و آشامیدنی به تو می دهد ) معنی بیت 3(حال عاشق بیچاره خود را نمی پرس و مهری به او نمی ورزی پنداری به فکر بخشش خدا نیستی و علاقه ای به پاداش ایزدی نشان نمی دهید ) معنی بیت 7 (تاسرچشمه گوارای وصال تو از صحرای عشق راهی دراز است پس به هوش باش که دیو بیابانی تو را به سوی سراب نبرد )

نتیجه تفال :
1-   برای جرای این نیت باید تمام جوانب آن را بسنجی که فریب نخوری چون سراب در راه است و دیگران قصد فریب شما را دارند پس باید کاملاً مواظب جوانب کار باشی و بی تدبیر عمل نکنی که پشیمان می شوی .
2-   حافظ در بیت 5 روشن و و اضح به شما می گوید (تیر جفایی که به قصد کشتن دل من رها کردی به هدف نرسید ، نمی دانم با ر دیگر نظر و اندیشه درست تو درباره ما چه تدبیری خواهد کرد )
3-   شما از گزند گرداب نجات یافته اید پس سعی کنید که خود را در این ورطه نیندازید که آدم عاقل از یک سوراخ دوبار داخل نیم شود
4-   آنچه مورد علاقه شما می باشد دراختیار دیگریست پس بهتر است از فکر آن خارج شوید و از این اندیشه صرف نظر کنید که به صلاح شماست
5-   برنده می کوشد تا مردم را هرگز ازار ندهد مگر درمواقع نادری که این دل ازاری در راستای یک هدف بزرگ باشد اما بازنده نمی خواهد به عمل دیگران را آزار دهد اما ناخود آگاه همیشه این کار را می کند
6-   اگر دنبال این نیت باشی آسوده خاطر خواهی شد پس مسافرت را به شما توصیه می کنم
7-   خرید صلاح نیست ولی فروش هم سودی ندارد طلاق عملی است ولی موقعیت برای ازدواج مناسب نمی باشد
8-   نذر خود را اداکن و به پدر و مارد تا می توانی نیکی کن کسی از شما رنجیده و شما را نفرین کرده دل  او را بدست بیاورید تا موفق شوید
9-   از مسایلی که پیش آمده رنجیده خاطر نشوید بلکه این عوامل ایجاب می کند که این نیت با سرعت بیشتر انجام گردد بنابراین فرصت ها را مغتنم شمارید و مواظب اطرافیان حسود باشید .


لطفا شرح تفال را در ویدیو زیر تماشا کنید ...
با آموزش جذاب اوریگامی به کودک خود خلاقیت را در آنها شکوفا کنید و غزیزانتان را به ساخت کاردستیهای محبوب تشویق کنید ...
با آموزش جذاب اوریگامی دستمال سفره به کودک خود خلاقیت را در آنها شکوفا کنید وغزیزانتان را به ساخت کاردستیهای محبوب تشویق کنید و همزمان سفرهای مهمانی خود را زیباتر کنید ...
کمی بیشتر در خصوص غزل بدانید :

شرح غزل :

قدسی: منسوب به عالم قدس، پاک و منزّه.
نقاب: پوشش و حفاظ پارچه یی نازک از توری تیره که بانوان به وسیله بندی بر روی پیشانی خود بسته و در جلوی صورت آویزان نموده در نتیجه آنها قادر به دیدن اطراف و اطرافیان از دیدن چهره آنها محروم بودند.
مرغ بهشتی: کنایه از طاووس است که آنهم مانند حضرت آدم از بهشت رانده شد، معشوق خوش اندام.
درویش نمی پرسی: از حال درویش نمی پرسی.
راه زدن: راه را به قصد دستبرد بستن.
راه دل زدن: غارت دل کردن.
ثواب: اجرِ اخروی.
خماری: خمارین، مخمور، دردسری که پس از صرف شراب و رفع مستی دست می دهد.
چشم خماری: چشم می زده و مست.
جناب: درگاه، آستانه.
سَرِ آب: سرچشمه.
شرابت: شراب تو و در اینجا کنایه از چشمهای مست تو است.
غول بیابان: موجودی افسانه یی و هیولا مانند که در بیابانها به سر برده و مسافرین را گول زده و با خود می برد.
سراب: زمین شوره زار مسطّح که در دل روز و زیر آفتاب در اثر انعکاس زاویه نور از دور به مانند آب نما و دریا به چشم مسافرین آمده و سبب گمراهی و انحراف آنها می شود.
غلط: اشتباه.
خواجه: سرور، ولی نعمت، وزیر، عنوان برای دانشمندان و بزرگان شهیر.
معانی ابیات غزل
(۱)ای فرشته بهشتی! چه کسی روپوش از چهره ات به کنار زده و به دیدارت نایل می آید؟ و ای طاووس زیبا و مرغ بهشتی! چه کسی به تو آب و دانه داده و تو را می پروراند؟
(۲)در این خیال آزار دهنده و جگرسوز که آغوش گرم چه کسی دربرگیرنده و خوابگاه تست، خواب را از چشمان من ربوده است.
(۳)پُرسشی از حال این درویش نمی کنی! از این می ترسم که اندیشه آمرزش و پروای پاداش آخرت در سر تو نباشد.
(۴)آن چشمهای می زده، دل عشّاق را از راه به در بُرد و چنین بر می آید که چشمانت مست و خرابند.
(۵)آن تیر عشوه یی که به سوی دلم رها کردی چندان کاری نبود تا بار دیگر رای درست تو چه اندیشه و اراده کند؟
(۶)(از این که) هر ناله و فریاد که کردم نشنیدی، بر می آید که آستان و درگاه منزلت بلند است! و ناله ما به آن نمی رسد.
(۷)در این بیابان تا سرچشمه آب راه زیادی است. به هوش باش تا غول بیابان با منظره سراب تو را نفریبد و از راه به در نبرد.
(۸)ای دل! روزگار جوانی تو به اشتباه و غفلت سپری شد. باید دید در این ایّام پیری چه راه و روشی را در پیش می گیری.
(۹)ای کاخ امّید و آرزوهای دل من که جایگاه دلخواه دل منی، از خدا می خواهم که از چشم زخم و بلای روزگار در امان باشی.
(۱۰)حافظ بنده یی نیست که سر از فرمان سرور و ولی نعمت خود برتابد. با من برسر لطف دیرین باز آی که از پرخاش و دلگیری تو آزرده خاطرم.
شرح ابیات غزل
وزن غزل: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن
بحر غزل: هزج مثمّن اخرب مکفوف محذوف
*
صورت ظاهر غزل به ویژه در چهار بیت اوّل مشابه غزل عاشقانه بوده و در ابیات بعدی ایهاماتی مشهود است که مربوط به روابط فیمابین حافظ و خواجه جلال الدّین تورانشاه وزیر در بُرهه یی از زمان است. تورانشاه مردی عاقل و مال اندیش و از دوستداران حافظ بود که در مقام وزارت نمی توانست همه اعمال و رفتار دوستان را تأیید کند و فی الجمله مشاهده می شود که گاهگاه حافظ ابیاتی از سر گلایه اشاره به او دارد. در این غزل هم در بیت ششم حافظ می فرماید هر چه ناله و خواهش کردم مورد اجابت تو واقع نشد و در بیتهای بعدی بطورِ مسلّم هشدار و زنهار حافظ مربوط به یک مسئله فیمابین است که چندان معلوم نیست. بالاخره در دو بیت آخر غزل همانطور که شیوه همیشگی شاعر است که پس از گلایه حالت انعطاف و نرمی را در پیش می گیرد به دعاگویی و استمالت پرداخته و به حالت اعتراض و پرخاش قبلی تورانشاه اشاره کرده می گوید لطفی کن و از حال اعتراض و سرزنش به درآمده و با من همچنان باش که اوّل بودی.
***
شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالیان

غزل به قلم علامه قزوینی :

ای شاهد قدسی که کشد بند نقابت
و ای مرغ بهشتی که دهد دانه و آبت
خوابم بشد از دیده در این فکر جگرسوز
کاغوش که شد منزل آسایش و خوابت
درویش نمی‌پرسی و ترسم که نباشد
اندیشه آمرزش و پروای ثوابت
راه دل عشاق زد آن چشم خماری
پیداست از این شیوه که مست است شرابت
تیری که زدی بر دلم از غمزه خطا رفت
تا باز چه اندیشه کند رای صوابت
هر ناله و فریاد که کردم نشنیدی
پیداست نگارا که بلند است جنابت
دور است سر آب از این بادیه هش دار
تا غول بیابان نفریبد به سرابت
تا در ره پیری به چه آیین روی ای دل
باری به غلط صرف شد ایام شبابت
ای قصر دل افروز که منزلگه انسی
یا رب مکناد آفت ایام خرابت
حافظ نه غلامیست که از خواجه گریزد
صلحی کن و بازآ که خرابم ز عتابت

















غزل به قلم شاملو : 

#####

غزل به قلم الهی قمشه ای :

#####

غزل به قلم عطاری کرمانی :

ای شاهد قدسی که کشد بند نقابت ؟       وی مرغ بهشتی که دهد دانه و آبت ؟
خوابم بشد از دیده درین فکر جگر سوز    کاغوش که شد منزل آسایش و خوابت ؟
درویش نمی پرسی و ترسم که نباشد   اندیشه آمرزش و پروای ثوابت
راه دل عشاق زد آن چشم خمارین     پیداست از ین شیوه که مست است شرابت
تیری که زدی بر دلم از غمزه خطا رفت    تا باز چه اندیشه کند رای صوابت ؟
هرناله و فریاد که کردم نشنیدی    پیداست نگارا که بندست جنابت
دورست سر آب درین بایده هش دار    تاغول بیابان نفریبد به سرابت
تا درره پیری به چه آیین روی ای دل     باری به غلط صرف شد ایام شبابت
ای قصر دل افروز که منزلگه انسی   یارب مکناد آفت ایام خرابت
حافظ نه غلامیست که از خوابگه گریزد     صلحی کن و باز آکه خرابم زعتابت

غزل را بشنوید :

#####


کلیپ های مرتبت با غزل :

#####

#####

#####

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر