با عضویت در کانال یوتیوب حافظ دیوان از ما حمایت فرمایید :: اینستاگرام :: کانال یوتیوب حافظ دیوان ::
غزلیات حافظ به ترتیب رَوی ( آخرین حرف اصلی قافیه یا ردیف ) :
  الف  |  ب  |  ت  |  ث  |  ج  |  ح  |  خ  |  د  |  ر  |  ز  |  س  |  ش  |  ع  |  غ  |  ف  |  ق  |  ک  |  ل  |  م  |  ن  |  و  |  ه  |  ی | برچسب ها

۱۳۹۳ شهریور ۳۰, یکشنبه

نکویی کن - بیا و کشتی ما در شط شراب انداز - غزل 263 - 296

296 - نکویی کن
 بیا و کشتی ما در شط شراب انداز   غریو و ولوله در جان شیخ و شاب انداز
مرا به کشتی باده در افکن ای ساقی   که گفته اند نگویی ک نود رآب انداز
زکوی میکده بر گشته ام زراه خطا     مراد دگر زکرم بار ره صواب انداز
بیار زان می گلرنگ مشکبو جامی       شرار رشک و حسد د دل گلاب انداز
اگر چه مست خرابم تو نیز لطفی کن   نظر برین دل سرگشته خراب انداز
به نیمه شب اگرت آفتاب می باید     زروی دختر گلچهر رز نقاب انداز
مهل که روز وفاتم به خاک بسپارند   مرا به میکده بر درخم شراب انداز
رجور چرخ چو حافظ به جان رسید دلت   به سوی دیو محن ناوک شهاب انداز


توضیحات :
شط شراب ( نهر باده ) غریو ( فریاد ) و لوله ( فغان و فتنه خروش ) شیخ ( پیر) شاب ( جوان ) باده ( می ) خطا ( اشتباه ) اکر ( بار دیگر ) با ره ( به راه ) صواب ( راست درست ) شرار ( جرقه ) افتاب می ( خورشید شراب ) دختر گلچهر رز ( دختر سرخ روی تاک استعاره از می ) محن ( محنت ) دیو محن ( شیطان بلاها ) ناوک ( تیر ) مهل ( از مصدر هلیدن = مگذار ) جور ( ستم ) شهاب ( درخشش آتش شعله افروخته ) معنی بیت 2( ای ساقی مار د رکشتی باده و شراب بینداز زیرا گفته اند تو نیکی کن و در آب انداز ) معنی بیت 3( این کار من خطا بو که کوی میکده را ترک کردم و از میخانه برگشتم حال با کرم و بخشش خودت مار به راه راست که همان میخانه می باشد راهنمایی کن )

نتیجه تفال :
1-   چندی بود که راه اشتباه و خطا می رفتید وقت خود را بیهوده تلف م یکرددی و در هوسهای زود گذر مشغول بودید اینک به گذشته که فکر می کنید و به اشتباه خود پی می برید در رنج هستید ناراحت نباشید لطف خداوند پشت و پناه شما می باشد از نومیدی و غصه خوردن کاری درست نمی شود پس با اراده ای قوی و سرعت عمل و دقت اقدام کن که هنوز دیر نیست
2-   جوهر و سرشت وجودی جنابعالی چون بمی اتم کار ساز است پس خامی مکن با جرقه اراده آنرا روشن و اقدام کنید این نیت با اراده فعالیت دقت سرعت عمل قابل اجراست پس اگر نمی توانید از آن دست بردارد و اگر این فال را برای کسی دیگر یا سفر کرده یا بیمار گرفته اید لاز فاکتورهای بالا ضروری است
3-   خواجه در بتهای 4-6-7 به ترتیب فرماید ( ای ساقی هر چند مست و ا زپا فتاده ام تو هم مهربانی کن و به عنایت نگاهی به این دل سرگشته بیفکن )( اگردل شب خواستار مهر درخشنده ای هستید از چهره دختر سرخ روی انگور یعنی می پرده برگیر و سرخم را باز کن )( ای ساقی مگذار که روز مردن مرا در خاک دفن کنند بلکه پیکر بی جان مرا به میخانه ببر و درخم باده بینداز اا در آن حالت از صحبت شراب عشق بهره مند شوم ) خود تفسیر کنید
4-   اگر می خواهید د راین هفته در تجارت سود فراوان نصیب شما یا خانواده اتان شود سوره مبارکه السری از آیه 4تا 7 آیه بعد را با معنی و حضور قلب بخوانید که گشایش بسیار است
5-   نذرهای خود را ادا نمی کنید و  بد عهدی و بدقولی بی وفایی از ویژگیهای جنابعالی می باشد زیرا زود فراموش می کندی سعی کنید مدتی در جاهای شلوغ و مسایل غم انگیز و یا نزاع حضور پیدا نکنید تا دلهره ای که مدتی گرفتار آن هستید برطرف شود زیرا شادی برازنده شماست
6-   افسردگی چندر روزه جنابعلی موردی ندارد بلکه بهتر است شکیبا باشید تا او سر به راه گردد تغیه کامل ار برایتان حتماً توصیه م یکنم تا سلامتی شما به خطر بیفتد

لطفا شرح تفال را در ویدیو زیر تماشا کنید ...
کمی بیشتر در خصوص غزل بدانید :

شرح غزل :

معانی لغات غزل (۲۶۳)
کَشتی ما: جام کشتی مانند ما .
شطّ: رودخانه بزرگ، نَهر .
خروش: بانگ و فریاد بی گریه، نعره، صدای بلند .
وَلوَله: واویلا گفتن، بانگ و فریاد کردنِ زن، شور و آشوب .
شیخ و شاب: پیر و جوان .
کشتی باده: جام شراب را که به شکل کشتی می ساخته اند .
با رَهِ صواب: به راه صواب .
مُشکبو: خوش بو .
شرار: آتش .
نقاب انداز: نقاب بر انداز، نقاب برگیر .
مَهِل: مگذار ( از مصدر هِلیدن به معنای هِشتن= گذاشتن) .
دیو مَحَن: ( اضافه تشبیهی) مَحَن به دیو تشبیه شده است .
مَحَن: غم و غصه .
ناوَک: تیر کوچکی که در ناوک یعنی ناودانکی گذاشته و آن ناودانک را در چلّه کمان نهاده رها می کردند تا فاصله دورتری را بپیماید .
شهاب: سنگ های آسمانی کوچک که در جوّ زمین به سرعت سوخته و نابود می شوند، تیرهای آتشین آسمانی.
معانی ابیات غزل (۲۶۳)
۱) بیا و جام شراب کشتی مانند ما را در نَهر شراب انداخته و با این عمل پیر و جوان را به غریو و فریاد وادار .
۲) ای ساقی! مرا در کشتی شراب انداز چرا که گفته اند نیکی کن و در آب انداز .
۳) به اشتباه از راه میخانه برگشته ام . بار دیگر بزرگواری کرده مرا به راه راست میکده رهنما شو .
۴) پیاله یی از آن شراب ارغوانی معطّر آورده و آتش حسادت در دل گلاب به پا کن .
۵) هرچند مست و از خود بی خبرم تو در حقّ من لطفی کرده و نگاهی به دل سرگشته و خراب من بینداز .
۶) هرگاه در دل شب به آفتاب نیاز داری از چهره دختر سرخ رویِ تاک، پرده را کنار بزن .
۷) مگذار که روز مرگم مرا در خاک دفن کنند. پیکرم را به میخانه برده در خم شراب بینداز.
۸) حافظ، آنگاه که از ستم روزگار جانت به لب رسید تیر آتشین به سوی شیطان غم و اندوه رها کن .
شرح ابیات غزل (۲۶۳)
وزن غزل: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لان
بحر غزل: مجتّث مثمّن مخبون اصلم مُسبغ
*
غزل بالا از ساخته های عنفوان جوانی شاعر است و همانطور که قبلاً گفته شد مشخصات سروده های این دوره در آن به چشم می خورد:
۱- فاقد مضامین عرفانی و ایهام است .
۲- پاره یی از ابیات آن مانند بیت پنجم فاقد مضمون قابل توجیه است به طوری که یکی از حافظ شناسان محترم برای بهتر کردن مفهوم شعر به جای (خرابم) کلمه (خرابی) را جانشین کرده که چندان وافی به مقصود نبوده است .
یکی دیگر از مشخصّات سروده های دوره جوانی شاعر این است که د رتعداد کمتری از نسخ قدیمه وارد شده است و این غزل همانطور که شادروان دکتر خانلری در ذیل غزل آورده اند تنها در ۴ نسخه آن هم با اختلاف آمده است .
مصراع دوم بیت دوم این غزل از کمال الدّین اسماعیل است که می گوید :
به آب چشمــش رحــمی کـن و مبر آبش کـه گـفته اند نکویی کن و در آب انداز
همچنین مضمون مطلع غزل از نظامی است که در هفت پیکر گفته است :
روزی از حــوزه بـهشـتـــی خویـــش کـرد بـر مــــی روانــه کشــتیِ خویش
و تشبیه بیت ششم این غزل بعنی تشبیهِ شراب به خورشید از رودکی است که می گوید :
هــــم به خُــم انــدر همـی گــدازد چـونین تــا بـه گَـهِ نــوبــهار و نیــمه نیــسان
آن کــــه اگــر نیــم شــب درش بگـــشایی چـــشمه خـــورشید را ببــینی تـابــان
و در این باره خاقانی نیز گفته است :
وز مـــیئی کاسمان پیاله اوست آفــتابی عـیان کـنید امــروز
*
ســاغری پـیش از آفتاب بـخواه از مـــی آفـتاب زای صــبوح
طرف صحبت شاعر در این غزل علی الظاهر ساقی است که از او تقاضای شراب دارد که در چهار بیت اوّل از خماری می نالد لیکن بلافاصله در بیت پنجم شاعر ادّعای مستی و خرابی کرده و در بیت ششم به ساقی که دارنده شراب و طرف تقاضای شاعر بوده می گوید اگر نیمه شب به آفتاب نیاز پیدا کردی از چهره شراب نقاب برگیر. این تباین موضوع و تشتّت افکار می رساند که شاعر صرفاً به موضوع و مضمون هر بیت مستقلاً می اندیشیده و برای کلماتِ قافیه مضامین مناسب می آفریده است. امّا شاعر در سال های بعد به صورت کلّی غزل خود، یکرنگی و یکپارچگی کامل داده است .
ذهن شاعر در مقطع غزل برای قافیه شهاب متوجّه مفاد آیه ۱۷ و ۱۸ سورۀ حجر بوده است :
وَ حَفِظناها مِن کُلِّ شَیطانٍ رَجیمٍ(۱۷) اِلّا مَنِ استَرَقَ السَّمعَ فَاَتبَعَهُ شِهابٌ مُبینٌ(۱۸)
( و آن را از هر شیطان رانده شده نگاهداشتیم مگر آن که به دزدیده گوش فراداشت پس از پی رفت او را شهابی روشن).
و عقیده بر این بوده است که چون شیطان بخواهد از زمین به سوی آسمان عروج کند به وسیله تیرهای آتشینِ شهاب ثاقب رانده می شود و این موضوع دست مایه شاعر در ساختن بیت مقطع غزل قرار گرفته و غم و اندوه را به شیطان تشبیه نموده است
شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالی


غزل به قلم علامه قزوینی :

بیا و کشتی ما در شط شراب انداز خروش و ولوله در جان شیخ و شاب انداز
مرا به کشتی باده درافکن ای ساقی که گفته‌اند نکویی کن و در آب انداز
ز کوی میکده برگشته‌ام ز راه خطا مرا دگر ز کرم با ره صواب انداز
بیار زان می گلرنگ مشک بو جامی شرار رشک و حسد در دل گلاب انداز
اگر چه مست و خرابم تو نیز لطفی کن نظر بر این دل سرگشته خراب انداز
به نیم شب اگرت آفتاب می‌باید ز روی دختر گلچهر رز نقاب انداز
مهل که روز وفاتم به خاک بسپارند مرا به میکده بر در خم شراب انداز
ز جور چرخ چو حافظ به جان رسید دلت به سوی دیو محن ناوک شهاب انداز


غزل به قلم شاملو : 

#####

غزل به قلم الهی قمشه ای :

#####

غزل به قلم عطاری کرمانی :

 بیا و کشتی ما در شط شراب انداز   غریو و ولوله در جان شیخ و شاب انداز
مرا به کشتی باده در افکن ای ساقی   که گفته اند نگویی ک نود رآب انداز
زکوی میکده بر گشته ام زراه خطا     مراد دگر زکرم بار ره صواب انداز
بیار زان می گلرنگ مشکبو جامی       شرار رشک و حسد د دل گلاب انداز
اگر چه مست خرابم تو نیز لطفی کن   نظر برین دل سرگشته خراب انداز
به نیمه شب اگرت آفتاب می باید     زروی دختر گلچهر رز نقاب انداز
مهل که روز وفاتم به خاک بسپارند   مرا به میکده بر درخم شراب انداز
رجور چرخ چو حافظ به جان رسید دلت   به سوی دیو محن ناوک شهاب انداز


غزل را بشنوید :

#####


کلیپ های مرتبت با غزل :

#####

#####

#####

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر