با عضویت در کانال یوتیوب حافظ دیوان از ما حمایت فرمایید :: اینستاگرام :: کانال یوتیوب حافظ دیوان ::
غزلیات حافظ به ترتیب رَوی ( آخرین حرف اصلی قافیه یا ردیف ) :
  الف  |  ب  |  ت  |  ث  |  ج  |  ح  |  خ  |  د  |  ر  |  ز  |  س  |  ش  |  ع  |  غ  |  ف  |  ق  |  ک  |  ل  |  م  |  ن  |  و  |  ه  |  ی | برچسب ها

۱۳۹۳ مهر ۱۷, پنجشنبه

سحر چشم يار - عمریست تا به راه غمت رو نهاده‌ایم - غزل 365 - 406

406-   سحر چشم يار
عمريست تا به راه غمترو نهاده ايم   درويو رياي خلق به يكسو نهاده ايم
ناموس چند ساله اجدارد نيك نام           در راه جام وساقي مهرو نهاده ايم
طاق و رواق مدرسه و قيل وقال علم   در راه جام و ساقيمه رو نهاده  ايم
هشيار و عاقليم كه بردست و پاي دل   زنجير و بند ازخم گيسو نهاده ايم
فرما اشارتي كه دو چشم اميدوار     بر گوشه هاي آن خم ابرو نهاده ايم
هم جان بداندو نرگس جادو سپردهايم   هم دل بدان دو سنبل هندو نهادايم
تا سحرچشم يارچه بازي كند كه باز   بنياد بر كرشمه جادو نهادهايم
عمريست تا كه ما به اميد اشارتي     چشمي بدان دو گوشه ابرو نهاده ايم
در گوشه اميد چو ناظگان ماه     چشم طلب بر آنخم ابرونهاده ايم
گفتي كه حافظ ا دل سرگشته اتكجاست   در حلقه هاي آن خم گيسو نهاده ايم


توضيحات :
روي و ريا (خود نمايي تظاهر ) عمريست ( روزگار درازي است ) را ه غم ( راه غم عشق ) رو نهاده ايم ( گام برداشته ايم ) خلق ( مردم ) به يكسود نهاده ايم ( ترك ككرده ايم ) ناموس ( آبو ) مه رو ( زيبا روي معشوق ) زنجير و بند ( حبس گرفتاري ) قيل و قال ( بحث و گفتگو ) رواق ( محراب پيش خانه مدرسه ) اشارت ( توجه ) دو نرگس جادو ( چشم هوس انگيز يار ) دو سنبل هندو ( زلف سياه محبوب ) سحر چشم ( افسون ديده محبوب ) چه بازي كند ( چه نقش خواهدزد چه خواهد كرد ) بنياد ( اساس كار) كرشمه ( غمزه) گوشه ابرو ( گوشه كمان ابرو ) گوشه اميد ( گنج خانه اميدواري ) نظارگان ماه ( تماشاگران ماه ) چشم طلب ( چشم درخواست ) حافظا( اي حافظ منادا ) دل سرگشته ( دل عاشق )

نتيجه تفال :
1-   به كاري باچيزي دلبستگي شديدپد كرده ايدبطور يكه از نام وننگ نيز هراس نداريد و تمام تلاش وتوان خود را صرف رسيدن به آن نمود ه ايد ديگران را نيز وادار مي كننيدكه دنباله رو جنابعالي باشند در حالي كه شما مقدمات كامل اجراي اين نيت ار فراهم نساخته ايد پس اگر مي خواهيد موفق شويد دقت سرعت عمل و پشتكاررااز ياد نبريد كه رقيبان سخت د ركمين هستند
2-   راز دل رابه غير ا پدر و مادر و افراد بتجربه با ديگران ميان مگذاريد
3-   در خانواده شخصي به شما زياد عشق مي رورد و او شما را خيلي دوست دارد ولي جنابعالي با سخنان نابجاي خود موجب رنجش او مي شويدشما را از اين كار برحذر ميدارم چون وي مستجاب الدعوه مي باش و ار آهي بكشد زندگي شما فنا مي شود
4-   اين نيت حتماً عملي م يگردد ولي زمان مي برد پس جاي هيچ گونه ترديدي نيت و اگر مي خواهيد در اجرايش سرعت عمل بوجود آيد كبه يكي از مشاهدمتبكره برويد و دعا نموده و نذر خود را اداكنيد
5-   عزيزم كسانيكه همه عمر به دنبال دنيا دويده اند اما با ان نرسيده اند چگونه اميد دست يابي به آخرتي با عافيتي را دارند كه يك روز هم براي آن زحمت نكشيده اند زيرا نابرده رنج گنج ميسر نمي شود
6-   رنگ سبز كمرنگ يا صورتي را برايتان پيشنهادميكنم كه ملاحت و ظرا فت شما را بيشتر   مي سازد و ازجهت ديگر حس كنجكاويو ذوقهنري و استعداد دلربايي را در شما زنده مي كند


لطفا شرح تفال را در ویدیو زیر تماشا کنید ...
با آموزش جذاب اوریگامی به کودک خود خلاقیت را در آنها شکوفا کنید و غزیزانتان را به ساخت کاردستیهای محبوب تشویق کنید ...
با آموزش جذاب اوریگامی دستمال سفره به کودک خود خلاقیت را در آنها شکوفا کنید وغزیزانتان را به ساخت کاردستیهای محبوب تشویق کنید و همزمان سفرهای مهمانی خود را زیباتر کنید ...

کمی بیشتر در خصوص غزل بدانید :

شرح غزل :

معانی لغات غزل (۳۶۵)
رو نهاده ایم : ۱- توجه کرده ایم. ۲- چهره و روی را بر زمین نهاده ایم .
صد رو نهاده ایم : صد بار روی بر آن نهاده ایم .
روی و ریا : تزویر وفریبکاری، دو رویی و نفاق، تظاهر و دو رنگی .
طاق : سقف .
رواق : پیشخانه، پیشگاه، ایوان .
قال و قیل : گفتن، قال و مقال، گفتگو و نزاع لفظی، بحث و مجادله لفظی طلبه ها .
نرگس جادو : (استعاره) چشم جادوگر .
سنبل هندو : (استعاره) زلف سیاه .
ملک عافیت : (اضافه تشبیهی) کشور سلامت و رستگاری .
نه به بازو : نه به زور بازو .
نهاده ایم : مستقر کرده ایم .
سِحرِ چشم یار : چشم ساحر یار .
کِرِشمه جادو : غمزه چشمان جادوگر .
بی ناز نرگسش : در اثر محرومیت از عشوه و ناز چشم او .
نَظّارگان : نظاره کنندگان، تماشاگران .
سر سودایی : سر مالیخولیایی، سر عاشق پیشه شوریده و خیالباف .
معانی ابیات غزل (۳۶۵)
۱) ما صد بار صورت خود را پیش خاک پای تو بر زمین نهاده ایم و رویّه نیرنگ و ریاکاری مردم را کنار گذاشته ایم .
۲) (ما) سقف و ایوان مدرسه و بحث و جدل علم را فدای جام شراب و ساقی زیبارو کرده ایم .
۳) هم جان خود را به آن دو چشم جادوگر و هم دل خود را به آن دو زلف سیاه سپرده ایم .
۴) ما کشور آسودگی و ایمنی را با زور لشکر نگرفته و اورنگ شاهی را با زور بازو مستقر نکرده ایم .
۵) تا ببینیم که چشم افسونگر یار چه نقشی بازی می کند . زیرا که ما پایه کار خود را بر غمزه چشمان جادوگر او نهاده ایم .
۶) در کنج تنهایی امیدوارانه به مانند آن ها که به ماه می نگرند، دیده خواستار خود را به دیدار خم ابروی یار واداشته ایم .
۷) در اثر محرومیت از ناز و کرشمه چشم او سر شوریده خود را از شدت اندوه به مانند بنفشه بر سر زانوی غم نهاده ایم .
۸) از حافظ پرسیدی که دل حیران و سرگشته ات کجا رفته است؟ آن را در لابلای آن گیسوی خمیده جا گذاشته ایم .
شرح ابیات غزل (۳۶۵)
وزن غزل : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلات
بحر غزل : مضارع مثمّن اخرب مکفوف مقصور
*
در نسخه های خطّی مورد استناد حافظ پژوهان محترم به این وزن و قافیه و ردیف، ۲ غزل با ابیات مشترک و ابیاتی با اندک تفاوت ثبت و بعضی از شارحین محترم به منظور حفظ امانت آن را دو غزل محسوب کرده اند، اما از آنجایی که چند بیت و مصراع در هر دو مشترک و مضمون چند بیت نیز با اندک تغییر لفظی مشابهت تامّ دارد، به نظر می رسد که شاعر پس از خلق مضامین و سرودن ابیاتی و پیش از آنکه انتخاب اصلح کرده باشد نسخه های دوگانه را در دسترس دیگران نهاده و بعداً به عنوان دو غزل جمع آوری و منظور شده باشد .
در نسخه قزوینی ـ غنی یک غزل آمده و ما با توجه به نظرات حافظ شناسان صورت اصحّ آن را انتـخاب و معتـقدیم که به هیچ وجه این ابیات و مضامین مشترک در یک قالب و وزن و ردیف و قافیه نمی تواند دو غزل باشد .
آنچه ذکر آن ضرورت دارد این است که این غزل صرفاً غزلی است عاشقانه و مربوط به ایام جوانی و میانسالی حافظ، چرا که در آن تعابیر عرفانی و ایهامات به کار نرفته و از معدود غزل هایی است که از سر تا پا در تعریف معشوق سخن رفته است .
شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالی


غزل به قلم علامه قزوینی :

عمریست تا به راه غمت رو نهاده‌ایم روی و ریای خلق به یک سو نهاده‌ایم
طاق و رواق مدرسه و قال و قیل علم در راه جام و ساقی مه رو نهاده‌ایم
هم جان بدان دو نرگس جادو سپرده‌ایم هم دل بدان دو سنبل هندو نهاده‌ایم
عمری گذشت تا به امید اشارتی چشمی بدان دو گوشه ابرو نهاده‌ایم
ما ملک عافیت نه به لشکر گرفته‌ایم ما تخت سلطنت نه به بازو نهاده‌ایم
تا سحر چشم یار چه بازی کند که باز بنیاد بر کرشمه جادو نهاده‌ایم
بی زلف سرکشش سر سودایی از ملال همچون بنفشه بر سر زانو نهاده‌ایم
در گوشه امید چو نظارگان ماه چشم طلب بر آن خم ابرو نهاده‌ایم
گفتی که حافظا دل سرگشته‌ات کجاست در حلقه‌های آن خم گیسو نهاده‌ایم


غزل به قلم شاملو : 

#####

غزل به قلم الهی قمشه ای :

#####

غزل به قلم عطاری کرمانی :

عمريست تا به راه غمترو نهاده ايم   درويو رياي خلق به يكسو نهاده ايم
ناموس چند ساله اجدارد نيك نام           در راه جام وساقي مهرو نهاده ايم
طاق و رواق مدرسه و قيل وقال علم   در راه جام و ساقيمه رو نهاده  ايم
هشيار و عاقليم كه بردست و پاي دل   زنجير و بند ازخم گيسو نهاده ايم
فرما اشارتي كه دو چشم اميدوار     بر گوشه هاي آن خم ابرو نهاده ايم
هم جان بداندو نرگس جادو سپردهايم   هم دل بدان دو سنبل هندو نهادايم
تا سحرچشم يارچه بازي كند كه باز   بنياد بر كرشمه جادو نهادهايم
عمريست تا كه ما به اميد اشارتي     چشمي بدان دو گوشه ابرو نهاده ايم
در گوشه اميد چو ناظگان ماه     چشم طلب بر آنخم ابرونهاده ايم
گفتي كه حافظ ا دل سرگشته اتكجاست   در حلقه هاي آن خم گيسو نهاده ايم


غزل را بشنوید :

#####


کلیپ های مرتبت با غزل :

#####

#####

#####

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر