با عضویت در کانال یوتیوب حافظ دیوان از ما حمایت فرمایید :: اینستاگرام :: کانال یوتیوب حافظ دیوان ::
غزلیات حافظ به ترتیب رَوی ( آخرین حرف اصلی قافیه یا ردیف ) :
  الف  |  ب  |  ت  |  ث  |  ج  |  ح  |  خ  |  د  |  ر  |  ز  |  س  |  ش  |  ع  |  غ  |  ف  |  ق  |  ک  |  ل  |  م  |  ن  |  و  |  ه  |  ی | برچسب ها

۱۳۹۳ مهر ۱۷, پنجشنبه

وقت گل - دوستان وقت گل آن به كه به عشرت كوشيم - غزل 376 - 390

390 - وقت گل
دوستان وقت گل آن به كه به عشرت كوشيم  سخن پير مغان است و به جان بنيوشيم
نيست د ركس كر ووقت طرب مي گذرد     چاره آن است كه سجاده به مي بفروشيم
خوش هوائيست فرح بخش خدايا بفرست   نازنيني كه رويش مي گلگون نوشيم
ارغنون ساز فلك رهزن اهل هنر است   چون ازينغصه نناليم و چرا نخروشيم
گل به جوش آمد و از مي نزديمش آبي   لاجرم زآتش حرمان و هوس مي جوشيم
مي كشيم از قدح لاله شرابي موهوم     چشم بد دور كه بي مطرب و مي مدهوشيم
حافظ اين حال عجب با كه توان گفت كه ما   بلبلانيم كه در موسم گل خاموشيم

توضيحات :
به ( بهتر = شايسته است ) عشرت ( شادي خوشي ذوق و صفا ) كوشيم ( بپردازيم = صف كنيم ) بنيوشيم ( گوش كنيم بشنويم ) كرم ( بخشندگي) وقت طرب ( فرصت شادي ) چاره ( علاح ) سحاده ( حانماز ) به مي بفروشيم ( بجايش شراب بخريم ) نازنين ( حبوب ناز پرور) ارغنون ( نوعي ساز موسيقي) ارغنون ساز فلك ( روزگار نوازنده ) رهزن ( دزد = دشمن ) اهل هنر ( هنرمند ) ( چون قيد = بايد ) حرمان ( دوري اضطراب = حرص و جوش ) به جوش آ«د (‌باز شد ) شرابي موهوم ( بادهاي خيالي ) قدح لاله ( جام سخ الله ) چشم بد ( چشم حسود ) دور ( كورباد ) بي مرب ( بودن نوازنده ) حال عجب ( حال شگفت عجيب ) كه ( چه كسي ضمير مبهم ) معني بيت 5( گل شكفته و سرخ شد اما از شراب بر آتش گل آبي نزديم و دركنارش شراب نخورديم پس از سوز محرومي و داغخواهش دل ديگر سينه مي جوشد و خاطري نگران داريم ) معني بيت 7( اي حافظ اين حالت عجيب چيست ك با كسي نمي توان گفت زيرا ما بلبلاني هستيم كه در بهاران خاموش هستيم )

نتيجه تفال :
1-   حافظ بزرگ در بيتهاي 1-2-4- فرمايد ( اي دوستان در موسم بهار و گل بهتر است كه به خوشي و شادي بپردازيم اين سخن مرشد است كه به جان ودل بايد شنيد و به كاربست )( آثار بخشش و رادمردي در كسي نمي بينم و فرصت شادي هم پايان مي پذيرد علاج كا رآنست كه سجاره را به بهاي شرابي عوض كنيم )( روزگارنوازنده و فريبكارهنرمند كش و قاتل هنر ست كه بايد ا زاين غم ناله سرداد ) خود تفسير فرماييد
2-   اگربه وعده هاي متقابلي كه داده ايد عملي گردد همه چيز به خوبي و خوشي پيش مي رودو ناراحتي پايان مي پذيرد در حالي كه راه براي پيشرفت كاملاً باز است جنابعالي چنان ترقي   مي كنيدكه چشمها خيره مي شوند و از طرفي اوضاع او چنان خوب مي شود كه همه سخن به مدح او دراز مي كنند و او را گرامي داشته و عزيز مي دارند
3-   اگر كسي به شما بدي كرد او را به خدا و اگذار كنيد ودر فكر انتقام جويي نباشيد زيرا شما رداراي قلبي پاك و مهربان هستيد كه كينه و عدوات در آن جاي ندراد اگر چه ا ز ديگران   ناراحتي هاديده ايد اما صبرو شكيبايي شما موجب كاميابي و پيروزيتان بوده است
4-   شما فكرمي كنيد همه چيز با لجبازي و داد و بيداد حل مي شود در حالي كه كارها با مهر و محبت بهتر انجام مي پذيرد شما كه زندگي نسبتاً آرامي داريد چرا فريب اين مسايل را        مي خوريد شتاب مكنيد
5-   در 12 شب آينده خواب خواهيد ديد كه در نشيب و فرازي مانند آسانسور يا تپه اي يا كوه هستيد نشانه معنويت صعود جنابعالي به سوي هدفي است كه درانتظار آن مي باشيد
6-   اخلاق خوش و گشاردهرويي برازنده جنابعالي است واين نيت با صب و شكيبايي انجام مي گيرد او نيز سرش به سنگ خورده اصلاح مي شود


کمی بیشتر در خصوص غزل بدانید :

شرح غزل :

معانی لغات غزل (376)

عشرت : خوشگذرانی به صورت معاشرت و مصاحبت با دوستان .

اهل دل : صاحبدلان، زنده دلان خوش مشرب .

بنیوشیم : از مصدر نیوشیدن به معنای گشو فرا دهیم .

کَرَم : بخشندگی، فتوّت، بزرگواری .

طرب : شادی و خوشی توأم با باده نوشی .

سجاده : جانماز .

فرح بخش : شادی آفرین .

اَرغنون : سازی از نوع بادی که یونانی ها به آن اُرگانون می گویند و اصل آن یونانی است و از 7 لوله مختلف به هم چسبیده درست شده و بعداً در ایران تعداد لوله ها را به 12 عدد رسانیده اند. نام دیگر آن مِزمار است.

ارغنون ساز : ارغنون نواز ( از مصدر سازیدن یعنی ساز زدن) ، کنایه از زُهره است که آن را مطربه فلک نام نهاده اند .

ارغنون ساز فلک : 1- ارغنون نواز فلک، ستاره زهره، 2- آهنگ زن، نوازنده .

رهزن : 1- راهزن و قاطع الطریق ، 2- آهنگ زن، نوازنده .

گل به جوش آمد : 1- گل در دیک گلاب گیری به جوش و غلیان آمد، 2- گـل بر شاخه ها جوشید و باز شد .

از می نزدیمش آبی : آبی از شراب بر صورتش نپاشیدیم .

لاجرم : ناگزیر، ناچار .

حِرمان : نومیدی، بی نصیبی .

هوس : میل و رغبت ، خواهش .

قدح لاله : ( اضافه تشبیهی ) لاله به قدح تشبیه شده .

می کشیم : درمی کشیم، می نوشیم، سَر می کشیم .

موهوم : خیالی .

مدهوش : مست، از هوش رفته .

حال عجب : حال شگفت انگیز .

بلبلانیم : چون بلبلانی هستیم .

موسم : فصل .

معانی ابیات غزل (376)

1) دوستان بهتر است در فصل گل به معاشرت و شادی مشغول شویم (و) این سخن را که از گفته های اهل دل است به جان پذیرا شویم .

2) (چون) در کسی بخشندگی و جوانمردی نیست و زمان شادی از دست می رود، راه کار در آن است که جانماز عبادت را برای خرید شراب بفروشیم .

3) هوای خوش و نشاط انگیزی است . خدایا محبوب و یار نازپروری را به سوی ما بفرست که به شادی دیدارش شراب ارغوانی بنوشیم .

4) چگونه از این غم و اندوه ننالیم و فریاد برنیاوریم که ( ستاره سعد زهده ) ارغنون نواز سپهر ( که به پشتیبانی هنرمندان مشهور است )راهزن ( و مانع پیشرفت ) هنرمندان شده است .

5) گل به جوشش درآمد و ما از شراب بر چهره اش آبی نپاشیدیم و به ناچار خود از آتش نومیدی و بی نصیبی به حال جوشیدن افتاده ایم .

6) از پیاله گل لاله شرابی خیالی می نوشیم ! چشم بد از ما دور باد که بدون رامشگر و باده سر مست و مسروریم !

7) حافظ، با چه کسی می توان این رویداد شگفت انگیز را در میان نهاد که ما به مانند بلبل هایی هستیم که به هنگام گل لب فروبسته ایم .

شرح ابیات غزل (376)

وزن غزل : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلان

بحر غزل : رمل مثمّن مخبون اصلم مُسبغ

*

پس از مرگ شاه شجاع و بی اعتنایی زین العابدین نسبت به امیر تیمور و مجادلاتی چند، شاه یحیی که خود را به امیر تیمور نزدیک کرده بود حاکم شیراز شد و این حکومت بیشتر از شش ماه به طول نیانجامید که شاه منصور شیراز را بدون زحمتی تصرف و شاه یحیی به یزد گریخت. این غزل در خلال مدّت حکومت شش ماهه شاه یحیی که مردی سخت لئیم و بخیل و مسبت به شاعران و هنرمندان بی اعتنا بود سروده شده و حافظ در خلال این مدت در کمال تنگ دستی، روزگار به سر می برده و به همین سبب آرزوی آمدن شاه منصور را می کرده است .

مفاد ابیات غزل دلالت بر این دارد که به هنگام بهار و از شدّت استیصال و قطع مواجب این غزل سروده شده و ایهام بیت چهارم غزل بر این معناست که شاه یحیی که قاعدتاً بایستی مشوّق هنرمندان و کمک کننده به معیشت آن ها باشد از شدّت بُخل و لئامت با آن ها دشمنی می ورزد و ما این دردِ دل خود را با چه کسی در میان نهیم .

مفاد بیت پنجم غزل با عنایت به این دو موضوع روشن می شود : 1- گل بر روی شاخه جوشیده و باز شده و از شدّت بی اعتنایی ما به بی حالی افتاده و ما از شراب بر رخش آبی نپاشیده ایم . 2- گل در دیک گلاب گیری به جوش آمده و برای گرفتن گلاب آن بایستی آب سرد به چهره دیک پاشید تا بخارها سرد و تقطیر شده در ظرف دیگری جمع شوند و ما وظیفه دار بودیم که از شراب بر چهره اش آب بزنیم و چون نتـوانستیم چنین کاری را انجام دهیم به ناچار خودمان از آتش نومیدی به حال جوشش و التهاب افتاده ایم .
شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالی


غزل به قلم علامه قزوینی :

دوستان وقت گل آن به كه به عشرت كوشيم  سخن پير مغان است و به جان بنيوشيم
نيست د ركس كر ووقت طرب مي گذرد     چاره آن است كه سجاده به مي بفروشيم
خوش هوائيست فرح بخش خدايا بفرست   نازنيني كه رويش مي گلگون نوشيم
ارغنون ساز فلك رهزن اهل هنر است   چون ازينغصه نناليم و چرا نخروشيم
گل به جوش آمد و از مي نزديمش آبي   لاجرم زآتش حرمان و هوس مي جوشيم
مي كشيم از قدح لاله شرابي موهوم     چشم بد دور كه بي مطرب و مي مدهوشيم
حافظ اين حال عجب با كه توان گفت كه ما   بلبلانيم كه در موسم گل خاموشيم



غزل به قلم شاملو : 

#####

غزل به قلم الهی قمشه ای :

#####

غزل به قلم عطاری کرمانی :

دوستان وقت گل آن به كه به عشرت كوشيم  سخن پير مغان است و به جان بنيوشيم
نيست د ركس كر ووقت طرب مي گذرد     چاره آن است كه سجاده به مي بفروشيم
خوش هوائيست فرح بخش خدايا بفرست   نازنيني كه رويش مي گلگون نوشيم
ارغنون ساز فلك رهزن اهل هنر است   چون ازينغصه نناليم و چرا نخروشيم
گل به جوش آمد و از مي نزديمش آبي   لاجرم زآتش حرمان و هوس مي جوشيم
مي كشيم از قدح لاله شرابي موهوم     چشم بد دور كه بي مطرب و مي مدهوشيم
حافظ اين حال عجب با كه توان گفت كه ما   بلبلانيم كه در موسم گل خاموشيم


غزل را بشنوید :

#####


کلیپ های مرتبت با غزل :

#####

#####

#####

۱ نظر: