با عضویت در کانال یوتیوب حافظ دیوان از ما حمایت فرمایید :: اینستاگرام :: کانال یوتیوب حافظ دیوان ::
غزلیات حافظ به ترتیب رَوی ( آخرین حرف اصلی قافیه یا ردیف ) :
  الف  |  ب  |  ت  |  ث  |  ج  |  ح  |  خ  |  د  |  ر  |  ز  |  س  |  ش  |  ع  |  غ  |  ف  |  ق  |  ک  |  ل  |  م  |  ن  |  و  |  ه  |  ی | برچسب ها

۱۳۹۳ مهر ۲۱, دوشنبه

امشب ا ززلفت - ي زشرم عارضت گل كرده خوي - غزل -- 501

501 - امشب ا ززلفت
اي زشرم عارضت گل كرده خوي     بر عرق پيش عقيقت جام مي
ژاله بر لاله است يا برگل گلاب   يا بر آتش آب يا بر روت خوي
ميشد ا زچشم آن كمان ابرو و دل     از پي اش مي رفت و گم مي كرد پي
امشب از زلفت نخواهم داشت دست       رو موذن بانگ مي زن گو كه حي
چون بين عامر بسي مجنون شوند   گر برون آيد شبي ليلي زحي
ني دمي لب بر لب مطرب نهاد     چنگ را در زير ناخن كرد پي
چنگ را بر دست مطرب نه دمي     گو رگش بخراش و بخروشش زپي
عود بر آتش نه و منقل بسوز     غم مدار از شدت سرماي دي
آنكه بهر جرعه اي جان مي دهد   جامه زو بستان و جامي ده به وي
ب تو زين پس اگر فلك خواري كند     باز گو در حضرت داراي ري
خسرو افاق بخش آن كر سخاش       نامه حاتم زنامش گشت طي
جام مي پيش آرو چون حافظ مخور       غم كه جم كي بود يا كاووس كي

توضيحات :
معني بيت 1( اي جانان گل از شرم صورتت غرق عرق شده بهمين جهت است كه عرق گل گلاب مي شود ) معني بيت 2( ااي بر روي لاله قطره شبنم نشسته يا بر روي گل گلاب آيا آب بر آتش ريخته و يا اينكه قطرات عرق است كه بر رويت نشسته است ) معني بيت 3( آن كمان ابروي از چشم غايب م يشد ولي دل من به دنبال او مي رفت و اثر پايش را محو ميكرد تا كسي نفهمد كجا مي رود ) بني عامر ( نام مجنون ) مطرب ( نوازنده ) نه ( بگذرا ) دمي ( لحظه اي) معني بيت 7( يك دقيقه چنگ ا به دست مطب بده و به او بگو كه رگش ر ا بخراش و كوكش كن و نبزن و آن وقت به دنبالش آواز بخوان ) معني بيت 8( عود معطر را بر آتش بگذار و منقل را روشن كن و از شدت سرماي زسمتان غثه مخور = عود ايهام دارد ) فلك خواري ند ( روزگار به تو ستم كند 9 حضرت داراي ري ( حضرت حاكم ري )

نتيجه تفال :
1-   از شرم گويي مانند گل عرق كرده اي بسان قطرات شبنم يا گلاب زيرا آن كمان ابرو ا زچشم غايب شده ودل را هم برده است بنا بريان امشب دست به دعا بردار و دقيقه اي با خداي خود خلوت كن و راز دل را با او درميان گذارو عودري را ب رآتش بگذار و در برابر حق تعالي با خضوع و خشوع هرچه تمامتر مطالب خويش را بيان كن پس از ن كاملاً در رفاه و آسايش قرار خواهي گرفت و دراين حالت هر كس به تو بدي كرد اورا به حق تعالي و ابگذار
2-   از روز اول سرنوشت چنين حكم كرده كه شما رد اين حالت باشيد و از آن گريزي نمي باشد پس با نيروي تدبير و اراده و توكل بر خدا م يتوانيد مسير ار به دلخواه بپيماييد
3-   وقتي صد پيش شماست چه حاجت به نود مي باشد پس برا يبر آورده شدن اميد و آرزويت صدقه بده و ازحال ديگران جويا شو تا خدا از تو راضي گردد عده اي حاجتمند مي باشند ولي زيان گدايي ندراند توكه اوضاع و احوالت خوب است در اين كار بي ردنگ اقدام كن كه بسيار سودمند است دراين صورت ضمير منير دوست جام جهان نماست و حاجت تو بر آروده مي شود  
4-   به جز خدا بار منت هيچ كس را نكش جز از ذات اقدس الهي از كسي ديگر تقاضاي كمك مكن توصيه م يكنم كه از زنگهاي نقره اي فيروزه اي و سفيد بهره بگيريد كه با روحيه جنابعالي و ماهي كه متولد شده ايد بسيار سازگارت راست و موجب مي شود تا زيباتر و جذاب تر و قشنگ تر جلوه گر شويد و از رنگ قرمز تند جداً پرهيز كنيد كه بر اعصاب شما اثر مي گذارد


کمی بیشتر در خصوص غزل بدانید :

شرح غزل :

#####

غزل به قلم علامه قزوینی :

#####

غزل به قلم شاملو : 

#####

غزل به قلم الهی قمشه ای :

#####

غزل به قلم عطاری کرمانی :

اي زشرم عارضت گل كرده خوي     بر عرق پيش عقيقت جام مي
ژاله بر لاله است يا برگل گلاب   يا بر آتش آب يا بر روت خوي
ميشد ا زچشم آن كمان ابرو و دل     از پي اش مي رفت و گم مي كرد پي
امشب از زلفت نخواهم داشت دست       رو موذن بانگ مي زن گو كه حي
چون بين عامر بسي مجنون شوند   گر برون آيد شبي ليلي زحي
ني دمي لب بر لب مطرب نهاد     چنگ را در زير ناخن كرد پي
چنگ را بر دست مطرب نه دمي     گو رگش بخراش و بخروشش زپي
عود بر آتش نه و منقل بسوز     غم مدار از شدت سرماي دي
آنكه بهر جرعه اي جان مي دهد   جامه زو بستان و جامي ده به وي
ب تو زين پس اگر فلك خواري كند     باز گو در حضرت داراي ري
خسرو افاق بخش آن كر سخاش       نامه حاتم زنامش گشت طي
جام مي پيش آرو چون حافظ مخور       غم كه جم كي بود يا كاووس كي


غزل را بشنوید :

#####


کلیپ های مرتبت با غزل :

#####

#####

#####

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر