با عضویت در کانال یوتیوب حافظ دیوان از ما حمایت فرمایید :: اینستاگرام :: کانال یوتیوب حافظ دیوان ::
غزلیات حافظ به ترتیب رَوی ( آخرین حرف اصلی قافیه یا ردیف ) :
  الف  |  ب  |  ت  |  ث  |  ج  |  ح  |  خ  |  د  |  ر  |  ز  |  س  |  ش  |  ع  |  غ  |  ف  |  ق  |  ک  |  ل  |  م  |  ن  |  و  |  ه  |  ی | برچسب ها

۱۳۹۳ مهر ۲۱, دوشنبه

لب ميگو ن - زين خوش رقم که بر گل رخسار می‌کشی - غزل 459 - 510

510- لب ميگو ن
زين خوش رقم كه بر گل رخسار مي كشي خط بر صحيفه گل و گلزار مي كشي
اشك حرم نشين نهانخانه مرا     زان سوي هفت پرده به بازار مي كشي
كاهل روي چو باد صبا را به بوي زلف       شيرين به قيد و سلسله در كار مي كشي
هر دم به ياد آن لب ميگون و چشم مست     ازخلوتم به خانه خمار مي كشي
گفتي سر تو بسته فتراك ما شود       سهل است اگر تو زحمت اين بار مي كشي
با چشم و اروي تو چه تدبير دل كنم   وه زين كمان  كه بر من بيمار مي كشي
حافظ دگر چه مي طلبي از نعيم دهر   مي مي خوري و طره دلدار مي كشي

توضيحات :
معني بيت 1( از خط زيبايي كه با زلف خود بر چهره ات ترسيم مي كني در حقيقت فلم نيستي و بطلان بر دفتر هر  گل و گلستان مي كشي ) معني بيت 2( اشك مراكه در پشت هفت پرده چشم من پنهان است آشكار مي كني و مرا گريان مي سازي ) معني بيت 30 با بوي عطر آگين زلفت سست پويي باد صبا را هرلحظه با قدي و زنجير به حركت وا مي داري و مرا كه ناتوانم به عشق ورزي دعوت مي كني ) معني بيت 4( هر لحظه به ياد آن لبهاي قرمز و چشم خمار از خلوتگاه خانه ام به ميكده مي بري تا با خوردن شراب ازغم رها شوم ) معني بيت 5( گفتي كه بايد سر عاشق به تسمه كمر وزيناسب معشوق بسته و آويخته شود خيلي مناسب است اگر تو زحمت اين كار بكشي ) معني بيت 6( با افسون چشمان تو و حركات ابروي تو چاره اي براي دل عاشقم مي توانم بكنم آه از اين كمان كه برمن بيمار عشق هدف قرار مي دهي )

نتيجه تفال :
1-   خواجه در بيتهاي 7-8- فرمياد ( اي گل تزاه و سرمت سكه از اين عاشق بيچاره دوري مي كني برگرد كه خار وجود من بالگردان وجود عزيزت باشد ) ( اي حافظ از نعمتهاي دنيا ديگر چه مي خواهي تو كه شراب مي خوري و موي پيشاني محبوب را هم چنگ مي زني ) خود تفسير كنيد
2-   اگر با تدبير و كياست بيشتر عمل كني و زود رودست نخوري و شتاب و عجله نداشته باشي كبوتر اقبال و موفقيت همگام و همراه شما خواهد بود اين كارونيت نياز به تدبير همراه با علاقه و سرعت عمل بيشتري دراد
3-   نيت شما حتماً برآورده مي شود و جاي نگراني وجود ندارد اما راز دل خود را با كسي در ميان مگذاريد و كسي را هم كه هفته قبل رنجانده ايددلش را بدست آوردي و نذر خودرا ادا كنيد
4-   گرتفاريها رو به پايان است و از چنان زندگي برخور داردي كه همه حسرت مي خورند پس آنرا بيهوده خراب نيد
5-   خيلي رويايي فكر مي كنيد قدري عاقبت انديش و واقع گرا باشيد شما در زندگي چيزي كم نداردي پس شكر گزار پدر و مادر و همسر باشيد
6-   فرزندم در مسئوليت پذيري فردي فعال بي باك و قاطع مي باشيد و در سخن گفتن صريح و رك و هخين عوامل مو جب م يگردد تا حسودان زبان به انتقاد شما دراز كنند و ديگران را به قضاوت نادرست وادارند شما زمان كا راز تمام نيروي خود بهره مي گيريد و بسيار آبرومند و محترم و شريف مي باشيد و زماني كه مورد اعتماد واقع مي شويد بسيار راستگو مي باشيد و از فريبكاري و ريا رنج مي بيد
7-   برا يجلوگيري ازچشم زخم و سپاسگزاري همين هفته به يكي از مشاهد متبركه برويد و سوره مباركه والعاديات را با ضور قلب و معني بخوانيد



کمی بیشتر در خصوص غزل بدانید :

شرح غزل :

معاني لغات غزل (459)
رقم: نقش و علامتي كه تاجر روي پارچه مي نويسد، نوشته و خط، نقاشي و آرايشگري.
خوش رقم: خط خوش نما، خط زيبا.
رقم كشيدن: نوشتن، نشان گذاشتن، علامت گذاشتن، و در اينجا كنايه از آرايش كردن است.
خط كشيدن: خط باطل كشيدن.
صحيفه: دفتر، صفحه.
گلزار: 1- گلستان و جايگاه رويش و پرورش گل، 2- نام نوعي خط كه در گذشته عناوين و القاب سلاطين را با آن خط كه داراي منحني هايي است و به شكل پرندگان و گل در مي‌آيد مي‌نوشته اند، 3- در اينجا كنايه از چهره و محاسن است.
حرم نشين: پرده نشين، مقيم حرم.
نهان خانه: خلوتسرا.
ز آن سوي: از آن طرف، از پشت.
هفت پرده: هفت پرده چشم: 1- ملتحمه، 2- قرنيه، 3- عِنَبيّه، 4- عنكبوتيه، 5- شبكيه، 6- مَشيميّه، 7- صلبيه.
به بازار كشيدن: آشكار و برملا و رسوا كردن.
كاهل رو: كُنْدْرو، آهسته رو، صفت باد ملايم صبا، صفت انسان تنبل.
بو: 1- آرزو، 2- رايحه.
قيد: بند.
سلسله: زنجير.
در كار مي كشي: به كار وا مي داري.
ميگون: مانند مي، سرخ رنگ.
خلوت: خلوت خانه، گوشه انزوا.
خمّار: باده فروش.
فتراك: ترك بند تسمه يي، كه به پشت زين اسب بسته و لاشه شكار را بدان مي آويزند.
سِزَد: سزاوار است، شايسته است.
سهل است: آسان است، دشوار نيست، مانعي ندارد.
تدبير: چاره.
وه: (شبه جمله) شگفتا، واي.
كمان بر سر بيمار كشيدن: چنين رسم بوده كه به منظور شفاي بيمار و براي وارد كردن شوك به او، يك سيني مسي در كنار بستر بيمار نهاده و از دور بغتناً يك تير به سوي سيني پرتاب مي كردند تا از شوك حاصله از صداي آن، بيمار دچار دگرگوني و تحول روحي شده و بهبود يابد.
چشم بد: نگاه چشمي كه به چشم زخم مشهور است، نگاه بد.
دامن كشيدن: دامن برچيدن، دوري كردن، اجتناب نمودن.
نعيم: نعمت و اسباب خوش گذراني در زندگاني.
مي چشي: مضمضه مي كني.
طره دلدار: زلفهاي محبوب.
طره دلدار مي كشي: با زلف محبوب بازي مي كني.
معاني ابيات غزل (459)
(1) با اين خط و شكل شكيلي كه از موي محاسن بر گلبرگ چهره خود تصوير مي سازي، بر صفحه گل بوستان و خط گلزار خط باطل مي كشي.
(2) اشك پرده نشين من كه در خلوتسراي ديده پنهان شده است از پشت هفت پرده چشم به درآورده و برملا و آشكار مي سازي.
(3) 1- انسان تنبل و كندكاري را همانند باد صبا در آرزو و رايحه زلف خود، هر لحظه به زنجير كشيده و به كاري وا مي‌داري.
2- كُند و آهسته رَوي مثل باد صبا را در آرزو و رايحه زلف خود هر لحظه به زنجير زلف كشيده و به كار وا مي‌داري.
(4) هر لحظه به ياد آن لبهاي قرمز به رنگ شراب و چشم هاي مست، مرا از گوشه خلوتسراي خود به خانه باده فروش مي كشاني.
(5) گفتي سر تو شايسته آن است كه به فتراك زين اسب، بسته شود اگر تو زحمت اين كار را مي كشي براي ما سهل است.
(6) 1- با اين چشم و ابرويي كه تو داري، براي دل بيمار خود چه چاره يي بينديشيم؟ آه از اين كماني كه بر سر بيمار مي كشي.
2- آه از اين كمان ابروي زيبا كه بر سر چشم خود كشيده يي و من با اين چشم و ابرو، نمي دانم كه براي دل شيداي خود چه چاره بينديشم.
(7) اي گل تازه شكفته كه از خاري چون من دوري مي كني به سوي من بازگرد زيرا من خار چشم زخم و نگاه بد را از تو دور مي كنم.
(8) حافظ! از نعمت هاي دنيا ديگر آرزوي چه چيزي داري؟ پيوسته از شراب لب تر كرده و با زلف محبوب بازي مي كني.
شرح ابيات غزل (459)
وزن غزل: مفعول فاعلات مفاعيل فاعلن
بحر غزل: مضارع مثمّن احزب مكفوف محذوف
جلال الدين مولوي:
شاها بِكَش قطار كه شهوار مي كشي دامان ما گرفته به گلزار مي كشي
اين غزل، در سالهاي نخستين سلطنت شاه شجاع سروده شده و مربوط به زماني است كه شاه، محاسن تازه روئيده بر صورت خود را به صورت دو خط نيمدايره هلالي باريك بر صورت جا مي‌گذاشته و بقيه موها را مي‌تراشيده و در نتيجه اين دو باريكه نيمدايره محاسن شاه جوان به صورت خط گلزار كه نوعي خط و نقاشي با استفاده از منحني ها و دنباله هاي حروف كشيده مي باشد، جلوه گر مي شده است. حافظ در مطلع اين غزل كه در تعريف شاه جوان است مي گويد با اين خط محاسن زيبايي كه از موي چهره خود بر گونه هاي همانند گل خود رقم و خط مي‌كشي در واقع يك خط بطلان بر صفحه گل و گلزار مي كشي و اين تعريف نيست بلكه شاعر مي خواهد بگويد كه تو با اين كار خود كه خط ريش نازكي جا گذاشته يي به گل و گلزار چهره خود خط باطل كشيده يي! اما مهارت حافظ در اين شعر در اين است كه با كلمه (خوش رقم) يعني رقم خوش يا به عبارت ديگر خط خوش(در مقابل خظ باطل) امر را خواننده مشتبه مي كند. و به همين دليل شارحان اين بيت ، اشاره يي به طنز و اعتراض شاعر در اين مورد نسبت به عمل ريش گذاشتن شاه نكرده اند و همه لطف كلام شاعر در اين ايهام است و قوي ترين دليل بر اينكه حافظ از ريش گذاشتن شاه دلخور است اينكه بلافاصله در بيت دوم اضافه مي كند كه تو با اين كار خود اشكهاي چشم مرا جاري مي سازي!
شاعر در بيت ششم اين غزل دو موضوع را مدّ نظر دارد يكي موضوع كمان كشيدن و پرتاب كردن تير يا سنگ و گِلي از دور به رويه سيني و ترسانيدن بيمار به عقيده و اميد اينكه اين شوك روحيه بيمار را متحول مي سازد. ديگري همان معنا كه زير شماره (2) در شرح اين بيت ششم گفته شد و اين بسته به آن است كه در مصراع دوم اين بيت (بر سَرِ بيمار) و (يا بر من بيمار) خوانده شود و از نظر ما در هر دو مورد معناي زيبا و كاملي را ارايه مي دهد.
شاعر در بيت مقطع از اينكه وظيفه او به موقع رسيده و به باده نوشي و عيش و نوش مشغول است به صورت غير مستقيم اظهار امتنان و تشكر مي كند.
شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالی


غزل به قلم علامه قزوینی :

زين خوش رقم که بر گل رخسار می‌کشی خط بر صحيفه گل و گلزار می‌کشی
اشک حرم نشين نهانخانه مرا زان سوی هفت پرده به بازار می‌کشی
کاهل روی چو باد صبا را به بوی زلف هر دم به قيد سلسله در کار می‌کشی
هر دم به ياد آن لب ميگون و چشم مست از خلوتم به خانه خمار می‌کشی
گفتی سر تو بسته فتراک ما شود سهل است اگر تو زحمت اين بار می‌کشی
با چشم و ابروی تو چه تدبير دل کنم وه زين کمان که بر من بيمار می‌کشی
بازآ که چشم بد ز رخت دفع می‌کند ای تازه گل که دامن از اين خار می‌کشی
حافظ دگر چه می‌طلبی از نعيم دهر می می‌خوری و طره دلدار می‌کشی


غزل به قلم شاملو : 

#####

غزل به قلم الهی قمشه ای :

#####

غزل به قلم عطاری کرمانی :

زين خوش رقم كه بر گل رخسار مي كشي خط بر صحيفه گل و گلزار مي كشي
اشك حرم نشين نهانخانه مرا     زان سوي هفت پرده به بازار مي كشي
كاهل روي چو باد صبا را به بوي زلف       شيرين به قيد و سلسله در كار مي كشي
هر دم به ياد آن لب ميگون و چشم مست     ازخلوتم به خانه خمار مي كشي
گفتي سر تو بسته فتراك ما شود       سهل است اگر تو زحمت اين بار مي كشي
با چشم و اروي تو چه تدبير دل كنم   وه زين كمان  كه بر من بيمار مي كشي
حافظ دگر چه مي طلبي از نعيم دهر   مي مي خوري و طره دلدار مي كشي


غزل را بشنوید :

#####


کلیپ های مرتبت با غزل :

#####

#####

#####

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر