با عضویت در کانال یوتیوب حافظ دیوان از ما حمایت فرمایید :: اینستاگرام :: کانال یوتیوب حافظ دیوان ::
غزلیات حافظ به ترتیب رَوی ( آخرین حرف اصلی قافیه یا ردیف ) :
  الف  |  ب  |  ت  |  ث  |  ج  |  ح  |  خ  |  د  |  ر  |  ز  |  س  |  ش  |  ع  |  غ  |  ف  |  ق  |  ک  |  ل  |  م  |  ن  |  و  |  ه  |  ی | برچسب ها

۱۳۹۳ مهر ۲۶, شنبه

سر آزادگان - تو را که هر چه مراد است در جهان داری - غزل 445 - 523

523 - سر آزادگان
ترا كه هر چه مراد است در جهان داري     چه غم زحال ضعيفان ناتوان داري
بخواه جان و دل از بنده و روان بستان     كه حكم بر سر آزادگا روان داري
ميان نداري و دارم عجب كه هر ساعت   ميان مجمع خوبان كني ميان دراي
بياض روي ترانيست نقش در خوراز آنك       سوداي ازخط مشكين بر ارغوان داري
بنوش مي كه سبك روحي و لطيف مدام   عل ياخصوص در اين دم كه سر گران داري
مكن عاب ازين بيش و جور بر دل ما   بكن هر آنچه تواني كه جاي آن داري
به اختيارت اگر صد هزار تير جفاست   به قصد خون من خسته در كمان داري
بكش جفاي رقيبان مدام و جور حسود   كه سهل باشد اگر يار مهربان داري
به وصل دوست گرت دست مي دهد يك دم   برو كه هر چه مراد است در جهان داري
چوي گل به دامن ازين باغ مي بري حافظ     چه عم زناله و فرياد باغبان داري

توضيحات :
مراد ( آرزو ) بخواه ( درخواست كن = بطلب ) بستان ( بگير ) حكم ( فمران ) آزادگان( عاشقان را حق و معرفت ) سر ( جزو گروه دسته ) روان  در مصراعهاي اول و دوم بيت دوم = جناس تام روان اول جان و روان دوم جاري و نافذ ) ميان نداري ( كمر باريك = كمر نداري ) ميان داري 0‌سروي = مياندار = مصلح قوم = صدر نشين ) معني بيت 4( سفيدي صورت تو به نقش و نگار و آرايش احتياجي ندارد چون خود بهخود زيباست زيرا از سبزه مشكفام بر صورت مانند بگر نازك تو گل ارغوان خط زيباي سياهي كشيده است ) سبك روح ( ظريف طبع‌) سگران دراي ( وقتي شراب مي نوشي اختيار سرت با تو نيست = مغروري ) عتاب ( ستم سرزنش ) جاي آن داري ( اختيار و مقام در دست تو مي باشد ) خسته ( مجروح عشق = ناتوان عشق ) جفا ( ظلم ) معني بيت 8 ظلم نگهبانان و حسادت حاسدان را مرتبا تحمل كن زيرااگر دوست مهربان باشد كشيدن ستم ديگران آسان است ) وصل ( ديدار ) دوست ( معشوق) برو ( بشتاب ) معني بيت 10( اي حافظ وقتي از باغ وصال جانان گلي مي چيني و روزگار بر وفق مرادت مي باشد پس از آه و ناله رقيب چه غم داري )

نتيجه تفال :
1-   خواجه در بيت 1-2- فرمايد ( تو كه هر چه م يخواهي در اين دنيا داري و تمام آرزوهايت فراهم شده پس از حال ضعفاي ناتوان چه غم و غصه اي داري ) ( از من ارادتمند جان بخواه و آن را بگير زيرا فرمان تو بر گروه زادگا عشق و معرفت جاري و ساري است ) خود تفسيركنيد
2-   ا ززندگي خود شكوه و گله داشتن ناشكري محض و ناسپاسي كامل است اگر به در دل ديگران گوش دهيد خواهي ديد كه چقدر خوشبخت هستيد پس دست از زياده خواي برداريد اگ رپد رو مادري سختگير داريد علتش علاقه آنها به شماست اگر همسري لجباز داردي علتش اين است كه بسيار شما را دوست دارد اگر خواهر و برادر متعصب درايد علتش محبت شديد به شما مي باشد اينمسايل بسيا رگرانبهاست
3-   به جنابعالي مژده مي دهم كه اين نيت صد در صد عملي مي گردد ولي نياز به صبر و استقامت دارد جاي هيچ گونه نگراني نمي باشد زيا كبوتر اقبال بر بامخانه شما آشيانه دارد پس راز دل خود را جز به افراد با اعتماد نگوييد
4-   حسودان دركمين زندگي شما هستند به سخنان آنها توجه نكنيد بدانيد همسر يا پد رشما ا زخطر بزگي رهايي يافته بگوييد فوري صدقه بدهد
5-   كا ربرادر و خواهر شما انجام ميگيرد جاي نگراني نيست بيمارتان تا  ده روز ديگر بهبودي مي يابد و مسافرتي زيارتي و سياحتي در راه مي باشد
6-   فرزندم با توجه به غزل بالا روحيه جنابعالي مي طلبد كه از رنگهاي براق مانند آب براق خاكستري براق يا سفيد براق استفاده كنيد زيرا رنگ زبرجد و حجرالاسود و ياقوت است كه مطابق با شخصيت متين و موقر شماست
7-   مورد توجه همگان واقع مي شويد بطوري كه ديگران نمي توانند در برابر عظمت شما انكار يا اظهار وجود نمايند و حسودان خفه مي شوند


کمی بیشتر در خصوص غزل بدانید :

شرح غزل :

#####

غزل به قلم علامه قزوینی :

تو را که هر چه مراد است در جهان داری چه غم ز حال ضعيفان ناتوان داری
بخواه جان و دل از بنده و روان بستان که حکم بر سر آزادگان روان داری
ميان نداری و دارم عجب که هر ساعت ميان مجمع خوبان کنی ميانداری
بياض روی تو را نيست نقش درخور از آنک سوادی از خط مشکين بر ارغوان داری
بنوش می که سبکروحی و لطيف مدام علی الخصوص در آن دم که سر گران داری
مکن عتاب از اين بيش و جور بر دل ما مکن هر آن چه توانی که جای آن داری
به اختيارت اگر صد هزار تير جفاست به قصد جان من خسته در کمان داری
بکش جفای رقيبان مدام و جور حسود که سهل باشد اگر يار مهربان داری
به وصل دوست گرت دست می‌دهد يک دم برو که هر چه مراد است در جهان داری
چو گل به دامن از اين باغ می‌بری حافظ چه غم ز ناله و فرياد باغبان داری


غزل به قلم شاملو : 

معاني لغات غزل (445)
مراد: آرزو و خواسته، كام، خواهش، قصد.
داري: در دسترس داري.
بنده: خدمتگزار (صفتي كه به جاي موصوف = من به كار گرفته شده).
روان: در مصراع اول به معناي جان و در مصراع دوم به معناي جاري و نافذ و ميان اين دو، صنعت جناس تام مراعات شده است.
ميان: در مصراع اول به معناي كمر و در مصراع دوم به معناي وسط است و ميان داري به معناي سركردگي و اداره كردن جمعي مي باشد. در اين بيت با آوردن ميان نداري و ميان داري صنعت جناس مراعات شده است.
بياض: سفيدي، كنايه از صفحه كاغذ سفيد نانوشته.
بياض روي: (اضافه تشبيهي) روي و صورت به بياض يا صفحه كاغذ سفيد تشبيه شده است.
نقش درخور: طرح و نقشي شايسته و لايق و سزاوار.
سواد: سياهي، مسوّده، رونوشت.
خط مشكين: خط سياه، كنايه از ريش و محاسن سياه.
ارغوان: كنايه از چهره ارغواني و گلرنگ.
سبك روح: ظريف طبع، با روحي نشاط انگيز و شاد.
سرگِران: 1- سرسنگين، بي اعتنا، بي التفات، 2- سر از مستي سنگين شدن، سري كه از مستي شراب گرم مي شود و به سوي خواب مي گرايد.
عتاب: سرزنش و جور و ستم و ملامت.
بكن هر آنچه تواني: هر آنچه از لطف و محبت و بزرگواري كه مي تواني بكن.
جاي آن داري: شايستگي آن را داري.
تير جفا: (اضافه تشبيهي) جفا به تير تشبيه شده.
در كمان داري: در كمان آماده براي پرتاب داري.
جفاي رقيبان: ستم و درشتي مراقبان و نگاهبانان، جفاي مدعيان.
مدام: پيوسته.
دست مي دهد: ميسر مي شود.
برو: بشتاب، براي به دست آوردن آن برو.
چو گل به دامن از اين باغ مي بري: چون از اين باغ دامن دامن گل به بيرون مي بري.

معاني ابيات غزل (445)
(1) تو را كه هرچه آرزو در دنيا وجود دارد به آن دسترس داري، چه غمي از حال زار ضعيفان مي باشد؟
(2) از من، جان و دل درخواست كن و بي درنگ بستان كه حكم تو بر سر مردم آزاده جاري است.
(3) (از ظرافت چناني كه گويي) تو را، ميان (كمر) نباشد و از اين در شگفتم كه پيوسته در ميان جمعيت زيبارويان ميانداري (ميدان داري) مي كني.
(4) براي صفحه سفيد چهره زيبايت طرح شايسته تري متصور نيست بدين سبب از موي مشكين، چهره گلرنگ ارغواني خود را پوشانيده يي.
(5) پيوسته اوقات، به ويژه در آن لحظاتي كه سرت از مستي سنگيني مي كند داراي طبع ظريف و اندامي لطيف مي باشي پس شراب بنوش!
(6) بيشتر از اين و تا آنجا كه مي تواني سرزنش و ستم بر دل ما روا دار كه برازنده توست و به تو مي آيد!
(7) اگر صد هزار پيكان جور و جفا در دسترست باشد همه را براي ريختن خون من در كمان آماده داري.
(8) اگر ياري مهربان داري، جفاي مدعيان و جور حسودان را پيوسته بر خود هموار كن كه اهميت چنداني ندارد.
(9) اگر يك لحظه وصال دوست برايت ميسر مي شود، به سوي آن بشتاب كه (با اين كار) هرچه آرزو در دنياست به دست آورده يي.
(10) (اي شاه شجاع!) تو را كه دامن دامن از باغ طبع حافظ گل شعر با خود مي بري، چه غم از ناله و فرياد باغبان آن باشد؟

شرح ابيات غزل (445)
وزن غزل: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لن
بحر غزل: مجتّث مثمّن مخبون اصلم
روي سخن حافظ در اين غزل با شخصيتي است كه بر خر مراد سوار و بر جان و دل مردمان، صاحب اختيار و در ميان خوبان و مردمان جامعه مياندار و ضمناً مورد احترام شاعر نيز مي باشد و اين كسي نيست جز شاه شجاع و اين غزل هم مربوط مي شود به سالهاي اوليه سلطنت او، زماني كه هنوز روابط فيمابين آنها چندان به سردي نگرائيده بود.
شاعر با خطاب (تو) غزل را شروع و روي سخنش در همه ابيات با شاه شجاع است، حتي در بيت مقطع، كه در اينجا حافظ مأخوذ به حيا شده و شرط ادب را نگه داشته و در قالب گله يي مؤدبانه به طور غير مستقيم از اينكه شاه در فكر معيشت و مراقبت او نيست از صنعت التفات سود مي جويد يعني در ظاهر خطاب به خود و در باطن روي سخنش با شاه مي باشد.
شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالی


غزل به قلم الهی قمشه ای :

#####

غزل به قلم عطاری کرمانی :

ترا كه هر چه مراد است در جهان داري     چه غم زحال ضعيفان ناتوان داري
بخواه جان و دل از بنده و روان بستان     كه حكم بر سر آزادگا روان داري
ميان نداري و دارم عجب كه هر ساعت   ميان مجمع خوبان كني ميان دراي
بياض روي ترانيست نقش در خوراز آنك       سوداي ازخط مشكين بر ارغوان داري
بنوش مي كه سبك روحي و لطيف مدام   عل ياخصوص در اين دم كه سر گران داري
مكن عاب ازين بيش و جور بر دل ما   بكن هر آنچه تواني كه جاي آن داري
به اختيارت اگر صد هزار تير جفاست   به قصد خون من خسته در كمان داري
بكش جفاي رقيبان مدام و جور حسود   كه سهل باشد اگر يار مهربان داري
به وصل دوست گرت دست مي دهد يك دم   برو كه هر چه مراد است در جهان داري
چوي گل به دامن ازين باغ مي بري حافظ     چه عم زناله و فرياد باغبان داري


غزل را بشنوید :

#####


کلیپ های مرتبت با غزل :

#####

#####

#####

۲ نظر: