با عضویت در کانال یوتیوب حافظ دیوان از ما حمایت فرمایید :: اینستاگرام :: کانال یوتیوب حافظ دیوان ::
غزلیات حافظ به ترتیب رَوی ( آخرین حرف اصلی قافیه یا ردیف ) :
  الف  |  ب  |  ت  |  ث  |  ج  |  ح  |  خ  |  د  |  ر  |  ز  |  س  |  ش  |  ع  |  غ  |  ف  |  ق  |  ک  |  ل  |  م  |  ن  |  و  |  ه  |  ی | برچسب ها

۱۳۹۳ مهر ۱۷, پنجشنبه

دولت وصل - دردم از يار است و درمان نيز هم - غزل 363 - 388

388- دولت وصل
دردم از ياراست و درمان نيز هم     دل فداي او شد وجان نيز هم
اين كه مي گويند آن خوشتر زحسن يارما اين دارد وآن نيز هم
دوستان در پرده مي گويم ولي     گفته خواهد شد به دستان نيز هم
هردو عالم يك فروغ روي اوست     گفتمت پيدا و پنهان نيز هم
يادباد آن كارو به قصد خون ما       عهدر ا بشكست و پيمان نيز هم
اعتمادي نيست بر كار جهان       بلكه ب رگردونگردان نيز هم
چون سرآمد دولت شبهاي وصل       بگذرد ايام هجران نيز هم
عاشق ازقاضي نترسد مي بيار     بلكه از يرغوي سلطان نيز هم
محتسب داند كه حافظ عاشق است واصف ملك سليمان نيز هم


توضيحا ت :
معني بيت 2( از اينكه مردم مي گويندآن چيز بهتر از زيبايي است حقيقتاً همين طور است يار ما هم حسن دارد و هم آن را ) معني بيت 4( هردو جهان پرتوي روي جانان است اين را من آشكار وپنهان بارها گفته ام ) معني بيت 5( يادباد آن كسي كه به قصد خون ماوهلاك كردن ماعهد و پيمان را شكست ) معني بيت 6( به كار جهان اعتمادي نيست بلكه بر فلك گردان هم نمي توان اعتبار كرد ) معني بيت 80 عاشق از قاضي و داور و شرع نمي ترسد پس شراب آماده كن كه فرد عاشق حتي از قدغن كردن سلطان و باز پرس ديوان هم باكي ندارد ) معني بيت 9( مامور شرع مي داند كه حافظ عاشق است و همچنين آصف ملك سليمان وزير كشور فارس هم از اين موضوع خبر دارد )

نتيجه تفال :
1-   فرزندم به چيزي دلبستگي پيدا كرده ايد كه ناپايدار مي باشد بايد بدانيد كه جمال و زيبايي و ثروت و مقام را دوام و بقايي نيست بلكه اينهاوسيله اي بيش نيستند پس اگر مي خواهيد موفق شويدراه بهتري انتخاب كنيد زيرا اين نيت نيا به تفكر و مقدمات دارد  
2-   همه مي دانند كه جنابعالي داراي اخلاقي نيكو هستيد و ا زصميم قلب ميل داردي گره از كارهاي مردم بگشاييد بهمين جهت است كه خداوند تاكنون شما را تنها نگذاشته و درهمه احوال به شما و خانواده اتان كمك فرموده است پس با سرعت پشتكار دقت و علاقه تلاش كنيد كه موفقيت در چند قدمي شما و خانوادهاتان مي باشد
3-   شماخيلي زود رنج و خو خور هستيد در دراز مدت اين خودخوري بدان مرحله مي رسد كه موجب افسردگي خواهدشدپس به خود بياييد و باتوجه به جوانب هركار تصميم  بگيريد
4-   يكي از اقوام نزديكرا دلخور كرده ايد او خير شما را مي خواهد فوري دل او را بدست آوريد
5-   زندگي آرام و خوش خودرا خراب ننيد خمسري مهربان فرزنداني باهوش و زندگي خوبيخوهيدداشت شما بايدارزش واقعي مهر و محبت همسر خود را درك كنيد به عناوين گوناگون او راآزار مي دهيد و دلسردمي كنيدسعي كنيد تغيير روش بدهيد
6-   به زودي خوابي خواهيد ديد كه در قلعه اي بزرگ هستيد نشانه اينكه خداوند به شما يا خانواده اتان پسر خواهد داد و بايكي از فرزندان به درجات عالي خواهد رسيد و موفق مي شود وضع مسافر تا يك هفتهرديگر خوب مي شود و بيما رشفا مي يابد هديه اي دريافت مي كنيد مسافرتي مهم در پيش است خريد و فروش هردو سودآور مي باشد

لطفا شرح تفال را در ویدیو زیر تماشا کنید ...
با آموزش جذاب اوریگامی به کودک خود خلاقیت را در آنها شکوفا کنید و غزیزانتان را به ساخت کاردستیهای محبوب تشویق کنید ...
با آموزش جذاب اوریگامی دستمال سفره به کودک خود خلاقیت را در آنها شکوفا کنید وغزیزانتان را به ساخت کاردستیهای محبوب تشویق کنید و همزمان سفرهای مهمانی خود را زیباتر کنید ...

کمی بیشتر در خصوص غزل بدانید :

شرح غزل :

معانی لغات غزل (363)

آن : لطیفه و کیفیّـتی از جمال که ذوق آن را در می یابد و به وصف قلم و بیان در نمی آید، گیرایی .

یاد باد آن کو : یادش بخیر آن کسی که .

به قصد خون ما : به قصد کشتن ما، به قصد ریختن خون ما .

زلف را بشکست : زلف را پیچ و تاب و آرایش داد .

دَستان : سرود و نغمه .

سرآمد : به سر رسید، به پایان رسید .

چون سرآمد ... : همچنان که به پایان رسید ... .

فروغ : پرتو .

اعتماد : تکیه و پشت گرمی، استظهار، تکیه کردن به چیزی یا کسی .

گردون گردان : چرخ و فلک گردنده .

یَرغو : ( کلمه مغولی ) بازپرسی، استنطاق .

یَرغوی دیوان : بازپرس محکمه، یارغوچی دیوان، قاضی و حاکم قانون .

محتسب : مأمور منکرات .

آصف ملک سلیمان : وزیر سرزمین فارس .



معانی ابیات غزل (363)

1)      درد من از یار است و درمان درد من هم به دست اوست. دل و جان هر دو فدای او شد .
2)      این که (صاحب نظران) معتقدند که (آن) از زیبایی ظاهری بهتر است، یار ما هم زیبایی و هم (آن) را داراست .
3)      یادش بخیر باد آن که به نیّت ریختن خون و کشتن ما هم زلف را با شکستن آرایش داد و هم پیمان خود را شکست .
4)      من داستان را سربسته و محرمانه می گویم، اما با نوای موسیقی هم گفته و سر آوازه خواهد شد .
5)      خون ما را آن چشم های شهلا بر زمین ریخته همچنان که آن سر زلف های پریشان هم همین کار را کرد .
6)      همان طور که خوشـی های شب های وصـال به سر رسید، نـاخوشی های روزهای فراق هم پایان می یابد .
7)      هر دو عالم دنیا و آخرت از برکت یک پرتو روی او به وجود آمده است. هم آشکار و هم پنهان این نکته را با تو در میان نهادم .
8)      نه بر کار این روزگار که بر کار این فلک گردنده هم هیچ اطمینان و اعتمادی نیست .
9)      مـی بیاور که آنکه عاشق شد نه از قاضی که از بازپرس محکمه هم باکی ندارد .
10)  مأمور منکران آگاه است که حافظ عاشق است همانطور که وزیرکشور فارس هم می داند .

شرح ابیات غزل (363)

وزن غزل : فاعلاتن فاعلاتن فاعلن

بحر غزل : رمل مسدّس محذوف

*

                   این غزل از جمله غزل هایی است که حافظ برای هنرنمایی سروده و زمان آن به دوره شاه شجاع و خواجه تورانشاه بر می گردد .

                توضیح اینکه در غزل هایی که با ردیف سروده می شود یکی از شرایط محسّنات کلام این است که معنای کلمه یی که به عنوان ردیف انتخاب شده در همه موارد، در جمله مصراع دوم ابیات ملحوظ گردد به نحوی که اگر آن کلمه ردیف از جمله برداشته شود معنای جمله ناقص  و با آن کامل گردد .

                در این غزل همانطور که مشاهده می شود مفاد جملات اقتضای این را دارد که ردیف ( نیز هم) در پایان التزم یابد وگرنه مفاد بیت کامل نخواهد بود .

               در مقدّمه این کتاب گفته شد که ترتیب ابیات غزل های حافظ که در نسخه های خطّی و در نتیجه نسخه های اصلاحی حافظ پژوهان با هم توفیر دارد، بایستی توسط یک عدّه از شخصیت های ذیصلاح ادبی رسماً معلوم و مسجّل گردد. از جمله در این غزل حافظ در بیت چهارم می گوید : من در پرده سخنی را اینجا می گویم که بعدها با ساز و آواز بازگو خواهد شد. این سخنی را که منظور نظر حافظ است چیست و کدام یک از ابیات این غزل می تواند شـارح آن باشد؟ با انـدک دقّت می بینیم که مفاد بیت هفتم این غزل ( که از روی نسخه قزوینی ـ غنی انتخاب شده ) منظور نظر حافظ است و بایستی این بیت به جای بیت پنجم غزل بیاید چرا که مفاد این بیت یک اصل کلّی مورد قبول عرفاست و اتکاء به لحظه خلقت و اراده باری تعالی در ( کُن فَیَکُون ) دارد و گرنه مطلب بیت پنجم که خون ما آن نرگس مستانه ریخت نمی تواند سخنی باشد که حافظ در پرده می گوید .

                 شاعر بدان جهت در مقطع کلام، عبارت اصف ملک سلیمان را می آورد که آصف برخیا وزیر سلیمان بود و او این نام و صفت را به تورانشاه می دهد زیرا تورانشاه نیز وزیر ملک سلیمان یعنی حوزه فارس می باشد .


وزن غزل: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
1 درد و رنجم از یار است و درمان دردم هم به دست اوست ؛ هم دلم فدای یار شد و هم جانم.
یعنی عشق یار علت درد من است. و علاجم هم خود یار است – محبت و توجه اوست. دلم بر اثر درد عشق بیمار شد و از دست رفت وچون یار از درمان مضایقه کرد جانم نیز فدا شد.
2 اینکه می گویند آن از زیبایی بهتر است ؛ یار ما هم آن دارد و هم این.
آن : کیفیت خاص در حسن و زیبایی که آن را به ذوق درک کنند ولی تعبیر نتوانند.
«آن» در مصراع دوم به دو معنی آمده : 1) ضمیر اشاره که مرجعش همان «آن» در مصرع اولل است.2) به معنی جاذبه و کیفیت در حسن ، مآلاً یک معنی می دهند.
می گویند شایع است که جاذبه و حال داشتن معشوق – آنیت – از حسن صورت بهتر است یار ما هم این یعنی حسن را دارد و هم آن، یعنی جاذبه را.
مقایسه شود با این بیت :
لب لعل وخط مشکین چو آتش هست واینش هست         بنازو دلبر خود را که حُسنش آن و این دارد
3 به یاد بیاوریم آن کس را به قصد کشتن ما؛ هم زلف راشکست و هم عهد و پیمان را.
زلف شکستن مراد آراستن و زیباتر کردن است ، چنانکه در این بیت :
گفتمش زلف به خون که شکستی گفتا            حافظ این قصه درازست به قرآن که مپرس
می گوید معشوق را به یاد بیاوریم که به قصد خون ما زلف خود را آرایش کرد و ما را بی قرار ساخت، ولی بعد پیمانی را که با ما داشت شکست. پس هم زلف را شکست و هم پیمان محبت را.
4 نوای موسیقی هم گفته خواهد شد.
دستان: سرود،نغمه و نوا؛ وبه دستان گفتن یعنی با آهنگ موسیقی و بی پروا اعلام اشتن.
در مصراع اول داستان را در پرده و پوشیده می گوید و در مصراع دوم بی پروا و به آهنگ موسیقی.
5 همچنان که خوشی و نعمت شبهای وصل به پایان رسید؛ روزهای هجران هم به پایان خواهد رسید.
6 هر دو عالم – دنیا وآخرت – یک پرتو از روی اوست؛ هم آشکار و هم محرمانه به تو گفتم.
دنباله مضمون بیت پیشین وهمان داستان است که گفت در پرده می گویم. اشاره به مذهب ارباب تجلی دارد که جهان را جایگاه جلوه انوار الهی می دانند.
7 برکار روزگار، بلکه بر کار گردون گردنده هم ، اعتمادی نیست .
گردون : فلک،چرخ، آسمان.
یعنی بر اوضاع و احوال زندگی اعتمادی نیست، گاهی جنگ و جدال است،گاهی صلح و خوشی،بلکه بر گردش ستارگان و تٲثیر آنها در زندگی ما هم اعتمادی نیست.
8 عاشق از قاضی نمی ترسد،بلکه از محکمه و استنطاق پادشاه نیز پروایی ندارد،شراب بیار.
یرغو: در معنی کلمه یرغو قول علامه قزوینی را نقل می کنیم: «یرغو که یارغو با الف نیز نویسنده به مغولی به معنی عدلیه و استنطاق و مرافعه مدعی و مدعی علیه قانون است و یارغوچی به معنی قاضی و حاکم قانون (مقدمه ج1.جهاانگشای جوینی ص (کج).»
سعدی گوید :
گر بیوفایی کردمی یرغو به قاآن بردمی          کان کافر اعدامی کشد وین سنگدل احباب را[2]
9 مامور منکرات می داند که حافظ باده می نوشد؛و وزیر کشور فارس هم می داند.
آصف : کنایه از وزیر بزرگوار و به گفته دکتر غنی در این بیت احتمالاً مقصود جلال الدین تورانشاه است.[1] در خود غزل هیچ قرینه ای برای تشخیص و قضاوت نیست.
ملک سلیمان : سرزمین فارس.

——————————————————————-
[1] غنی،…تاریخ عصرحافظ ،… ص 275.
[2] سعدی،…کلیات… ص 414.


غزل به قلم علامه قزوینی :

دردم از يار است و درمان نيز هم          دل فدای او شد و جان نيز هم
اين که می‌گويند آن خوشتر ز حسن          يار ما اين دارد و آن نيز هم
ياد باد آن کو به قصد خون ما          عهد را بشکست و پيمان نيز هم
دوستان در پرده می‌گويم سخن          گفته خواهد شد به دستان نيز هم
چون سر آمد دولت شب‌های وصل          بگذرد ايام هجران نيز هم
هر دو عالم يک فروغ روی اوست          گفتمت پيدا و پنهان نيز هم
اعتمادی نيست بر کار جهان          بلکه بر گردون گردان نيز هم
عاشق از قاضی نترسد می بيار          بلکه از يرغوی ديوان نيز هم
محتسب داند که حافظ عاشق است          و آصف ملک سليمان نيز هم


غزل به قلم شاملو : 

#####

غزل به قلم الهی قمشه ای :

#####

غزل به قلم عطاری کرمانی :

دردم از ياراست و درمان نيز هم     دل فداي او شد وجان نيز هم
اين كه مي گويند آن خوشتر زحسن يارما اين دارد وآن نيز هم
دوستان در پرده مي گويم ولي     گفته خواهد شد به دستان نيز هم
هردو عالم يك فروغ روي اوست     گفتمت پيدا و پنهان نيز هم
يادباد آن كارو به قصد خون ما       عهدر ا بشكست و پيمان نيز هم
اعتمادي نيست بر كار جهان       بلكه ب رگردونگردان نيز هم
چون سرآمد دولت شبهاي وصل       بگذرد ايام هجران نيز هم
عاشق ازقاضي نترسد مي بيار     بلكه از يرغوي سلطان نيز هم
محتسب داند كه حافظ عاشق است واصف ملك سليمان نيز هم


غزل را بشنوید :

#####


کلیپ های مرتبت با غزل :

#####

#####

#####

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر