با عضویت در کانال یوتیوب حافظ دیوان از ما حمایت فرمایید :: اینستاگرام :: کانال یوتیوب حافظ دیوان ::
غزلیات حافظ به ترتیب رَوی ( آخرین حرف اصلی قافیه یا ردیف ) :
  الف  |  ب  |  ت  |  ث  |  ج  |  ح  |  خ  |  د  |  ر  |  ز  |  س  |  ش  |  ع  |  غ  |  ف  |  ق  |  ک  |  ل  |  م  |  ن  |  و  |  ه  |  ی | برچسب ها

۱۳۹۳ شهریور ۲۰, پنجشنبه

دولت یار - روز هجران و شب فرقت یار آخر شد - غزل 166 - 203

203- دولت یار
روز هجران و شب فرقت یار آخر شد     زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد
آن همهناز و تنعم که خزان می فرمود       عاقبت درقدم باد بهار آخر شد
شکر ایزد که به اقبال کله گوشه گل   نخوت باد دی و شوکت خار آخر شد
صبح امید که بد معتکف پرده غیب     گو برون آی که کار شب تار آخر شد
آن پریشانی شبهای دراز و غم دل     همه درسایه گیسوی نگار آخر شد
ساقیا لطف نمودی قدحت پرمی باد     که به تدبیر تو تشویش خمار آخر شد
در شمار ارچه نیاورد کسی حافظ را   شکرکان محنت بی حدوشمار آخرشد


توضیحات :
اختر ( در اینجا گذشتن اختر یعنی تاثیر مثبت ستاره و مساعد بودن اقبال ) فرقت ( جدایی ) خزان ( استعاره از امیر پیر حسین حاکم ریاکار شیراز ) بهار ( استعاره از شاه شیخ ابوسحاق ا زمحبوب ترین ممدوحان حافظ ) می فرمود ( طنز دارد یعنی انجام می داد ) قدم ( ایهام دارد یعنی وارد شدن ) اقبال کله گوشه گل ( اقبال کله گوشه گل ( اقبال = ایهام داد ر- کله گوشه گل گنایه ا زمقام و مرتبه ) باد دی ( اسعاره از امیر پیر حسین ) معتکف ( گوشه نشینی ) سایه (ایهام 0 دو معنی ) دارد ) معنی بیت 4( بگو بامداد امیدواری که درحجاب غیب مقیم شده بود ( امیر ابوسحاق اینجو ) طلوع کند که کا رشام تیره و نومیدی به پایان رسید ) معنی بیت 6( ای ساقی مرحمت کردی ساغرت پر از می الهی باد زیرا در چاره جویی تو بود که سردرد بعد ازمستی و شوریدگی به پایان رسید ) معنی بیت 7( اگر چه کسی از دوستان حافظ را به حساب نیاورد و غم مار ا نخورد سپاس خدای را که غم بی پایان ما خود به خود به پایان رسید )

نتیجه تفال :
1- این نیت بسیار عالی است و بر شما مبارک باد ولی بدانید که هرنیت عواملی را می طلبد که جنابعالی باید متوجه آن باشید از قبیل سرعت عمل , دقت , تلاش و اراده که جنابعالی مد نظر خواهید داشت و این فال بسیار خوبست.
2- به زودی مژده ای به شما می رسد و ملاقاتی و شغلی و مقامی بلند و پیشرفتی سریع خواهید داشت که در زندگی شما بسیار موثر است.
3- جای هیچ گونه نگرانی نمی باشد و جنابعالی سعی کنید با دقت و علاقه به کار خود ادامه دهید بیمار شفا می یابد خرید و فروش بسیار خوب. تغییر شغل حتمی. مسافر اوضاعش به بهبودی گراییده و گره از کارش برداشته شده است و به زودی خبری از او به جنابعالی می رسد. جنابعالی از یک سقوط حتمی نجات پیدا کرده یا می کنید او را دعا کنید .
4- ویژگیهای جنابعالی عبارتند از : ملاحظه کار , با شخصیت , صمیمی , با سلیقه , مسئولیت پذیر , ولا مقام , با عدم اعتماد به نفس , واقع بین , پر انرژی , زحمت کش , سخاوتمند , جدی , اهل رقابت , خودخواه , با هدف , پول پرست .
5- مشکلات و رنجها به پایان رسیده و ستاره اقبال جنابعالی در برج حمل ( فروردین ) است و از این به بعد همه شاهد موفقیت زندگی جنابعالی خواهند بود و حسودان کور خواهند شد و دوستان خرسند برشما مبارک باد پس به شکرانه آن خدا را سپاس گویید و به یکی از مشاهد متبرکه بروید و دعا و نذر خود را ادا کنید .
6- هرچه می توانید مواظب پدر یا مادر باشید که آنها سخت به شما نیاز دارند و یکی از اقوام نیاز مبرم مالی دارد که اگر خانواده شما به او کمک کنند خداوند به شما مساعدت خواهد کرد. گمشده ای دارید و نیاز مبرم به فرزند احساس می کنید. این مسایل قابل حل می باشد نگران نباشید. به زودی تحولی اساسی در زندگی شما روی خواهد داد.
لطفا شرح تفال را در ویدیو زیر تماشا کنید ...
با آموزش جذاب اوریگامی به کودک خود خلاقیت را در آنها شکوفا کنید و غزیزانتان را به ساخت کاردستیهای محبوب تشویق کنید ...
با آموزش جذاب اوریگامی دستمال سفره به کودک خود خلاقیت را در آنها شکوفا کنید وغزیزانتان را به ساخت کاردستیهای محبوب تشویق کنید و همزمان سفرهای مهمانی خود را زیباتر کنید ...
کمی بیشتر در خصوص غزل بدانید :

شرح غزل :

معانی لغات (۱۶۶)

روز هجران: روز جدایی ، روزگاردوری. شب فرقت: شب مفارقت، شب دوری و فراق . آخِر: به کسره خاء ( مؤنث آن آخرت) به معنای سر آمدن و تمام شدن و به فتح خاء ، (مونث آن اُخری ) یعنی دیگری. فال :طالع ، پیش بینی کردن.

گذشت اختر: ستاره طالع یا ختر اسعد، از یکی در جات نصف النهار که متعلق به طالع شخص است گذشت در همان لحظه که من فال می گرفتم این اختر سعد گذشت و حاجت برآورده شد.

ناز و تنعم: ناز ونعمت، تفاخر و خود نمایی ، ناز وافاده.

در قدم : پیش پای .. به اقبال: به نیک بختی ، به یمن بخت و اقبال. کله گوشه : گوشه کلاه کنایه از مقام و مرتبه و کُله گوشه گل کنایه از برگهای گل به صورت تاج و کلاه است نخوت : تکبر وغرور

شوکت: قدرت و جلال و هیبت.

معتکف: مقیم . بد عهدی: پیمان شکنی .

دولت یار:بخت و اقبال یار، بخت بلندیار .

تشویش خمار: پریشانی و کسالت خماری .

بید حد وشمار : بی حد و اندازه .

معانی ابیات غزل (۱۶۶ )

(۱) روز جدایی و شب فراق و دوری از یار ، سر آمد. فالی گرفتم و ستاره اقبال روی آورد و کار به سرانجام رسید. (۲) دور و دوران پاییز که آن همه ناز وافاده و تکبر داشت عاقبت با رسیدن باد بهار به پایان رسید.

(۳)خدا را شکر که به برکت بخت و طالع تاج گل ، تکبر و غرور باد دیماه و قدرت و شکوه خار به پایان رسید.

خدا را شکر که به بخت و طالع تاج گل ، تکبر و غرورم باد دیماه و قدرت و شکوه خار به پایان رسید .

(۴) به صبح امید در پس پرده غیبت مقیم بود بگوبیرون بیا که زمان شب سیاه به پایان رسید.

( ۵) آن پریشان حالی که در شبها دراز غم دل داشتم همه در پناه گیسوی دیدار به پایان رسید.

(۶) از سست عهدی روزگار ، هنوزم هم باورم نمی شود که داستان اندوه ما، به یاری اقبال بلند به یار به پایان رسیده است .

( ۷) ای ساقی ! به من محبت کردی . خدا کند ساغر عیش تو همیشه پر از باده عشرت باشد.زیرا با چاره اندیشی تو کسالت پریشانی خماری من به پایان رسید.

(۸) هر چند کسی حافظ را به چیزی نشمرد ، شکر خدای را که آن غم واندوه بی پایان رسید.

شرح ابیات (۱۶۶)

وزن غزل: فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فع لن

بحر غزل:رمل مثمن مخبون اصلم

*

در سال ۷۲۴ هجری پس از آنکه شیخ ابواسحاق به حکمت اصفهان رسید با تمهیداتی بر شیراز دست یافت و در سال ۷۴۳ بر شیراز مسلط شد و روزی که به کازرون رفته بود یاغی باستی برادرش مسعود شاه را کشت و با بازگشت شاه به شیراز قاتل متواری و شاه ابوسحاق رسماً به سلطنت رسید و سکه به نام خود کرد. حافظ این غزل را در سال ۷۴۴ هجری در حالی که ۲۶ ساله بوده ، سروده است.

شاعر مطلع این غزل را با خوشحالی فراوان از اینکه روزهای سخت جنگ و گریز ابواسحاق به پایان رسیده و بر امیر پیر حسین و ملک اشرف چوپانی مسلط و شیراز به تصرف خود در آورده و قاتل برادر را فراری داده شروع و در بیت دوم ، در لباس طنز از یاغی باستی قاتل برادر شاه ابواسحاق که به طور موقت و در غیاب شاه مدت کوتاهی بر امور دست اندازی کرده بود یاد او را به باد خزان و شاه ابو اسحاق را به فصل بهار تشبیه می کند.

شاعر در بیت سوم از نخوت باد دی و شوکت خار نام می برد که مقصود همان یاغی باستی است که پسر امیر چوپان بود و به دستور شیخ حسن بزرگ با امیر مسعود برادر شاه ابواسحاق به شیراز آمدند و او در اثر حسادت امیر مسعود را کشت و مدعی شاه ابواسحاق بود . توضیحاً شاعر از آن جهت برای خار، صفت شوک می آورد که در لسان عربی کلمه شوک به معنای خار است و کلمه شوکت جناسی وهم وزنی برای نخوت می باشد و گرنه خار راشوکتی نبوده و نیست . شاعربا کمال امیدواری به آینده ، در بیت چهارم می گوید صبح امید که مدتها در پشت پرده سیاهی شبهای نومیدی مقیم بوده از این به بعد طلوع می کند و کار شب سیاه را می سازد و همه پریشانی رو به سامان می نهد حافظ چنان از پیروزی ابواسحاق خوشحال و سر مست است که می گوید هنوزم باورم نمی شود که چنین اتفاقی رخ داد و قصه غصه به پایان رسیده است . نکته یی در مقطع کلام به چشم می خورد این است که حافظ می فرماید: در این مبارزه یی که به پیروزی می انجامد هر چند کسی از زحمات حافظ قدر دانی نکرد اما از اینکه آن ایام محنت و بدبختی پشت سر نهاده شد من شکر خد ارا به جا می آورم . این گونه اشارات دلیل بر این است که حافظ در امور مبارزات سیاسی شاه ابو اسحاق بعدها در زمان شاه شجاع کارگزاری مدبر و یاری موافق بوده و بر ما معلوم نیست که چه سمتی در ادراه حکومتی را به عهده داشته است.
شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالی


غزل به قلم علامه قزوینی :

روز هجران و شب فرقت یار آخر شد زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد
آن همه ناز و تنعم که خزان می‌فرمود عاقبت در قدم باد بهار آخر شد
شکر ایزد که به اقبال کله گوشه گل نخوت باد دی و شوکت خار آخر شد
صبح امید که بد معتکف پرده غیب گو برون آی که کار شب تار آخر شد
آن پریشانی شب‌های دراز و غم دل همه در سایه گیسوی نگار آخر شد
باورم نیست ز بدعهدی ایام هنوز قصه غصه که در دولت یار آخر شد
ساقیا لطف نمودی قدحت پرمی باد که به تدبیر تو تشویش خمار آخر شد
در شمار ار چه نیاورد کسی حافظ را شکر کان محنت بی‌حد و شمار آخر شد


غزل به قلم شاملو : 

#####

غزل به قلم الهی قمشه ای :

#####

غزل به قلم عطاری کرمانی :

روز هجران و شب فرقت یار آخر شد     زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد
آن همهناز و تنعم که خزان می فرمود       عاقبت درقدم باد بهار آخر شد
شکر ایزد که به اقبال کله گوشه گل   نخوت باد دی و شوکت خار آخر شد
صبح امید که بد معتکف پرده غیب     گو برون آی که کار شب تار آخر شد
آن پریشانی شبهای دراز و غم دل     همه درسایه گیسوی نگار آخر شد
ساقیا لطف نمودی قدحت پرمی باد     که به تدبیر تو تشویش خمار آخر شد
در شمار ارچه نیاورد کسی حافظ را   شکرکان محنت بی حدوشمار آخرشد

غزل را بشنوید :

#####


کلیپ های مرتبت با غزل :

#####

#####

#####

۴ نظر: