با عضویت در کانال یوتیوب حافظ دیوان از ما حمایت فرمایید :: اینستاگرام :: کانال یوتیوب حافظ دیوان ::
غزلیات حافظ به ترتیب رَوی ( آخرین حرف اصلی قافیه یا ردیف ) :
  الف  |  ب  |  ت  |  ث  |  ج  |  ح  |  خ  |  د  |  ر  |  ز  |  س  |  ش  |  ع  |  غ  |  ف  |  ق  |  ک  |  ل  |  م  |  ن  |  و  |  ه  |  ی | برچسب ها

۱۳۹۳ مهر ۲۶, شنبه

كسي كو فاضلست - پديد آمد رسوم بي وفايي - غزل -- 522

522 - كسي كو فاضلست
پديد آمد رسوم بي وفايي   نماند از كس نشان آشنايي
برند از فاقه نزد هر خسيسي     كنون اهل هنر دست گدايي
كسي كو فاضلست امروز در دهر     نمي بيند زغم يكدم رهايي
وليكن جاهل است اندر تنعم       متاع او چو هست اين دم بهايي
وليكن جاهل است اندر تنعم       متاع او چ وهست اين دم بهايي
وگر شاعر بگويد شعر چون آب     كه دل را از آن فزايد روشنايي
نبخشندش جوي از بخل و امساك     اگر خود في المثل باشد سنايي
خرد د رگوش هوشم دي همي گفت     برو صبري بكن در بينوايي
قناعت را بضاعت سا زو ميسوز     درين درد و عنا چون بنوايي
بيا حافظ به جان اين پند بشنو       كه گر از پا درافتي با سرايي

توضيحات :
معني بيت 1( آشنايي از ميان مردم رخت بربسته است در عوض رسوم بي وفايي بين آنها نمايان است و در هيچ كس عاليم دوستي مشاهده نمي شود ) معني بيت 2( مردم هنرمند بخاطر فقر نزد هر آدم پستي دست گدايي دراز مي كنند ) معني بيت 3( كسي  كه در اين دور زمانه فاضل و داناست حتي لحظه اي از دست غم رهايي ندراد ) معني بيت 4( نادان در ناز و نعمت است زيرا قماش و سرمايه جهالت او ارزش پيدا كرده است ) معني بيت 5-6( اما اگر شاعري شعري رويان مانند آب صاف بگويد و دل را صفا بخشد از شدت حسد و امساك به قدر ذره و جوي به او پاداش نمي دهند ولو اينكه براي مثال سنايي معروف و توانا باشد = دو بيت موقوف امعاني ) معني بيت 7( عقل ديروز مرتبا به گوشم مي گفت برو و در بينوايي شكيبا باش و در بينوايي تحمل كن ) معني بيت 8( با درد و رنج فقر بساز و بسوز و قناعت پيشه كن كه سرمايه است )

نتيجه تفال :
1-   علايم آشنايي از ميان مردم رخت بربسته درعوض رسوم بي وفايي شايع رديده است و كمتر د ركسي نشان دوستي مي توان يافت با اين حال آدم هنرمند از فقر و افاقه در پيش هر پست و زبوني دست گدايي راز نم يكند و به هر كس و ناكسي عرض حاجت نمي كند هرچند كسي كه دراين دور زمانه فاضل و داناست ساعتي و لحظه اي از دست غم رهايي ندرا و 1يوسته مكد و غمگين مي باشد
2-   د راين زمانه جاهلان در ناز و نعمت و قضال در فقر و بدبختي و رنج و عذاب هستند زيرا متاع جهل و و ناداني بهر صورت قيمت خود ار حفظ ميكند اين در حالي است كه نويسندگان شاعران و دانشمندان و دانايان در نهايت رنج و عذابند
3-   صبور وشكيبا باش بادرد و رنج بساز و قناعت را سرمايه خود قرار بده كه خدا كريم است لسا نلاغيب به شما مي فرمايد مبادا پايت بلغزد سعي كن از صراط المستقيم غافل نشوي كه بالاخره زمان ب وفق مراد شما خواهد گشت
4-   روزي خواهد آمد كه همه آرزوي ديدار شما را خواهند داشت و شما نسبت به آن فرومايگان بي اعتنا خواهيد شد سفر صلاح نيست چون مقدمات آن فراهم نمي باشد مژده اي دريافت مي كنيد خريد نافع اما فروش زود است و تغيير شغل و مكان مناسب مي باشد
5-   به زودي د رخواب خواهيد ديد كه حشرات آزارتان مي دهند تعبيرش اينكه بدون مطالعه اقدام نكنيد و مواظل اطلاف و اكناف خود باشيد و امور خطناكي شمارا احاطه كرده اند شما بدون نگراني بر مشكلات پيروز مي شويد و موفقيت همگام شماست به شرط آنكه برخدا توكل كنيد و تلاش را ازدست ندهيد
6-   پيشنهاد كاري به شما مي شود فرزندي متولد مي شود و وسايل زيادي خواهيد خريد و پيشنهاد شغلي جديد و مركز تجاري در خانواده شما بوجود مي ايد فكرهاي بي مورد را از ذهن دور كنيد


کمی بیشتر در خصوص غزل بدانید :

شرح غزل :

#####

غزل به قلم علامه قزوینی :

#####

غزل به قلم شاملو : 

#####

غزل به قلم الهی قمشه ای :

#####

غزل به قلم عطاری کرمانی :

پديد آمد رسوم بي وفايي   نماند از كس نشان آشنايي
برند از فاقه نزد هر خسيسي     كنون اهل هنر دست گدايي
كسي كو فاضلست امروز در دهر     نمي بيند زغم يكدم رهايي
وليكن جاهل است اندر تنعم       متاع او چو هست اين دم بهايي
وليكن جاهل است اندر تنعم       متاع او چ وهست اين دم بهايي
وگر شاعر بگويد شعر چون آب     كه دل را از آن فزايد روشنايي
نبخشندش جوي از بخل و امساك     اگر خود في المثل باشد سنايي
خرد د رگوش هوشم دي همي گفت     برو صبري بكن در بينوايي
قناعت را بضاعت سا زو ميسوز     درين درد و عنا چون بنوايي
بيا حافظ به جان اين پند بشنو       كه گر از پا درافتي با سرايي


غزل را بشنوید :

#####


کلیپ های مرتبت با غزل :

#####

#####

#####

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر