با عضویت در کانال یوتیوب حافظ دیوان از ما حمایت فرمایید :: اینستاگرام :: کانال یوتیوب حافظ دیوان ::
غزلیات حافظ به ترتیب رَوی ( آخرین حرف اصلی قافیه یا ردیف ) :
  الف  |  ب  |  ت  |  ث  |  ج  |  ح  |  خ  |  د  |  ر  |  ز  |  س  |  ش  |  ع  |  غ  |  ف  |  ق  |  ک  |  ل  |  م  |  ن  |  و  |  ه  |  ی | برچسب ها

۱۳۹۳ مهر ۱۷, پنجشنبه

رهروان - به وقت گل شدم از توبه شراب خجل - غزل 305 - 355

355-رهروان
به وقت گل شدم از توبه شراب خجل     كه كس مباد زكردار ناصواب خجل
صالح من همه دام رهست و من زين بحث نيم زشاهد و ساقي به هيچ باب خجل
بودكه يار نرنجد زما به خلق كريم         ه از سوال ملوليم و از جواب خجل
زخون كه رفت شب دوش از سراچه چشم   شديم در نظر رهروان خواب خجل
تو خوبروي تري زآفتاب و شكر خدا         ه نيستم زتو در روي آفتاب خجل
زخ از جناب تو عمريست تا نتافته ام       نيم به ياري توفيق از اين جناب خجل
چرا به زير لب جام زه رخنده زند         گر نهاز لب لعل تو شد شراب خجل
رواست نرگس مست ار فكند سر در پيش   كه شد زشيوه آن چشم پرعتاب خجل
حجاب ظلمت از آن بست آب خضر كه گشت زشعر حافظ و آن طبع همچو آب خجل
از آن نهفت رخ خويش در نقاب صدف     كه شد زولولوي نظمم در خوشاب خجل


تو ضيحات :
خجل ( شرمنده ) ناصواب ( نادرست ) مباد ( فعل دعايي = خدانكند ) صلاح من ( نيكوكاري و تقواي من ) دارم ره ( فريبكاري ) بحث ( گفتگو باب ) نيم ( نيستم ) شاهد ( زيباروي ) بود كه ( باشد كه اميداست ) خلق كريم ( آخلاق پسنديده ) سراچه چشم ( خانه چشم ) رهروان خواب ( لشكر خواب ) رخ ( صورت ) جناب ( آستان ) نتافته ام ( برنگردانده ام ) زهره خنده ( درحال عصباني خنديدن ) نرگس مست ( چشم يار ) عتاب ( سرزنش ) معني بيت 7( چرا قدح به زير لب با خشم خنده ميكند اگر شراب از لعل لب تو شرمنده نشده پس چرا اين چنين م يكند ) معني بيت 9( علت اينكه در داخل ظلمت و سياهي آب زندگي قرار گرفته است آن مي باشد كه از قريحه روان حافظ شرمنده است ) معني بيت 10( از آن جهت گوهر ناب در پرده صدف خود را مخفي كرده است كه از گوهر شعر و قريحه ناب من شرمنده است )

نتيجه تفال :
1-   هر كسي در وجدان خود از عمل نادرست خويش شرمنده مي شود اگر چه ديگران ندانند و اين صفت آزادگان است
2-   با خود مي گويي محبوب من از آفتاب زيباتر است و از اينكه دل به او بسته اي نزد ديگران شرمنده نيستي او را بسيار با گذشت و خوش خلق و با وفا مي داني اگر چه اين فكر شما درست است و شكي در آن نمي باشد اما بي محابا بيان كردن اولاً سبب حسودي ديگران خواهد شد ثانياً طرف مقابل احساس غرور م يكند و براي تو فخر فروشي مي كند پس سعي كن عمل خود را عادي جلوه دهي
3-   به مراد خود خواهي رسيد به شرط آنكه نذري را كه نمودهاي ادا كني واين نيت ار با يكي از اطرافيان با تجربه و خردمند در ميان بگذار و مشورت كن
4-   پندي برايت درام بگو با خدايا زبانم را از دروغ و چشمم زا از خيانت پاك گردان
5-   كسي كه به جاي نيكويي بدي مي كند بلا از خانه او دور نخواهد شد دل شادمان شفاي نيكو مي بخشد اما روح شكسته استخوانها را خشك ي كند
6-   معامله خريد را توصيه مي كنم ولي براي فروش مناسب نمي باشد سفري خوش در پيش داريد و ثروتي به دست مي آوردي و در تحصيل موفق مي شويد اما د كار چندان كاميابي وجود ندارد
7-   ازدواج انجام مي گيرد و او موافقت مي كند
8-   اگر مي خواهيد از غم و دشمني به راحتي و آسايش برسيد د ر6 شب متوالي با حضور قلب و معني از سوره مباركه الفرقان از آيه 8 تا 6 آيه بعد از آن را بخوانيد

لطفا شرح تفال را در ویدیو زیر تماشا کنید ...
با آموزش جذاب اوریگامی به کودک خود خلاقیت را در آنها شکوفا کنید و غزیزانتان را به ساخت کاردستیهای محبوب تشویق کنید ...
با آموزش جذاب اوریگامی دستمال سفره به کودک خود خلاقیت را در آنها شکوفا کنید وغزیزانتان را به ساخت کاردستیهای محبوب تشویق کنید و همزمان سفرهای مهمانی خود را زیباتر کنید ...
کمی بیشتر در خصوص غزل بدانید :

شرح غزل :

معانی لغات غزل (305)

توبه شراب : توبه از خوردن شراب.

ناصواب : نادرست .

صلاح : پرهیزکاری، نیکوکاری.

بحث : بابت، کندوکاو، اعتراض و ایراد، مجازاً جنگ و نزاع، واپژوهیدن، واکاویدن سخن، احتجاج.

شاهد : محبوب، معشوق، یار زیبا.

بُوَد : باشد که ، شاید اینطور باشد، امکان دارد .

خُلق ِ کریم : اخلاق و خوی کریمانه، عادت و رفتار بزرگوارانه.

شبروان خواب : رهروان خواب، آنها که در شب به خواب رفتند.

نرگش مست : چشم مخمور، گل نرگس.

شیوه : رفتار، ناز و کرشمه.

حجاب بستن : پنهان و مستور شدن.

حجاب ظلمت : پرده تاریکی.

آب خضر : آب حیات که خضر موفق به نوشیدن آن شد.

طبع : قریحه، ذوق شاعرانه.

شعر همچو آب : قریحه روان، شعر روان وسلیس.

نقاب : پرده، حجاب.

نظم خوش : به خوبی منظم و ردیف کردن، شعر خوش.

لؤلؤ : مروارید.

خوشاب : خوش آب و رنگ، شفاف و زلال، تر و تازه.

معانی ابیات غزل(305)

1) در دوران شکوفایی گل، از اینکه از شراب توبه کرده ام شرمنده شدم. امیدوارم که هیچ کس از کار نادرست شرمنده نشود.

2) آنچه را که ما صلاح و پرهیزکاری می دانیم همگی فریب و دام گستری در راه مردم است و من از این بابت در برابر محبوب خوبروی و ساقی شرمندگی ندارم.

3) امیدوارم که یار با آن رفتار و اخلاق بزرگوارانه خود از ما نرنجد زیرا از پرسش درباره این گفته دلتنگ شده و (چون پاسخ درستی ندارم) از دادنِ جواب شرمنده می شوم.

4) شب پیش، از اشک خونالود حسرت و تأسفی که از چشم بیدار ما جاری بود در پیش آنها که راهی عالم خواب شدند، خجل شدیم.

5) اگر آن شاخه گل نرگس مست، سر به زیر افکنده، به جا و به مورد است زیرا در برابر رفتار چشم و نگاه ملامتگر تو شرمنده شده است .

6) روی تو از آفتاب زیباتر و گیراتر است و سپاس خدای را که از این بابت در پیش روی آفتاب، احساس شرمندگی نمی کنم.

7) آب حیاتی که خضر به آن دست یافت، از آن در پرده تاریکی فرو رفت که پیش قریحه خوش حافظ و شعر آبدار او سرافکنده و شرمنده شد.

8) (و) مروارید خوش آب و رنگ از آن سبب چهره خو را در زیر پوشش صدف پنهان کرد که از شعر آبدار و روان او (حافظ) خجلت زده گردید.

شرح ابیات غزل (305)

وزن غزل : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن

بحر غزل : مجتث مثمّن مخبون محذوف

*

منظور و هدف اصلی ما از مطالعه و غور در ایهامات غزل های حافظ و شرح و بسط آن ها بیشتر برای این است که هرچه بیشتر پی به روحیه و طرز تفکر این شاعر نامدار و شهره قرون و اعصار ببریم و او را همانطور که بوده بشناسیم و بیهوده راه اغراق نپیموده و از دایره واقعیت بیرون نیفتیم.

شاعری با پادشاهی به سبب این که در طرز برداشت فکری درباره دو روزه حیات همسانی داشته و از ریاکاری و تظاهر و عوام فریبی به دورند، در بخشی از مسیر راه زندگی با هم همکاری و همفکری دارند اما به سبب مسائل سیاسی راه پادشاه از راه شاعر جدا می شود. شاعر نه بضاعت مالی دارد نه قدرت فیزیکی و برابری با شاه.

در پیش چشم واقع بین اکثریتی که نان را به نرخ روز می خورند؛ شاعر باید اگر اهل دنیا و دنیاداری است با شاه، به ظاهر هم عقیده و همراه شده ودر تأیید کارهای او کوشا باشد وگرنه خود را کنار کشیده و از درگیری با همراه سابق خود احتراز و احتیاط را که شرط عقل است مراعات کند.

زمانی که شاه شجاع ادیب و شاعر و اهل عیش و نوش و مخالف رفتارهای متعصبانه پدر خود، مجبور می شد علی رغم میل خویش به تظاهر و ریاکاری دست زده و در میخانه ها را ببندد و برای توده مردم خوشگذران شیراز محدودیت قایل شده و عوام فریبان را که مورد نفرت اکثریت مردمند روی کار آورد راه او و حافظ از هم جدا می شود اما حافظ با همه احتیاجی که به پادشاه به خاطر برقراری وظیفه ماهیانه یا سالیانه خود دارد با شمشیر قلم به جنگ پادشاه می رود.

خوانندگان نباید چنین تصور کنند که سرودن یک غزل مانند همین غزل مورد بحث مشکلی نمی آفریند و لذا نمی توان آن را دلیل شجاعت و شهامت و ثبات عقیده گوینده دانست. پادشاه وقت، خود شاعر و به دقایق شعر آشناست. رقیبان و مخالفان حافظ همگی اهل ذوق و شعر و ادب اند و در چنین موقعیتی حافظ به مخالفت با سیاست پادشاه وقت برمیخیزد و به شاه مَتَلک می گوید.

این غزل در همان اوایل تغییر سیاست شاه شجاع (775هـ) سروده شده است. بنابه ایهامات این غزل در بیت هفتم و هشتم، حافظ برای ملاقات با شاه شجاع و طرح نظریات خود و مباحثه در این باره، تقاضای ملاقات با شاه را کرده لیکن او را نپذیرفته اند و این عارف یکدنده و صریح اللهجه از صمیم قلب مکنونات خود را در ابیات این غزل ریخته و منتشر می کند :

1- در بیت مطلع می گوید از اینکه بواسطه قدغن کردن شرابخواری و محدودیت های وضع شده در این فصل بهار و گل مجبور شده ام که بنا به فرموده! از شرابخواری دست بکشم شرمنده ام و خدا کند که کسی مثل من از کار نادرستی که انجام داد! شرمنده نباشد.

2- با آوردن ضمیر (ما) و حالت استتار (تو) خطاب به شاه می گوید: آنچه را که به نام صلاح و مصلحت حکومت بهانه کار خود قرار داده یی چیزی جز فریب کاری و حیله و حقه بازی نیست و من اهل تأیید این کارها نیستم و خدا را شکر که با جدا کردن راهم، نزد شاهد و ساقی شرمنده و روسیاه نیستم.

3- امیدوارم که شاه بزرگوار از این طرز عقیده و ثبات قدم من از من نرنجد چراکه در برابر سؤال و جواب او، دلیل قابل قبولی برای او ندارم و به خاطر یکرنگی عقیدتی که بدان پای می فشرم از ندادن جواب مقتضی سیاسی شرمنده ام.

4- از شدت تأسف و ناراحتی وضع چنین مقرراتی، شب پیش تا صبح بیدار و ناراحت بودم و در نزد آنهایی که این تغییر سیاست را ساده و صحیح گرفته و ناراحتی در خود حس نمی کنند و خود را به خواب خرگوشی زده اند به ظاهر خجلم! …

5- و بلافاصله به دنبال مطلب بالا اضافه می کند که اگر شاخه گل نرگس از شرم و خجالت شیوه و رفتار خشن و غیرقابل قبول نگاههای تند تو سر به زیر انداخته است حق دارد که خجالت بکشد.

6- به منظور پوشیدن تلخی های مفاد ابیات پیشین، شاعر در این بیت به تعریف و تعارف شاه می پردازد تا در موقع ضرورت اگر پای بازخواست در پیش آید دلیلی در دست داشته باشد.

7- مفاد بیت هفتم و هشتم که هر دو بازگویی یک مضمون در دو عبارت مختلف است گویای این مطلب است که اگر شاه شجاع روی از حافظ پوشانید و با او هم کلام نشد بدین سبب است که فی الواقع در برابر گفته های او حرفی نداشت که بزند و از فرط شرمندگی و خجالت از تغییر رویه خود، او را نپذیرفت و در واقع می گوید که این اوست که شرمنده واقعی است نه من که در شعر خود را شرمنده می دانم.
ماحصل کلام آنکه حافظ شاعری شجاع است که مردانه از عقاید و نظریات خود دفاع می کند و از این بابت ما شاعر دیگری را چون او در تاریخ ادبیات خود سراغ نداریم.
شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالی


غزل به قلم علامه قزوینی :

به وقت گل شدم از توبه شراب خجل که کس مباد ز کردار ناصواب خجل
صلاح ما همه دام ره است و من زين بحث نيم ز شاهد و ساقی به هيچ باب خجل
بود که يار نرنجد ز ما به خلق کريم که از سوال ملوليم و از جواب خجل
ز خون که رفت شب دوش از سراچه چشم شديم در نظر ره روان خواب خجل
رواست نرگس مست ار فکند سر در پيش که شد ز شيوه آن چشم پرعتاب خجل
تويی که خوبتری ز آفتاب و شکر خدا که نيستم ز تو در روی آفتاب خجل
حجاب ظلمت از آن بست آب خضر که گشت ز شعر حافظ و آن طبع همچو آب خجل


غزل به قلم شاملو : 

#####

غزل به قلم الهی قمشه ای :

#####

غزل به قلم عطاری کرمانی :

به وقت گل شدم از توبه شراب خجل     كه كس مباد زكردار ناصواب خجل
صالح من همه دام رهست و من زين بحث نيم زشاهد و ساقي به هيچ باب خجل
بودكه يار نرنجد زما به خلق كريم         ه از سوال ملوليم و از جواب خجل
زخون كه رفت شب دوش از سراچه چشم   شديم در نظر رهروان خواب خجل
تو خوبروي تري زآفتاب و شكر خدا         ه نيستم زتو در روي آفتاب خجل
زخ از جناب تو عمريست تا نتافته ام       نيم به ياري توفيق از اين جناب خجل
چرا به زير لب جام زه رخنده زند         گر نهاز لب لعل تو شد شراب خجل

رواست نرگس مست ار فكند سر در پيش   كه شد زشيوه آن چشم پرعتاب خجل
حجاب ظلمت از آن بست آب خضر كه گشت زشعر حافظ و آن طبع همچو آب خجل
از آن نهفت رخ خويش در نقاب صدف     كه شد زولولوي نظمم در خوشاب خجل


غزل را بشنوید :

#####


کلیپ های مرتبت با غزل :

#####

#####

#####

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر