رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند
من ارچه درنظر یار خاکسار شدم رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند
چو پرده دار به شمشیر می زند همه را کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند
چه جای شکر و شکایت زنقش نیک و بد است چو بر صحیفه هستی رقم نخواهد ماند
سرود مجلس جمشید گفته انداین بود که جام باده بیاور ه جم نخواهد ماند
توانگرا دل درویش خود بدست آور که مخزن زرو گنج درم نخواهدماند
غنیمتی شمر ای شمع وصل پروانه که این معامله تاصبحدم نخواهد ماند
بدین رواق ربرجد نوشته اند به زر که جز نکویی اهل کرم نخواهدماند
زمهربانی جانان طمع مبر حافظ که نقش جور و نشان ستم نخواهد ماند
توضیحات :
مژده ( بشارت ) هم ( حرف ربط نیز ) ارچه ( حرف ربط مرکب اگر چه ) رقیب ( دشمن ) صحیفه هستی ( تشبیه دفتر زندگی ) رواق زبرجد ( سقف نیلگون ) خاکسار ( حقیر ) عنیمتی ( عنیمت بدان ) معنی بیت 3( وقتی پرده دار حرم عشق تمام ردم را به شمشیر اجل می زند هیچ کس درحریم حرم دنیا باقی نمی ماند )
نتیجه تفال :
1- خواجه در بیتهای چهارم و پنجم و هفتم به ترتیب فرماید : ( چون بی تردید در دفتر زندگی نوشته و نشانی از تو نمی ماند از هر نقشی که بازیگر ایام بکند جای سپاسگزاری یا گله نمی باشد ) ( شادی مجلس جمشید را که تعریف کرده اند این است که می گوید باده بیاور که جم در دنیا نمی ماند و خواهد رفت ) ( ای شمع وصال پروانه را مغتنم بشمار زیرا معامله وصل تو تا دمیدن صبح بیش نمی باشد و زندگی تو پایان می یابد ) تو خود حدیث مفصل بخوان از این سه معنی .
2- ویژگیهای جنابعالی عبارتند از : زحمت کش , مصمم , بی کلک , اصیل , فرشته خو , دوست داشتنی , شریف , منظم , درس خوان , اهل موسیقی و کتاب , قابل احترام , با سلیقه , شکیل , جسور , عجول , سخاوتمند , خوش بین , دقیق , او عاشق شماست به او محبت کن .
3- به جنابعالی مژده می دهم که دوران ناراحتی تان پایان یافته و همای کامیابی بر بام خانه شما لانه کرده است و کلید پیروزی و کامیابی در دستان شماست قدری تلاش اراده سرعت عمل و توکل بر خدا می خواهد که کاملاً موفق شوید . برای اجرای کامل آن به یکی از مشاهد متبرکه برو و نذر خود را ادا کن و یک شب با خدای خود خلوت کن و سوره مبارکه الدهر را با معنی و حضور قلب بخوان که گشایش است .
4- مسافرت خوبست . حال مسافر و اوضاع او کاملاً بر وفق مراد است و به زودی از او خبر خوبی دریافت می کنید . زیرا جدیداً موفق شده است . ازدواج مقدماتش فراهم می شود . طلاق صورت نمی گیرد . خیر و خوبی در انتظارتان می باشد . به پدر و مادر نیکی کنید در انتظار محبت شما می باشند . بیمار شما که مدتها ناراحت است به مدت یک ماه دیگر بهبود می یابد . پس اولاً مرا دعا کنید . ثانیاً این کتاب (کانال) را به همه معرفی نمایید . این دردسر و ناراحتی به زودی با خوشی و خرمی رهایی پیدا می کنید به شرط آنکه از اراده قوی برخوردار باشید و از نیروی ایمان بهره گرفته باشید .
لطفا شرح تفال را در ویدیو زیر تماشا کنید ...
با آموزش جذاب اوریگامی به کودک خود خلاقیت را در آنها شکوفا کنید و غزیزانتان را به ساخت کاردستیهای محبوب تشویق کنید ...
با آموزش جذاب اوریگامی دستمال سفره به کودک خود خلاقیت را در آنها شکوفا کنید وغزیزانتان را به ساخت کاردستیهای محبوب تشویق کنید و همزمان سفرهای مهمانی خود را زیباتر کنید ...
کمی بیشتر در خصوص غزل بدانید :
شرح غزل :
معاني لغات غزل ( 179)
چنان نماند:ايّام شادي پايدار نماند.
چنين نيز هم نخواهدماند:اين ايام غم هم بر قرار نخواهد ماند.
خاكسار: زبون، افتاده ، فروتن ، مانند خاكي بي مقدار.
رقيب:مراقب ، نگهبان ، مدعي.
پرده دار:در بان ، حاجب ، مأمور مراقب كنار پرده ، حاجب حرم.
حريم: محدوده اطراف حرم كه تابع ضوابط حفاظتي است
حرم:داخل خانه و محوطه داخلي امكنه مقدس زيارتي.
صحيفه هستي: صفحه هستي، حوزه حيات جهاني دنيا.
رقم:نشان ، خط.
جمشيد - جم:جم مخفف جمشيد و او از پادشاهان سلسله پيشدادي ( بروروايت تاريخي شاهنامه) كه در زمان اوشراب كشف و بسياري از لوازم زندگي ايجاد شد و جشن نوروز به او منسوب است.
غنيمتي شمر:گرامي دار ، مغتنم شمار .
معامله:داد وستد ، باهم عمل كردن و كار كردن، دادو ستد عاشقانه.
رواق:طاق، سقف مقدّم خانه، ايوان بالا خانه.
زَبَر جد: نام نوعي زمرد به رنگ سبز زيتوني.
رواقِ زبرجد : سقف زبرجدي رنگ و نيلگون آسمان.
اهل كرم: . مردم كريم ، بخشندگان .
جانان: معشوق با جان برابر ، كنايه از عزيزترين معشوق ومحبوب
معاني ابيات غزل(179)
(1) بشارت داده شد كه روزگار غم پايدار و هميشگي نخواهد بود و همانطور كه روزهاي شادي و دوام نياورد ايام غم نيز برقرار نخواهد ماند. (2) هر چند من از چشم بار افتاده و زبون شدم ، رقيب مدعي هم اينگونه محترم نمي ماند. (3) وقتي در بان و حاجب درگاه همه را با شمشير مي زند و دور مي كند ، ديگر كسي در محدوده حرم باقي نمي ماند. (4) وقتي كه اثري از كسي بر صفحه روزگار باقي نمي ماند براي چه از نقش نيك و بد روزگار ، شكر وشكايت داشته باشم. (5) مي گويند معناي سرودي كه در مجلس جمشيدي مي خواندند اين بود كه شراب بياور كه جمشيد عمر جاويدان ندارد . (6) اي شمع ، زمان كوتاه وصال پروانه را گرامي دار كه اين رويداد تا بامدادان بيشتر دوام نخواهد يافت.
(7) اي ثروتمند،اي بي نوايان پيرامون خود دلجويي كن خزينه طلا و نقدينه هاي اندوخته شده و داوم نمي آورد. (8) با خط طلايي بر پيشاني اين ايوان نيلگون سپهر نوشته اند كه در اين عالم غير از كار نيك نيكوكاران و ذكر خير آنان چيزي باقي نخواهد ماند. (9) حافظ، از مهر و محبت محبوب نوميد مشو كه به زودي اثار جور وستم از ميان مي رود و نقش محبت پديدار مي شود.
شرح ابيات غزل (179)
وزن غزل : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لان
بحر غزل: مجتث مخبون اصلم مسبغ
*
به غير از غزلهايي كه در خلال صفحات 64-98 زير عنوان ( چرا حافظ به يزد تبعيد شد) آمده ، مفاد و حال وهواي چند غزل ديگر نيز در نويسنده اين سطور اين شبهه را به وجود مي آورد كه آنها نيز در خلال دوره تبعيد شاعر آسماني به يزد سروده شده اند كه يكي از آنها همين غزل است.
تصور ذهني من براين است كه تحولاتي در سال 772 هجري در بار شاه شجاع و اوضاع عمومي شهر شيراز بوجودآمده بوده كه خبر آن به حافظ رسيده و اواين دگرگونيها را با نگاه مثبت ارزش يابي كرده بود و به اين موضوع دل بسته كه دوران غم و تبعيدبه پايان خواهد رسيد و به همين سبب همه نظريات و خواسته هاي خود را در مطلع غزلي گنجانيده و گفته است :
رسيد مژده كه ايام غم نخواهد ماند چنان نماندو چنين نيز نخواهد ماند
و بلافاصله به ياد ماجراهاي گذشته خود افتاده ، در بيت دوم مي فرمايد هر چند من از نظر شاه شجاع افتادم اما ايمان دارم كه عاملان اين فتنه انگيزي كه رقيبان من هستند مانند حال محترم نخواهند ماند. مفاد ابيات سوم تا ششم ، اين نظريه را تقويت مي كند كه حافظ به هنگام سرودن اين ابيات هنوز مورد عفو و لطف شاه شجاع قرار نگرفته بود و شاعر خود را به بي اعتنايي و شكيبايي دعوت مي كند ودر بيت هفتم و هشتم ايهامي به شاه يحيي حاكم يزد و اين عنصر بخيل و منافق دارد. در بيت مقطع ، خطاب به خود مي گويد : از لطف ومهرباني شاه شجاع نوميد مباش چرا كه آن جور وستمها و آن جابران و ظالمان هميشه پا برجا نيستند. در پايان مفاد بيت چهارم تلميحي است به آيه 88 آخر سوره قصص: وَلاتَدعُ مَعَ اللِه اِلهاً آخَرَ لااِلهَ اِلا هُوَ كُلُّ شي هالِكَ اَلّا وَجهَهُ لَهُ الحُكمُ وَاِلَيه تُرجَعُونَ88 ( به غير از خداي يكتا خدايي را مخوان ، خدايي جز او نسيت . همه چيز دات يكتاي او فنا شدني است. فرمان از اوست وهمه به سوي او باز مي گردند. ). ومضمون بيت هشتم اين غزل را ابن يمين چنين سروده است.
ديـد مبـر ايـن رواق زبـرجدي كتابتي بر لوح لاجورد نوشته به زر ناب
هر خانه يي كه داخل اين طاق ازرق است گر صد هزار سال بماند شود خراب
غزل به قلم علامه قزوینی :
رسيـد مـژده كـه ايـام غـم نخواهد ماند چنين نماند و چنين نيز هم نخواهد ماند
مـن ار چـه در نـظر يـار خـاكـسار شدم رقيـب نـيز چنين محترم نخواهد ماند
چـو پـرده دار بـه شمـشير مي زند همه را كـسي مقـيم حـريم حرم نخواهدماند
چه جاي شكرو شكايت ز نقش نيك وبد است چو بر صحيفه هستـي رقم نخواهد ماند
سـرود مـجلس جمـشيد گفته اند ايـن بود كـه جام باده بيارو كه جم نخواهد ماند
غـنيـمـتي شـمر اي شـمع وصـل پـروانه کـه اين معامله تا صبحدم نخواهد ماند
تـوانـگر دل درويـش خـود بـدسـت آور کـه مخزن زرو وگنج ودِرَم نخواهد ماند
بـرين رواق زبـرجـد نـوشـته اند به زر كـه به جز نكويي اهل كرم نخواهد ماند
ز مهـرباني جـانـان طـمـع مـبـر حافظ كـه نـقش جور ونشان ستم نخواهد ماند
غزل به قلم شاملو :
#####
غزل به قلم الهی قمشه ای :
#####
غزل به قلم عطاری کرمانی :
رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند
من ارچه درنظر یار خاکسار شدم رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند
چو پرده دار به شمشیر می زند همه را کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند
چه جای شکر و شکایت زنقش نیک و بد است چو بر صحیفه هستی رقم نخواهد ماند
سرود مجلس جمشید گفته انداین بود که جام باده بیاور ه جم نخواهد ماند
توانگرا دل درویش خود بدست آور که مخزن زرو گنج درم نخواهدماند
غنیمتی شمر ای شمع وصل پروانه که این معامله تاصبحدم نخواهد ماند
بدین رواق ربرجد نوشته اند به زر که جز نکویی اهل کرم نخواهدماند
زمهربانی جانان طمع مبر حافظ که نقش جور و نشان ستم نخواهد ماند
غزل را بشنوید :
#####
کلیپ های مرتبت با غزل :
#####
#####
#####
ممنون ازتون تفال با پیج شما خیلی خوبه اکثر اوقات درسته و حس خوب می گیرم
پاسخحذفچرا تا فیلتر شکنم روشن نباشه کار نمیکنه قبلا بهترررر بود چرا اینجوریش کردین؟؟
پاسخحذف