15- به دعا آمد ه ام
ما برقتيم توداني و دل غمخور ما بخت بد تابه كجا مي برد آبشخور ما
ازنثار مژه چون زلف تودر زر گيرم قاصدي كز توسلامي برساند برما
به دعا آمده ام هم به دعا دست برآر كه وفا با توقرين باد و خداياور ما
فلك آوراه به هر سو كندم مي داني؟ رشك مي آيدش از صحبت جان پرور ما
گرهمه خلق جهان برمن و توحيف برند بكشد از همه انصاف ستم داور ما
روز باشد كه بيايد به سلامت بازم اي خوش آن روز كه آيد به سلامي برما
به سرت گرهمه آفاق به هم جمع شوند نتوان برد هواي تو برون از سرما
تا زوصف رخ زيباي توما ، دم زاده ايم ورق گل خجل است از ورق دفتر ما
هركه گويد كه كجا رفت خدا را حافظ گوبه زاري سفري كرد و برفت از برما
توضيحات :
آبشخور (محل آب خوردن ) (اين غزلي است كه خواحجه هنگام مسافرت به شهر يزد براي همسرش فرستاده است ) نثار (پولي كه در عروسي پخش مي كنند ) زرگرفتن (طلاكاري ) زر (طلا ، پول طلا) نثار مژه (اشك چشم ) هو(محبت و آرزو ) حيف (ظلم ) روز (دراصل روزي است ) اي خوش (اي ياران خوش ) معني بيت 2(ازنثار مژه يعني اشك چشم خويش گيسوان به رز گرفته ايت را به طلا و جواهر مي گيرم آن قاصدي را كه از توبرما سلامي برساند )
نتيجه تفال :
1- بخت و اقبال فعلاً براي انجام اين كار همراهي ندارد اما اين نيت بلاخره عملي مي گردد ولي نياز به صبر و شكيبايي دارد مي گويند عشق دوام ندارد اما من مي گويم براثر صبر نوبت ظفر آيد
2- همين پنجشنبه به يكي از مشاهد متبركه برو و سوره مباركه جمعنه را بخوان كه گشايش بسيار است و دراين هفته پيري از پيران طريقت و اوليا خدا راخواهي ديد كه پندي به شما خواهد داد از او بخواه كه برايت دعا كند و از او راهنمايي بخواه
3- حسودان دركمين هستند از شخصي كه لاغر اندام ولي داراي چشماني درشت و ارقواني قيطاني و هيكلي دراز است برحذر باش كه قصد فريب دارد
4- حيف اين زيبايي ظاهري و باطني نيست كه خود را درگير مسائل پيش افتاده كرده اي براي نجات خود از همين امروز از صميم قلب نماز بخوان و ازخدا كمك بگير كه ياريت خواهد كرد
5- سفر صلاح نيست چون بيمار ناراحت است اما خريد اشكال ندارد و لي فروش طلاح نيست تغيير شعل عملي نمي شود ولي تغيير مكان خوبست و مژده اي دريافت مي كنيد پس نذر خود را ادا كن
6- حتماً نذري كه كرده اي ادا كن و صدقه اي به مستمندي اهدا كن و پدر و مادر را فراموش مكن
7- گاهي آنقدر شاد هستي كه همه تعجب مي كنند ولي زماني اندو هگين به طوري كه از دست همه خسته مي شوي علت آن وسواس شماست
8- پندي به شما مي دهم : پيامبر (ص ) فرمودند : اي علي آدمي كه ستخگير باشد آسايش از زندگي او رخت برمي بندد پس در امور لجباز و سختگير مباش تا كارها برايت سهل و آسان آيد
9- آفت اصلي كارهاي جنابعالي ترديد و سواس و سوء ظن مي باشد بايد تاحدودي انعطاف ازخود بخرج دهيد لجبازي هم اندازه اي دارد
10- به زودي خوابي خواهيد ديد و آنچه از دست داده ايد بهتر از آن را به دست مي آوريد و توليد جديد در راه مي باشد كه مبارك است .
کمی بیشتر در خصوص غزل بدانید :
شرح غزل :
#####
غزل به قلم علامه قزوینی :
#####
غزل به قلم شاملو :
#####
غزل به قلم الهی قمشه ای :
#####
غزل به قلم عطاری کرمانی :
مابرقتيم توداني و دل غمخور ما بخت بد تابه كجا مي برد آبشخور ما
ازنثار مژه چون زلف تودر زر گيرم قاصدي كز توسلامي برساند برما
به دعا آمده ام هم به دعا دست برآر كه وفا با توقرين باد و خداياور ما
فلك آوراه به هر سو كندم مي داني؟ رشك مي آيدش از صحبت جان پرور ما
گرهمه خلق جهان برمن و توحيف برند بكشد از همه انصاف ستم داور ما
روز باشد كه بيايد به سلامت بازم اي خوش آن روز كه آيد به سلامي برما
به سرت گرهمه آفاق به هم جمع شوند نتوان برد هواي تو برون از سرما
تا زوصف رخ زيباي توما ، دم زاده ايم ورق گل خجل است از ورق دفتر ما
هركه گويد كه كجا رفت خدا را حافظ گوبه زاري سفري كرد و برفت از برما
غزل را بشنوید :
#####
کلیپ های مرتبت با غزل :
#####
#####
#####
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر