با عضویت در کانال یوتیوب حافظ دیوان از ما حمایت فرمایید :: اینستاگرام :: کانال یوتیوب حافظ دیوان ::
غزلیات حافظ به ترتیب رَوی ( آخرین حرف اصلی قافیه یا ردیف ) :
  الف  |  ب  |  ت  |  ث  |  ج  |  ح  |  خ  |  د  |  ر  |  ز  |  س  |  ش  |  ع  |  غ  |  ف  |  ق  |  ک  |  ل  |  م  |  ن  |  و  |  ه  |  ی | برچسب ها

۱۳۹۳ مهر ۲۱, دوشنبه

با چنگ و رباب - اين خرقه که من دارم در رهن شراب اولی - غزل 466 - 509

509 - با چنگ و رباب
اين خرقه كه من درام در رهن شراب اولي   وين دفتر بي معني غرق مي ناب اولي
چون عمر تبه كردم چندان كه نگه كردم     در كنج خراباتي افتاده خراب اولي
چون مصلحت انديشي دور است زدر ويشي       هم سينه پر آتش به هم ديده پر آب اولي
تا بي سر و پا باشد اوضاع فلك زين دست   در سر هوس ساقي در دست شراب اولي
از همچو تو دلداري دل برنكنم آري         چون تاب كشم باري زان زلف بتاب اولي
چون پير شدي حافظ از ميكده بيرون آي     رندي و هوسناكي د رعهد شباب اولي

 توضيحات:
اولي ( با الف مقصوره = افعل تقضيل = سزاوارتر = شايسته تر = بهتر ) رهن ( گرو ) خرقه ( لباس درويشي ) دفتر ( دفتر دانش ) غرق مي 0‌شستشوي با شراب ) تبه ( مخفف تباه = از بين بردن = بيهوده صرف كردن ) معني بيت 2( چون عمر و زندگي را بيهوده بر باد دادم پس دريافتم كهدر گوشه ميكده رندان بمانم بهتر است ) معني بيت 4( من حالت زاهد رياكار را به مردم نخواهم گفت اما اگر بگويم بهتر است با چنگ و رباب و سا ز و آواز بگويم تا هم بيشتر اثر كند و هم رايكارانه نباشد ) معني بيت 5( تا زماني كهاوضاع روزگار گردون پريشان و نابسامان باشد بهتر است در دست ساعر و در سرعشق ساقي باشد ) معني بيت 7( اي حافظ چون هنسال شدي پس از ميخانه بيرون بيا و آنجا را ترك كن زيرا رندي و هوسبازي در ايام جواني بهتر است )

نتيجه تفال :
1-   لسان الغيب در بيت ششم فرمايد ( از محبوبي مانند تو دل بر نمي دارم چون بايد خشم و رنج و آزار تحمل كنم بهر حال بهتر آنست كه اين رنج از آن گيسوي پيچ در پيچ تو به من رسد ) خود تفسير كنيد
2-   مدتها وقت خود رابيهوده تلف كردي و از يان شاخه به آن شاخه پريدي بودن اينكه توجه به عواقب آن كارهاداشته باشي پس بهتر است در هر كاري يا زمنيه اي ثابت قدم و يك راي باشي و ترديد و سستي را از خود دور سازي پس با دقت كافي و تدبير به فكر جبران گذشته باشيد و عزم راجزم كنيد وبا توكل بر خداي يگانه اقدام نماييد
3-   اگر در كهن سالي به سر مي بريد بهتر است ار كار سنگين پرهيز كنيد و گر پدر و مادر يا همسر شما بسيار كار مي كنند به آنها توصيه كنيد براي حفظ سلامتي دست از كار زياد بردارند و گرنه بزودي بيمار خواهند شد ونتيجه اي از اين همه زحمت خويش نخواهد برد زيرا هر اري باري زماني مفيد است
4-   بهبودي بيمار شما نياز به زمان دراد و شربت بيدمشك بدون قند برايش بسيار مفيد است مسافرتي عالي در پيش داريد
5-   ازدواج نياز به مقدماتي ويژه دارد ولي طلاق عملي است به مسافر بگوييد دست از وسواس و ترديد بردارد تا موفق شود
6-   بهترين رنگهايي كه با روحيه شما هماهنگي دارد رنگهاي قرمز و آبي مي باشد كه رنگ سنگهاي فيروزه اي و ياقوت مي باشد كه شمارا جذاب و شيرين و دلربا معرفي مي كند و با قلب پرتلاش و احساس جنابعالي هماهنگي كامل دارد ولي از رنگهاي سفيد و سياه استفاده نكنيد كه خاطرات تلخي براي شما بوجود مي آورد
7-   از طريق رايانه و اينترنت مي توانيد سرگرم باشيدو اطلاعاتي كسب كنيد اما نم يتوانيد به حقيقت آن دست يابيد ترديد نداشته باشيد حقيقت آشكار مي شود و پرده هاي ابهام كنار مي روند و شما آن روز سرافراز و مفتخر سخن مي گوييد


کمی بیشتر در خصوص غزل بدانید :

شرح غزل :

معاني لغات غزل (466)

خرقه: جامه صوفيان و بر دو نوع است: خرقه‌يي كه سالك را در مرحله اول بپوشانند تا از معاصي بازماند و به خرقه تشبّه موسوم است و ديگر خرقه يي كه مشايخ صوفيه بعد از تربيت تمام سالك را مي پوشانند و آن خرقه ارادت است و چنين گويند كه فلاني از دست فلان شيخ خرقه گرفت (در جستجوي حافظ به نقل از كشاف، 444).

رَهن: گِرو.

اولي: بهتر، سزاوارتر (فعل تفضيلي).

دفتر بي معني: كنايه از دفتر دانش و كتب درسي طلاب مدرسه.

كنج خرابات: گوشه ميخانه و جايگاه فسق.

مصلحت انديشي:‌ راه و روش احتياط و آينده نگري و خير و صلاح خويش جستن.

با چنگ و رباب: ‌به چنگ و رُباب.

زين دست: ‌از اينگونه.

بي سر و پا: بي شخصيت و فرومايه و پست و در اينجا كنايه از بي نظمي و نابساماني است.

تاب: رنج.

تاب كشم: رنج كشم.

بتاب: ‌(به تاب) تابدار، پر پيچ و تاب.

معاني ابيات غزل (466)

(1) اين دلقي كه من دارم چه بهتر كه در گرو شراب باشد و اين دفتري كه نوشته هاي آن بي معناست همان بهتر كه در شراب ناب غرق شود.

(2) از آنجا كه عمر را (در گذشته) تباه كرده ام، (در حال حاضر) هرچند نگريستم، دريافتم كه بهتر است ازين پس در گوشه ميكده‌يي مست و خراب، اُفتاده باشم.

(3) نظر به اينكه در فكر سود و صلاح خود بودن دور از راه و روش درويشي است چه بهتر كه سينه، آتشكده عشق و ديده، مالامال اشك باشد.

(4) من وضع و حال زاهد و آنچه در دل او مي گذرد را هرگز با مردمان در ميان نخواهم گذاشت و اگر قرار باشد بازگو كنم چه بهتر كه در گوش چنگ و رباب گفته شود.

(5) تا حال روزگار چنين درهم و بي سر و سامان است همان بهتر كه در سر، هواي ديدار ساقي و در دست ساغر شراب بوده باشد.

(6) از دليري چون تو دل برنمي كنم. آري چون بايد رنج بكشم چه بهتر كه از دست زلف پر پيچ و تاب تو باشد.

(7) حافظ! چون پير و ناتوان شدي از ميخانه كناره بگير بهتر آنست كه رندي و هوسبازي، دلمشغولي ايام جواني باشد.

شرح ابيات غزل (466)

وزن غزل: مفعول مفاعيلن مفعول مفاعيلن

بحر غزل: هزج مثمّن اخرب

٭

همانطور كه حافظ در بيت مقطع اين غزل اشاره كرده است، اين غزل در ايام پيري يعني در عهد سلطنت شاه زين العابدين سروده شده و شاعر در بيت پنجم اين غزل نيز به بي سر و ساماني اوضاع ملك و كشور در اين زمان اشاره كرده است.

از حلاجي معاني ظاهري ابيات اين غزل مي توان به دقت نظر و باريك بيني حافظ عارف پي برد. شاعر در دو بيت اول غزل چنين مي نماياند كه در فكر مصلحت انديشي خود بوده و آن راه و روشي كه اولي ست برمي‌گزيند اما بلافاصله ذهن وقاد او متوجه اين نكته مي شود كه (مصلحت انديشي، دور است ز درويشي) بنابراين در بيت سوم درصدد چاره جويي برآمده و مي فرمايد: در اين موقعيت هم: (هم سينه پر آتش به هم ديده پر آب اولي) و خلق اين مضمون صرفاً به منظور اين است كه صوفيان عارف او را راحت طلب به حساب نياورند.

نكته يي كه در بيت چهارم مستتر و بعضاً سبب سوء تفاهم مي شود اين است كه حافظ در اين بيت مي گويد من هرگز وضع و حال ظاهري زاهد و آنچه در دل او مي گذرد را براي كسي فاش نمي كنم و نمي گويم كه چقدر وضع ظاهر و باطن آن متشرعين رياكار با هم فرق دارد و اگر هم زماني بخواهم عقده دل را گشوده و حرفي بزنم (عملاً) در گوش چنگ و رباب خواهم گفت! و بعضي از شارحان محترم آن را چنين معنا نموده كه در موقع بازگويي به همراه نواي چنگ و عود بازگو مي كنم تا همگان بهتر بشنوند و اين برداشتي است كه نه تنها به معناي شعر در دو مصراع حالت ضد و نقيض مي دهد بلكه از لطف كلام نيز مي كاهد و در مصراع دوم اين بيت: (با) معناي (به) را افاده مي كند و همين موضوع باعث برداشت غلط بعضي از شارحان محترم شده است.
شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالی


غزل به قلم علامه قزوینی :

اين خرقه که من دارم در رهن شراب اولی وين دفتر بی‌معنی غرق می ناب اولی
چون عمر تبه کردم چندان که نگه کردم در کنج خراباتی افتاده خراب اولی
چون مصلحت انديشی دور است ز درويشی هم سينه پر از آتش هم ديده پرآب اولی
من حالت زاهد را با خلق نخواهم گفت اين قصه اگر گويم با چنگ و رباب اولی
تا بی سر و پا باشد اوضاع فلک زين دست در سر هوس ساقی در دست شراب اولی
از همچو تو دلداری دل برنکنم آری چون تاب کشم باری زان زلف به تاب اولی
چون پير شدی حافظ از ميکده بيرون آی رندی و هوسناکی در عهد شباب اولی


غزل به قلم شاملو : 

#####

غزل به قلم الهی قمشه ای :

#####

غزل به قلم عطاری کرمانی :

اين خرقه كه من درام در رهن شراب اولي   وين دفتر بي معني غرق مي ناب اولي
چون عمر تبه كردم چندان كه نگه كردم     در كنج خراباتي افتاده خراب اولي
چون مصلحت انديشي دور است زدر ويشي       هم سينه پر آتش به هم ديده پر آب اولي
تا بي سر و پا باشد اوضاع فلك زين دست   در سر هوس ساقي در دست شراب اولي
از همچو تو دلداري دل برنكنم آري         چون تاب كشم باري زان زلف بتاب اولي
چون پير شدي حافظ از ميكده بيرون آي     رندي و هوسناكي د رعهد شباب اولي


غزل را بشنوید :

#####


کلیپ های مرتبت با غزل :

#####

#####

#####

۱ نظر:

  1. درود بر شما و وبلاگ مفید و پرمغزتان... آرزوی سلامتی و تداوم این راه رو دارم

    پاسخحذف