با عضویت در کانال یوتیوب حافظ دیوان از ما حمایت فرمایید :: اینستاگرام :: کانال یوتیوب حافظ دیوان ::
غزلیات حافظ به ترتیب رَوی ( آخرین حرف اصلی قافیه یا ردیف ) :
  الف  |  ب  |  ت  |  ث  |  ج  |  ح  |  خ  |  د  |  ر  |  ز  |  س  |  ش  |  ع  |  غ  |  ف  |  ق  |  ک  |  ل  |  م  |  ن  |  و  |  ه  |  ی | برچسب ها

۱۳۹۳ شهریور ۳۰, یکشنبه

ناله بم - نصیحتی کنمت بشنو و بهانه مگیر - غزل 256 - 291

291- ناله بم
نصیحتب کنمت  بشنو و بهانهمگیر     هر آنچه ناصح مشفق بگویدت بپذیر
نعیم هر دو جهان پیش عاشقان به جوی       که این متاع قلیل است و آن عطای کثیر
معاشری خوش و رودی بساز میخواهم     که درد خویش بگویم به ناله بم و زیر
چو قسمت ازلی بیحضور ما کردند       راندکی نه به وفق رضاست خرده مگیر
به عزم توبه نهادم قدح زکف صد بار   ولی کرشمه ساقی نمی کند تقصیر
چو لاله در قدحم ریز ساقیا می و مشک       که نقش خال نگارم نمی رود زضمیر
زوصل روی جوانان تمتعی بردار   ه در کمینگه عمرست مکر عالم پیر
نگفتمت که حذر کن ززلف او ای دل     که می کشند درین حلقه باد در زنجیر
می دو سالهو محبوب چارده ساله           همین بس است مرا صحبت صغیر و کبیر
بر آ سرم کهننوشم می و گنه نکنم     گر موافق تدبیر من رود تقدیر
بیار ساغر یاقوت و در فیض خوشاب     حسود گو کرم آصفی ببین و بمیر
دل رمیده مار ا که پیش می گیرد ؟   بر دهید به مجنون خسته از زنجیر
حدیث توبه درین بزمگه مگو حافظ     ه ساقیان کمان ابرویت زنند به تیر
چه جای گفته خواجو و شعر سلمان است       که شعر حافظ ما به زشعر خوب ظهیر


توضیحات :
ناصح مشفق ( پند دهنده مهربان ) بهانه مگیر ( تعلل مکن بهانه میار ) نعیم ( خوشی زندگی ) متالع ( کالا ) قلیل ( اندک ) آن ( مرجعش عشق الهی می باشد ) معاشر ( همنشینی ) بساز ( خوش آهنگ ) رود ( آلت موسیقی )قسمت ازلی ( نصیب روز آغاز و نخست ) نهادم قدح ( باده خوری را کنار نهادم ) کرشمه ساقی ( ناز و غمزه محبوب ) تمتع ( بهره مند ی ) عالم پیر ( روزگار ) بر آن سرم ( قصد دارم ) موافق تدریر من رود نقدی ر( کنایهاز اینکه می نوشیدن من مقد راست تقدی رخدا را یان تصمیم من موافق باشد ) کرم آصفی ( بخشش آصف وزیر حضرت سلیمان ) دل دل رمیده ( قلب بی قرار ) پیش جگیرد ( نگداری و پرستاری م یکند ) خسته ( مجروح گرفتار ) حدیث توبه ( داستان توبه میگساری ) بزمگه ( مجلس عشرت ) زنند به تیر ( با تیر نگاه ملامت تو را می کنند ) معنی بیت 13( چه جای کلام خواجو د سلمان م یباشد وقتی که شعر حافظ ار بخوانند بلکه از شعر ظهیر هم بهتر است )
نکته حواجه ابین بیت شعر ظهیر را می پسندد اگر چه سلمان را ساحر و خواجو را نخلبند شعر فارسی می داند و آنها را می ستاید

نتیجه تفال :
1-   خواجه در بیتهای 3-4-5-6-9 به ترتیب فرماید ( هم نشینی دلپذیر ورودی خوش آهنگ خواخم تا اندوه و رنج درون را با نغمه و صدای زیر و بم آن راآرام کنم ) ( چون در روز ابتدا نوش و نیش را بی حضور ما قسمت کردند پس اگر قسمت تو چندان به رلخوان نمی باشد نباید خرده گرفت )( صد بار به قصد بازگشت از میگساری جام باده را ازدست نهادم اما ناز وغمزه ساقی د راین میان برای شکستن توبه من کوتاهی نمی کند )( آنگونه که لاله در ساغز خود می و مشک دارد تو هم ای ساقی درجام من به یاد خال مشکین یار باده و مشک بریز که دراین صورت هیچگاه از آیینه دلم م محو نمی شود )( شرابی که دو ساله باشد و معشوق جوان چهارده ساله مصاحبت این دو کو چک و بزرگ بجای اکابر فریبکار برای من کافی است ) خود حدیث مفصل بخواناز این پنج معنی
2-   به دنیا و عوام آن زیاد پایبند مباشید و غم کم و زیادی آنرا نخورید بلکه سعی کنید از آنچه دراید به بهترین وضع استفاده کنید
3-   از زندگی خوبی برخوردارید قدرش را بدانید زیرا دیگران به شما حسادت م یکنند و قصد تخریب زندگی شما را دارد پس هرچه می توانید ا زخسودان و افیونیها روری کنید
4-   این نیت به شرط داشتن اراده تلاش سرعت عمل و دقت حتمی است اما با تردید و وسواس خراب می شود و از بین می رود
5-   بیمار تا یک ماه دیگر شفا می یابد و از مسافر خبرهای خوش دریافت م یکنید دوست صمیمی جنابعالی مشغول اقدام مهمی است پدر یا همسر جنابعالی دست به کاری زده که نگران است که از جانب بنده به او بگویید نگران نباش بلکه به یکی از مشاهد متبرکه بروید و دعا کنید و نگران نباشید
6-   اگر می خواهید یاری خداوند شمامل شما شود در 7 شب متوالی سوره مبارکه ابراهیم از آیه 9-6- آیه بعد را با حضور قلب بخوانید که گشایش بسیار خواهد بود

لطفا شرح تفال را در ویدیو زیر تماشا کنید ...
کمی بیشتر در خصوص غزل بدانید :

شرح غزل :

معانی لغانی غزل ( ۲۵۶)

ناصح: نصیحت کننده ، اندرز دهنده

مشفق : مهربان

تمتّع : نصیب و بهره ، فایده بردن .

کمینگه: کمینگاه ، سنگر حمله، نهانگاهی که شکارچی خود را در آن پنهان می کند

مکر: نیرنگ وحیله .

که در کمینگه عمر است مکر عالم پیر : مکر و حیله این دنیای کهن در مخفیگاه به قصد جان تو کمین کرده است

نعیم : مال ، خواسته ، خوشیهای زندگی .

دوجو: به قیمت دو دانه جو، به پشیزی

متاع قلیل : کالای اندک ، جنس کم بها

بهای کثیر:قیمت زیاد

رودی بساز :عودی کوک شده وخوش صدا وآماده نواختن .

ناله بم و زیر : صدای کلفت ونازک ، صدایی که از رشته قطور عود که از روده گوسفند تابیده درست شده و درشت است با صدایی که از رشته نازک سیم عود برمی خیزد و ظریف است

بر آن سرم :عزم آن را دارم

تدبیر: چاره اندیشی .

تقدیر: حکم سرنوشت .

قسمت ازلی :نصیب و بهره یی که از روز ازل برای هرکس مقدر شده و تغییر ناپذیر است

نه به وفق رضاست : موافق میل و رضایت ما نیست.

خرده مگیر: بهانه گیری مکن .

نهادم قدح زکف: قدح از کف نهادم ، قدح را به زمین نهاده و از آن چشم پوشیدم .

کرشمه : ناز وادا و غمزه .

نمی کند تقصیر: در اغوا وتشویق به باده نوشی متن کوتاهی نمی کند

ضمیر: خاطر، صفحه دل، آینه دل .

صحبت صغیر و کبیر : هم نشینی و مجالست با خرد و کلان .

ساغر: پیاله بلورین .

دُرِّ خوشاب: لعل چهره یی رنگ آبدار ووخوش آب و رنگ و شفاف.

آصف: نام وزیر حضرت سلیمان ( آصف برخیا) و کنایه از وزیر است و منظور حافظ ، خواجه تورانشاه وزیر شاه شجاع و شاه زین العابدین فرزند اوست .

حدیث توبه : در اینجا مکراد سختن از توبه گفتن است.

بزمگه : بزمگاه ، مجلس بزم و عیش و نوش .

معانی ابیات غزل(۲۵۶)

(۱) به تو اندرزی می دهم ، به گوش گیر و در پی بهانه و انکار آن مباش : آنچه را که نصیحت گوی مهربان و خیر خواه تو می گوید، قبول کن.

(۲) از وصال روی جوانان بهره برداری کن زیرا مکر ونیرنگ این دنیای کهنه کار در سر راه عمر تو به قصد جانت کمین کرده است.

(۳) در نظر عاشقان ، همه نعمتها ی دنیا و آخرت به بهای دو جو نمی ارزد زیرا در برابر آن کالاهای کم بها ریال قیمت دو جو بیشتر است.

(۴) همنشینی خوشرفتار و عودی خوش آهنگ و کوک شده می خواهم تا در دل خود را با آهنگهای بم وزیر آن ، باز گو کنم. ( ۵ ) عزم آن دارم که باده ننوشیده و گناه نکنم، اگر این چاره اندیشی من با حکم سرنوشت مطابقت داشته باشد.

(۶) چون در روز ازل که سرنوشت و نصیب وقسمت ما را رقم زده و معین می کردند ما حضور نداشتیم ، اگر آنچه به ما رسیده کمی مورد رضایت ما نیست بهانه گیری مکن .

(۷) صد بار به قصد توبه از شرابخواری ، پیاله را به کناری نهادم اما چه کنم که ناز و کرشمه ساقی در تشویق من به باده نوشی کوتاهی نمی کند.

(۸) ساقی ، می و مشک سوده را ممزوج کرده و به مانند آنچه گل لاله در پیاله خود دارد، در قدح من بریز ، زیرا نقش خال سیاه دلبرم از لو ح سینه ام محو نمی شود.

(۹ ) برای من همین دو مصاحب شراب کهنه دوساله و محبوب نوجوان چهارده ساله به عنوان دوست وخرد و بزرگ کفایت می کند.

(۱۰) ساقی پیاله بلورین پر از شراب زلال لعل مانند بیاور و به حسود بگو که بزرگواری و زیررا ببین و از حسادت بمیر . (۱۱) حافظ در این مجلس بزم ، سخن از توبه به میان نیاور که ساقیان کمان ابرو تورا به تیر خواهند زد.

شرح ابیات غزل (۲۵۶)

وزن غزل : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلات بحر غزل : مجتث مثمن مخبون مقصور

*

خواجو کرمانی : فتاده ام من دیوانه در غم تو اسیر بیا و طره بر افشان که بشکنم زنجیر

سلمان : جهان جان بگرفتی به حسن عالمگیر جهان چه باشد و جان چیست ؟ هر چه خواهی گیر

انوری ( قصیده): ۱- بر من آمد خورشید نیکوان شبگیر به قد چو سرو بلند وبه رخ چو بدر منیر

۲-به فال نیک در امد به شهر موکب میر به طالعی که سجودش همی کنند تقدیر کمال الدین اسماعیل : ( قصیده)

زهی ز رفعت تو خورده آسمان تشویر زهی ندیده تورا چشم روزگار نظیر

این غزل در حین صدرات خواجه تورانشاه وزیر سروده شده و بازگو کننده دورویی است که حافظ تا اندازه یی با خاطر آسوده می زیسته و ظاهراً وصف یک شب نشینی و مجلس نیمه رسمی است چرا که ما مشاهده می کنیم که شاعر بیت دهم غزل خود را در تعریف آصف و بازگویی از کرم و لطف او در حق خود اختصاص می دهد . بنابراین می توان حدس زد که پس از ارتحال شاه شجاع و ریدن به سلطنت شاه زین العابدین این غزل سروده شده باشد و ما می دانیم که بر طبق وصیت شاه شجاع ، خواجه تورانشاه همچنان در منصب صدرات فرزندش ابقاشده و تا آخر عمر خود به وزارت اشتغال داشت.

اجمالاً در این غزل بدون شکوه و گلایه ، شاعر مکنونات قلبی خود را به صورت نصیحت بازگو می کند و با احتمال زیاد به صورت غیر مستقیم طرف خطاب شاعر شاه زین العابدین است زیرا :

اولاً – او جوان بود وبی تجربه و به نصیحت محتاج بود .

ثانیاً– با مشکلاتی مانند تهدیدات تیمور و احتمال بازپس گیری شیراز توسط شاه یحیی که با آن مواجه بود از این پیشامد ها شکایت داشت و لذا می توان ایهام ابیات اول و ششم را به اونسبت داد .

بیت نهم این غزل که به صورت تکیه کلام خوشحالان باده پیما از یکطرف و مورد استناد عرفا، مبنی بر اشاره به قرآن کریم و حضرت رسول اکرم ( ص) از طرف دیگر در آمده، توجه عمیق همه طبقات را به اشعار حافظ می رساند که هر کسی بر وفق سلیقه خود و در طرفداری از حافظ اشعار اورا معنا و تعبیر می کند و این نکته یی است که حسن انتخاب سبک غزلسرایی حافظ را می رساند چه سخن در ایهام گفتن، عمق کلام را بیشتر و به سلیقه های مختلف نزدیکتر می سازد. بیت مقطع این غزل دلالت دارد که در مجلس بزمی ، حافظ شرکت داشته و احتمالاً میزبان آن خواجه تورانشاه بوده و حافظ به عنوان سپاسگزاری این غزل شاد را به نام او کرده است.
شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالی


غزل به قلم علامه قزوینی :

نصیحتی کنمت بشنو و بهانه مگیر هر آن چه ناصح مشفق بگویدت بپذیر
ز وصل روی جوانان تمتعی بردار که در کمینگه عمر است مکر عالم پیر
نعیم هر دو جهان پیش عاشقان بجوی که این متاع قلیل است و آن عطای کثیر
معاشری خوش و رودی بساز می‌خواهم که درد خویش بگویم به ناله بم و زیر
بر آن سرم که ننوشم می و گنه نکنم اگر موافق تدبیر من شود تقدیر
چو قسمت ازلی بی حضور ما کردند گر اندکی نه به وفق رضاست خرده مگیر
چو لاله در قدحم ریز ساقیا می و مشک که نقش خال نگارم نمی‌رود ز ضمیر
بیار ساغر در خوشاب ای ساقی حسود گو کرم آصفی ببین و بمیر
به عزم توبه نهادم قدح ز کف صد بار ولی کرشمه ساقی نمی‌کند تقصیر
می دوساله و محبوب چارده ساله همین بس است مرا صحبت صغیر و کبیر
دل رمیده ما را که پیش می‌گیرد خبر دهید به مجنون خسته از زنجیر
حدیث توبه در این بزمگه مگو حافظ که ساقیان کمان ابرویت زنند به تیر


غزل به قلم شاملو : 

#####

غزل به قلم الهی قمشه ای :

#####

غزل به قلم عطاری کرمانی :

نصیحتب کنمت  بشنو و بهانهمگیر     هر آنچه ناصح مشفق بگویدت بپذیر
نعیم هر دو جهان پیش عاشقان به جوی       که این متاع قلیل است و آن عطای کثیر
معاشری خوش و رودی بساز میخواهم     که درد خویش بگویم به ناله بم و زیر
چو قسمت ازلی بیحضور ما کردند       راندکی نه به وفق رضاست خرده مگیر
به عزم توبه نهادم قدح زکف صد بار   ولی کرشمه ساقی نمی کند تقصیر
چو لاله در قدحم ریز ساقیا می و مشک       که نقش خال نگارم نمی رود زضمیر
زوصل روی جوانان تمتعی بردار   ه در کمینگه عمرست مکر عالم پیر
نگفتمت که حذر کن ززلف او ای دل     که می کشند درین حلقه باد در زنجیر
می دو سالهو محبوب چارده ساله           همین بس است مرا صحبت صغیر و کبیر
بر آ سرم کهننوشم می و گنه نکنم     گر موافق تدبیر من رود تقدیر
بیار ساغر یاقوت و در فیض خوشاب     حسود گو کرم آصفی ببین و بمیر
دل رمیده مار ا که پیش می گیرد ؟   بر دهید به مجنون خسته از زنجیر
حدیث توبه درین بزمگه مگو حافظ     ه ساقیان کمان ابرویت زنند به تیر
چه جای گفته خواجو و شعر سلمان است       که شعر حافظ ما به زشعر خوب ظهیر


غزل را بشنوید :

#####


کلیپ های مرتبت با غزل :

#####

#####

#####

۲ نظر: