با عضویت در کانال یوتیوب حافظ دیوان از ما حمایت فرمایید :: اینستاگرام :: کانال یوتیوب حافظ دیوان ::
غزلیات حافظ به ترتیب رَوی ( آخرین حرف اصلی قافیه یا ردیف ) :
  الف  |  ب  |  ت  |  ث  |  ج  |  ح  |  خ  |  د  |  ر  |  ز  |  س  |  ش  |  ع  |  غ  |  ف  |  ق  |  ک  |  ل  |  م  |  ن  |  و  |  ه  |  ی | برچسب ها

۱۳۹۳ شهریور ۳۱, دوشنبه

خوشا شیراز - خوشا شيراز و وضع بی‌مثالش - غزل 279 - 319

319- خوشا شیراز
خوشا شیراز و شعب ی مثالش       خداوندا نگه دار از زوالش
زرکناباد ما صد لوحش الله         که عمر خضر می بخشد زلالش
مسان جعفر آباد و مصلی         عبیر آمیز می آید شمالش
به شیراز آی و فیض روح قدسی     بخواه از مردمصاحب کمالش
صبا زان لولی شنگول سرمست       چه داری آگهی چونست حالش
مکن بیدار از این خوابم خدا را     که دارم خلوتی خوش باخیابش
گر آن شیرین پسر خونم بریزد     دلا چون شیر مادر کن حلالش
که نام قند مصری برد اینجا     که شیرینان ندادند انفعالش
چرا حافظ چو می ترسیدی از هجر       نکردی شکر ایام وصالش


توضیحات:
بی مثال ( بی مانند ) زوال ( نابودی ) لوحش الله ( مخفف لا او حشه الله خداوند بی گیاه و مردم نباید آن را یعنی پیوسته آباد باد) عمر خضر ( زندی جاوید حضرت خضر ) جعفر آباد ( نام دهی نزدیک شیراز ) مصلی ( تفریحگاهی در شیراز ) عبیر آمیز ( معطر ) شمال ( باد شما ل شیراز ) روح قدسی ( جان پاک روح القدس ) قند مصری ( قند معروف مصر 9‌انفعال ( شرمسازی ) لولی ( زیبارو ) شنگول ( زنده دل ظریف )شیرین پسر ( صنعت مجاز = هر زیبا رویی ) آی ( بیا ) که( چه کسی ) خدا را ( برای رضای خدا ) دلا ( ای دل ) معنی بیت 1( شهر شیراز و وضع بی نظیر و بی مانندش بسیار بسیار خوب است ای خدا آن شه را از فساد تباهی حفظ کن ) معنی بیت 2( رکناباد ما بسیا رآباد و سرسبز است زیرا آب زلال آن عمر جاوید می دهد ) معنی بیت 3( در بین جعفر آباد و مصلی باد معطر شمال می وزد ) معنی بتی 4( به شیراز بیا و از مردم صاحبدل او بهره حضرت جبرئیل امین را بخواه )

نتیجه تفال :
1-   خواجه در بیتهای 6-7-8-9- به ترتیب فرماید ( ای باد صبا از آن لولی شنگول و زنده دل چه خبر داری و حالش چطور است ما را مطلع ساز ) ( برای خاطر خدا از ی خناب بیدارم مکن زیرا باخیال محبوبم خلوتی خوش دارم )( ای دل اگر آن شیرین زیبا روی خون بریزد چون شیر مادر خونت ار حلالش کن )( چه کسی نام شکر و قند معروف مصری را برد که شیرین پسران شرمنده اش نکردند ) وبیت آخر ( ای حافظ تو که از هجران می ترسیدی پس چرا شکر ایام وصال را بجای نمی آوردی )
2-   جنابعالی دارای فکر نیکو هستید و همواره د رکارها از خداوند کمک می گیرید بهمین جهت خداوند همیشه یار و مدد کار شما بوده است از کار خیر دست برندار ودل دیگران را به دست بیاور وانسانی خیر باش خداوندنیز یاور شما خواهد بود اگ رکورد موقتی در کار جنابعالی حادث شده علتش ناشکری سال گذشته شما بود خداوند شما رادرمرتبه املا و ابتلا دچار کرد ولی بدانید این موقتی و زود گذر است و به زودی اوضاع بر وفق مرادتان می شود
3-   مسافرت را توصیه می نم از دوستان افیونی و نا اهل دوری کنید مقدمات موفقیت راکه عبارتست از سرعت عمل دقت و کار بیشتر فراهم سازیدمسلماً پیروزی در چند قدمی شماست
4-   اگر می خواهید از زاه دور کسی به خانه باز آید در 7 شب متوالی با حضور قلب از سوره مبارکه اعراف آیه 179 را تا 6 آیه بعد از آن را ابامعنی بخوانید
5-   کار این هفته شما به مصلحت نبود و شکستن دل او دور از انصاف بوده است
6-   گاهی مانندجرقه تصمیم می گیرید ولی پس از چند روز مانند یخ سرد می شوید علتش اینکه اراده شما ضعیف است آنرا تقویت کنید

لطفا شرح تفال را در ویدیو زیر تماشا کنید ...
کمی بیشتر در خصوص غزل بدانید :

شرح غزل :

معانی لغات غزل (279)

خوشا : (شبه جمله) چه نیکوست، چه خوش و خرّم است .

زوال : هلاک، نابودی .

رُکناباد : قنات رکن آباد که از دو فرسنگی شیراز از کوبَمو سرچشمه گرفته و هنوز هم جاری است .

لو حَشَ الله : لااَوحَشُه الله، خداوند وحشت را از او دور دارد .

جعفر آباد : آبادی کوچکی در حومۀ شیراز .

مصلّی : ناحیه یی که از آب رکن آباد مشروب می شده و زمین های حدّ فاصل آرامگاه حافظ و سعدی را شامل می شده و پس از درگذشت حافظ او را در گوشه مصلّا به خاک سپردند .

عبیرآمیز : با عنبر آمیخته، معطّر .

فیض : بهره .

روح قدسی : روح القُدُس، جان پاک، یکی از مراحل سه گانه. تثلیث مسیحیّت یعنی (اَب ـ اِبن ـ روح القدس) روحی که به پیامبران و اولیاء الله اختصاص دارد .

قند مصری : نیشکر و قندی که از مصر به بلاد دیگر صادر می شده است .

انفعال : شرمندگی .

لولی : کولی، زن های بلند بالا و ظریف کولی از نژاد شیرازی .

شنگول : شادب، زنده دل .

شیرین پسر : شاهد زیبا و شیرین حرکات .

خدا را : به خاطر خدا .

معانی ابیات غزل (279)

1) چه خوش و خوب و خرّم است شیراز و وضع بی نظیر و مانندش! خداوندا از نابودی آن را دور نگاهدار .

2) صد بار چشم بد از آب رکناباد ما به دور باد که آب زلالش زندگانی جاوید می بخشد .

3) میان جعفرآباد و مصلّی نسیمی معطّر و با عنبر آمیخته، می وزد .

4) بیا و به شیراز و به برکت مصاحبت مردم با معرفت آن به جستجوی فیض حیات بخش روح القدس بپرداز .

5) چه کسی در اینجا نام قند مصری به زبان آوَرد که شیرین دهنان او را شرمنده و پشیمان نکردند؟

6) ای باد صبا از آن کولی شاداب سرمست چه خبر داری؟ حالش چطور است .

7) ای دل، اگر آن شاهد شیرین کلام، خونِ مرا بریزد از او درگذر و مانند شیر مادر خون مرا حلالش کن .

8) به خاطر خدا از این خواب خوش بیدارم مکن که با خیال او در خواب، بزمی نشاط انگیز دارم.

9) حافظ، تو که از دوری او در هراس بودی چرا در ایّام وصالِ او شاکر و سپاسگزار نبودی .

شرح ابیات غزل (279)

وزن غزل : مفاعیلن مفاعیلن فعولن

بحر غزل : هزج مسدّس محذوف

*

این غزل حاصل ایّام جوانی حافظ و غزلی است که شاعر در وزنی مناسب در آن به ستایش زادگاه خود پرداخته است .

به عقیده این ناتوان از این نکته غافل نباید بود که حافظ در هر حال و هر زمان، هر سخنی را که به زبان و قلم آورده کاملاً بازتاب عقاید باطنی و روحیه بی آلایش اوست و به هیچ وجه از روی تکلّف و به صورت مصنوعی شعری نساخته است .

ممکن است بعضی بر این گفته ایراد بگیرند که پس حُکم مواردی که شاعر در عینِ بی مهری شاه شجاع، به مدح او پرداخته چیست؟ باید گفت قضاوت دربارۀ هر نوشته و سروده یی بایستی با توجه به عرف زمانی که نویسنده و شاعر در آن می زیسته و با حلّاجیِ دقیقِ علت و معلول ها به عمل آید. شاعری که صرف نظر از دوستی و صمیمیت چندین ساله با شاه، در دربارِ او عهده دارِ وظایفی بوده و در موارد زیادی به سبب صراحت لهجه و بی پروایی و بی احتیاطیِ شجاعانه، بر عقاید خویش پافشاری کرده و در نتیجه سبب کدورت و فاصله فیمابین شده، چاره یی ندارد که با شاه به صورت (درشتی و نرمی به هم در . . . ) سخن بگوید. و ما می بینیم که پاره یی از ایهامات اشعار حافظ در مورد شاه شجاع از گله و شکایت نیز فراتر رفته و به درشت گویی هم نزدیک شده است .

در جای دیگر نیز گفته شد که جماعتی از کولیان در بیرون دروازه شهر شیراز می زیسته و دختران آن ها با روی گشاده و زبان چرب و نرم در شهر می گشته و با فروش پاره یی از کالاها جوانان و مردان را شیفته و بی قرار خود می ساخته و پس از گوش بُری، از عاشقان دلباخته دوری می جسته اند. و حافظ در چند مورد به ویژه در ایام شاب از این لولیان و شاهدان نام می برد و در این غزل هم مفاد ابیات پنج بیت آخر غزل، بازگو کننده احساساتِ شاعر در ایام جوانی نسبت به یکی از این لولیان است که کسی نمی داند چگونه سر شاعر جوان را کلاه گذاشته و در رفته است که از باد صبا سراغ جا و مکان او را می گیرد .
شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالی


غزل به قلم علامه قزوینی :

خوشا شيراز و وضع بی‌مثالش خداوندا نگه دار از زوالش
ز رکن آباد ما صد لوحش الله که عمر خضر می‌بخشد زلالش
ميان جعفرآباد و مصلا عبيرآميز می‌آيد شمالش
به شيراز آی و فيض روح قدسی بجوی از مردم صاحب کمالش
که نام قند مصری برد آن جا که شيرينان ندادند انفعالش
صبا زان لولی شنگول سرمست چه داری آگهی چون است حالش
گر آن شيرين پسر خونم بريزد دلا چون شير مادر کن حلالش
مکن از خواب بيدارم خدا را که دارم خلوتی خوش با خيالش
چرا حافظ چو می‌ترسيدی از هجر نکردی شکر ايام وصالش


غزل به قلم شاملو : 

#####

غزل به قلم الهی قمشه ای :

#####

غزل به قلم عطاری کرمانی :

خوشا شیراز و شعب ی مثالش       خداوندا نگه دار از زوالش
زرکناباد ما صد لوحش الله         که عمر خضر می بخشد زلالش
مسان جعفر آباد و مصلی         عبیر آمیز می آید شمالش
به شیراز آی و فیض روح قدسی     بخواه از مردمصاحب کمالش
صبا زان لولی شنگول سرمست       چه داری آگهی چونست حالش
مکن بیدار از این خوابم خدا را     که دارم خلوتی خوش باخیابش
گر آن شیرین پسر خونم بریزد     دلا چون شیر مادر کن حلالش
که نام قند مصری برد اینجا     که شیرینان ندادند انفعالش
چرا حافظ چو می ترسیدی از هجر       نکردی شکر ایام وصالش


غزل را بشنوید :

#####


کلیپ های مرتبت با غزل :

#####

#####

#####

۱ نظر: