با عضویت در کانال یوتیوب حافظ دیوان از ما حمایت فرمایید :: اینستاگرام :: کانال یوتیوب حافظ دیوان ::
غزلیات حافظ به ترتیب رَوی ( آخرین حرف اصلی قافیه یا ردیف ) :
  الف  |  ب  |  ت  |  ث  |  ج  |  ح  |  خ  |  د  |  ر  |  ز  |  س  |  ش  |  ع  |  غ  |  ف  |  ق  |  ک  |  ل  |  م  |  ن  |  و  |  ه  |  ی | برچسب ها

۱۳۹۳ شهریور ۱۶, یکشنبه

درخت دوستی - درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد - غزل 115 -172

172- درخت دوستی
درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد   نهال دشمنی برکن که رنج بی شمار آرد
چو مهمان خراباتی به عزت باش  را رندان   که درد سر شکی جانا گرت مستی خمار آرد
شب صحبت غنیمت دان که بعد از روزگار ما بسی گردش کند گردون بسی لیل و نهار آرد
عماری دار لیلی را که مهد ماه درحکم است       خدایا در دل اندازش که بمحنون گذار آرد
بهار عمر خواه ای دل وگرنه این چمن هرسال    چو نسرین صد گل آرد بار و چو بلبل هزار آرد
خدا را چون دل ریشم قراری بست بازلفت     بفرما لعل نوشین را که حالش با قرار آرد
درین باغ از خدا خواهد دگر پیرانه سر حفاظ     نشیند بر لب جویی و سروی درکنار آرد


توضیحات :
درخت دوستی ( نهال محبت ) کام دل به بار آرد( تا دل به مراد برسد ) مهمان خراباتی ( مهمان رندان ) به عزت باش ( با احترام رفتار کن ) عماری دار ( نگهبان کجاوه ) مهد ماه ( گهواره و تخت روان محبوب زیبا روی ) گذار آرد ( گذری کند ) ریش ( زخم ) پیرانه سر ( هنگام پیری ) معنی بیت 2( وقتی که در میکده میهمان هستی با رندان عشق با احترام باش زیرا پس از مستی به خماری گرفتار می شوی و اگر ادب را رعایت نکنی به تو باده نخواهد داد و درچار رنج خماری می شوی ) معنی بیت 5( دلا در اندیشه عشرت باش و خوشی و درازی عمر طلب کن والا طبیعت از سرخود باز نمی ایستد و این گلزار هرساله خواه ناخواه مانند نسرین گلهای بسیار می پرورد و مانند هزار دستان هزار پرنده خوشخوان به باغ فرا می خواند )

نتیجه تفال :
1-   جنابعالی دارای ویژگیهای مثبتو منفی زیر هستید : سیاستمدار با شخصیت دو گانه جاه طلب مدی رو مدبر باهوش متفکر نیرومند نابغه استثنایی با استعداد قابل احترام رفیق باز کمیاب با محبت واقعی پر انرژی اصلاح طلب محبوب گاهی دروغهای شاخ دار می گویی زود رنج پیله کن وسواسی دوست نگه ندار دعوایی آیا اب این ویژگیها حیف نیست که خود را ناراحت کنید و اطرافیان را آزار دهید چرا ؟ واقعاً  دنیا این قدر ارزش دارد
2-   شما انسانی با شخصیت هستید اما متاسفانه انتقام گیر و کینه جو حتماً در رفتار خود تجدید نظ رکن سعی کن دیگران نام تو را با احترام برزبان بیاورند نهاینکه با ترس و دلهره و زیر گوش از شما سخن بر زبان آورند
3-   آیندهای درخشان برای شما رقم خورده از زندگی نسبتاً خوبی برخوردار هستی بطور یکه دیگران به شما حسادت می ورزند وقصد تخریب دارند سخت زیرک و هوشیار باش
4-   خواجه در بیتهای چهارم و ششم زیبا به شما نصیحت می کند ( به نگاهبان هودج لیلی که تخت روان ماه زیبایان لیلی به فرما ن اوستا ی شنونده تو را به خدا یارآوری کن که بر محنون بیچاره گذری کند )( چون دل خسته و مجروح من با گیسوی تو عهد محبت استوار کردهاست برای رضای خدا به لعل شیرین خود بگو که با بوسه ای دل ما را آرامش بدهد ) حدیث مفصل بخوان از این دو معنی
5-   مسافرت خوبست خرید خوب است ولی فروش موقعیت نداردطلاق عملی است ولی مقدمات ازدواج هنوز فراهم نیست از مسافر خبری خوش دریافت م یکنید این نیت با  حوصله عملی می شود
6-   در معامه الی که انجام شده قدری کدورت حاصل گردیده اشکالی ندارد امکان فسخ آن وجود داردولی درجای دیگری منافع بیشتری کسب می کنید خرید را به شما توصیه می کنم از فروش سودی نخواهید برد


کمی بیشتر در خصوص غزل بدانید :

شرح غزل :

معانی ابیات غزل 115

بار آرد: ثمر آورد ، حاصل آورد.

 نهال : درخت نورسته  ، درختچه .

 خرابات: جمع خرابه ، در ادبیات فارسی کنایه از مکان فسق و فجور مانند میخانه فاحشه خانه ، شیره کش خانه و در اصطلاح صوفیه جا و مقام بی اعتنایی به رسوم متعّبدان و اتّصال به الله.

مهمان خراباتی :  اشاره یی است به ابولحسن بصری (به شرح ابیات این غزل  مراجعه شود ) ، مهمان خراباتی هستی .

به عزت باش : باعزّت واحترام رفتار کن .

 شب صحبت :شبی که با دوستان به مصاحبه می گذرد.

عماری دار: مکاری ، کجاوه کش ، کسی که افسار و مرکب کجاوه را دردست دارد.

 عماری:کجاوه  

مهد: گهواره.

مهد ماه:گهواره ماه در اختیار اوست.

بهار عمر:کنایه از دوره جوانی است.  

دل ریش: دل مجروح وافسرده

با قرار آرد : آرامش بخشد، آرام نگه دارد.

پیرانه سر : به هنگام پیری   

                                                                      معانی غزل 115

(1)  درخت دوستی بکار تا از حاصل آن دل به مرا د خود برسد. (و) نهال دشمنی را از بیخ و بن برآر که زحمت بسیار را سبب خواهد شد.

(2)  چون مهمان خراباتیان شدی با رندان با عزّت واحترام رفتار کن و گرنه در پایان مستی و دوره خماری از رفتار ناپسند خود پشیمان شده دچار دردسر خواهی شد.

(3) شب مصاحبت با دوستان را قدر بدان و غنیمت شمر ، چرا که این گردونه فلک بعد از روزگار ما چه بسیار با گردش خود روز و شبهایی بیاورد که تو نباشی.

(4) خدایا  بر دل کجاوه دار لیلی که گهواره آن ماه را در اختیار دارد بینداز که از کنار خانه مجنون عبور کند.

(5) ای دل ، تو قدر دوره جوانی و نشاط زندگانی خود را بدان و گرنه این باغ دهر ، هر سال گلهای زیادی  چون گل نسرین و بلبلهای بسیار ی را می پروراند.

(6) اکنون که دل خونین و مجروح من با سر زلف تو پیمان محبّت بسته است ، از برای خدا به لب نوش آفرین خود بگو که او را از بی قراری به در آورده ، آرامش بخشد.

(7) اگر خواست خدا باشد، بار دیگر حافظ ، در این سر پیری بر لب جویی در این باغ نشسته و معشوق سروبالایی را در بر می گیرد.

شرح معانی ابیات غزل (109)

وزن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن                  

بحر غزل: هزج مثمّن سالم

*

    این ، غزلی است پخته و به نظر می رسد حاصل ایّام کمال شاعر باشد . شاعر در بیت دوم ، رندان خرابات نشین را انسهانهای وارسته و عارفان سالک می شناسد و توصیه می کند که مباد به چشم حقارت در آنها بنگری  که ( مردمان خدا ممکنند در  اوباش ) . این نویسنده بر این تصوّر است که حافظ به  هنگام سرودن این بیت به یاد گفته ابوالحسن بصری افتاده است که در رساله قشیریه مندرج است . ابوالحسن بصری نقل می کند که در عبادان مردی سیاه و فقیر در خرابات مأوا داشت چیزی با خود بردم و او را طلب کردم . چون چشمشش بر من افتاد تبسم کرد و با دست خویش اشارات بر زمین کرد . زمین راهمه طلا دیدم که می درخشید . شاعر در بیت چهارم  ، کجاوه یی را که لیلی در آن نشسته است به مهد ماه تشبیه می کند. این تشبیه را قبل از او خاقانی بدین صورت بیان می کند .

                             فرزند عزیز  را به صد جهد         بنشاند چو ماه در یکی مهد

    و حافظ این تشبیه را در نظر داشته است . و بالاخره در بیت مقطع جمله : در این باغ ار خدا خواهد یا : در این باغ از خدا خواهد هر دو ضبط قابل قبول و از لحاظ معنای بیت وافی به مقصود است. ****
دیوان حافظ بر اساس نسخه قزوینی و خانلری


غزل به قلم علامه قزوینی :

درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد نهال دشمنی برکن که رنج بی‌شمار آرد
چو مهمان خراباتی به عزت باش با رندان که درد سر کشی جانا گرت مستی خمار آرد
شب صحبت غنیمت دان که بعد از روزگار ما بسی گردش کند گردون بسی لیل و نهار آرد
عماری دار لیلی را که مهد ماه در حکم است خدا را در دل اندازش که بر مجنون گذار آرد
بهار عمر خواه ای دل وگرنه این چمن هر سال چو نسرین صد گل آرد بار و چون بلبل هزار آرد
خدا را چون دل ریشم قراری بست با زلفت بفرما لعل نوشین را که زودش باقرار آرد
در این باغ از خدا خواهد دگر پیرانه سر حافظ نشیند بر لب جویی و سروی در کنار آرد


غزل به قلم شاملو : 

#####

غزل به قلم الهی قمشه ای :

#####

غزل به قلم عطاری کرمانی :

درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد   نهال دشمنی برکن که رنج بی شمار آرد
چو مهمان خراباتی به عزت باش  را رندان   که درد سر شکی جانا گرت مستی خمار آرد
شب صحبت غنیمت دان که بعد از روزگار ما بسی گردش کند گردون بسی لیل و نهار آرد
عماری دار لیلی را که مهد ماه درحکم است       خدایا در دل اندازش که بمحنون گذار آرد
بهار عمر خواه ای دل وگرنه این چمن هرسال    چو نسرین صد گل آرد بار و چو بلبل هزار آرد
خدا را چون دل ریشم قراری بست بازلفت     بفرما لعل نوشین را که حالش با قرار آرد
درین باغ از خدا خواهد دگر پیرانه سر حفاظ     نشیند بر لب جویی و سروی درکنار آرد


غزل را بشنوید :

#####


کلیپ های مرتبت با غزل :

#####

#####

#####

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر