با عضویت در کانال یوتیوب حافظ دیوان از ما حمایت فرمایید :: اینستاگرام :: کانال یوتیوب حافظ دیوان ::
غزلیات حافظ به ترتیب رَوی ( آخرین حرف اصلی قافیه یا ردیف ) :
  الف  |  ب  |  ت  |  ث  |  ج  |  ح  |  خ  |  د  |  ر  |  ز  |  س  |  ش  |  ع  |  غ  |  ف  |  ق  |  ک  |  ل  |  م  |  ن  |  و  |  ه  |  ی | برچسب ها

۱۳۹۳ شهریور ۱۶, یکشنبه

من و شمع - دل ما به دور رویت ز چمن فراغ دارد - غزل 117 - 182

182- من و شمع
دل ما به دور رویت زچمن فراغ دارد       که چو سرو پای بند است و چو لاله داغ دارد
سرما فرونیاید به کمان ابروی کس         که درون گوشه گیران زجهان فراغ دارد
شب تیره چون سرآرم ره پیچ پیچ زلفش       مگر آنکه عکس رویش به رهم چراغ دارد
زبنفشه تاب دارم که ززلف او زند دم       تو ساه کم بها بین که چه دردماغ دارد
من و شمع صبحگاهی سزد ار به خود بگر ییم که بسوختیم و از ما بت ما فراغ دارد
به چمن خرام و بنگر برتخت گل که لاله     به ندیم شاه ماند که به کف ایاغ دارد
سر درس عشق دارد دل درد مند حافظ   که نه خاطر تماشا نه هوای باغ دارد


توضیحات :
فراغ ( آسایش بی نیاز ) داغ ( سوز عشق ) فرو نباید ( تسلیم نشود ) تاب ( خشم ) سیاه ( سیاه چهره ) کم بها ( بی ارزش ) دماغ 0 سودا ) سزد ( شایسته است ) اباغ ( پیاله شراب ) معنی بیت ( دل ما درروی محبوب فاغ و آسوده از چمن است زیرا چون سرو پای آن تماماً بند کوی جانان است و چون لاله از آتش روی محبوب داغدار است ) معنی بیت 2( سرمابه کمان ابروی کسی فرود نمی آید زیار عاشقان گوشه گیر دلی آسوده از جهان دارند و گوشه نشین هستند ) معنی بیت 5( اگر من و شمع سحری با هم گریه کنیم شایسته است زیرا ما سوختیم اما محبوبمان به سوختن ما اهمیت نمی دهد و بی خبر است )

نتیجه تفال :
1-   مفتون و شیدای کسی می باشی که او بی خبر از عالم عشق و راز و رمز آن است عجبا جنابعالی که بای کسی ارزشی قایل نبود اینک دردام این نیت گرفتار شده آگاه باش که این درخواست و محبت یکطرفه می باشد پس بسیار بجاست از این نیت منصرف شوی اگر نمی توانی دراین هفته سوره مبارکه الحج از ایه 70 تا 45 را با معنی و حضور قلب بخوان و همین پنجشنبه به یکی از مشاهد مترکه رفته دعا کنید ه گشایش حاصل می شود
2-   با سرعت و دقت با یکی از اساتید مشورت کنید و با توکل به خدای یگانه حوصله و صبر را همراه سازید
3-   خواجه در بیتهای چهارم و هفتم فرماید ( از دسته بنفشه خشمگین هستم و برخود می پیچم که ادعای برابری با زلف یار  را دارد نگاه کن که این سیاه بی ارزش چه غرور و سودای اطلی دردل دارد ) ( دل دردمندحافظ آرزوی درس عشق دارد ) (دل دردمند حافظ آرزوی درس عشق دارد بهمین جهت به فکر گردش و تماشای باغ و بوستان نمی باشد ) خود حدیث مفصل بخوان .
4-   ویژگیهای روحی جنابعالی عبارتند از قوی مواظب اندیش ناقلا زیرک موفق پر انر ژی ورزشکار نجیب آب زیر کاه نیرومند افسونگر پشتگار دار جاه طلب جذاب و دلربا شیک پوش مودب بی رگ چابک نقشه کش پول دوست گاه ولخرج
5-   مسافر حلش خوبست نقشه شما عملی می گردد بیمار فرقی نخواهد کرد گمشده فعلاً درخفاست نامه ای دریافت می کنید
6-   معامله ای انجام گرفته و فسخ آن نیز امکان دارد پس از به هم خوردن آن معامله خانواده شما زیان نخواهد دید
7-   رنگ بنفش تیره را برایتان توصیه می کنم زیرا نوعی خود آگاهی و هوشیاری معنوی را درشما جلوه گر می سازد و جانب عرفانی و روحی توام با احساسات هنری و عشقی رادر جنابعالی تقویت  می کند گوته می گوید ک هرآنچه می توانید انجام دهید یا تصور می کنید که می توانید آغاز کنید بی باکی در درون خو نبوغ توانایی و اعجاز دارد


کمی بیشتر در خصوص غزل بدانید :

شرح غزل :

معانی لغات غزل (۱۱۷)

دور رویت : در دوره وزمان جلوه گیری رویت.

فراغ دارد: فراغت دارد ، فارغ است ، نیازی ندارد.

پای بند : پای در بند ،پای در گل ، اسیر وگرفتار است.

تاب دارم : در تاب و تبم ،عصبانی ام ، در رنج و عذابم.

چه در دماغ دارد : چه خیالهایی در سر دارد.

ایاغ: پیاله ، ساغر، جام شراب.

ندیم : هم نشین ،مصاحب ، حریف شراب، خادم مجلس بزرگان.

سزدم : سزاوارم ، برای من شایسته است.

ابر بهمن : ابر ماه بهمن ، ابر زمستانی و باران زای ماه بهمن

طرب آشیان : آشیانه طرب ، آشیانه شادی .

سر درس عشق دارد: میل درس عشق دارد ، قصد دارد عشق بورزد ، تصمیم به عاشق شدن دارد.

خاطر : آنچه در دل گذرد ، فکر واندیشه ، ادراک ، خیال .

هوای باغ : میل به باغ رفتن

معانی ابیات غزل : (۱۱۷)

(۱) دل ما به هنگام جلوه گربی روی او نیازی به رفتن به باغ و چمن ندارد زیرا مانند سرو گرفتار و پای بند و به مانند لاله داغدار دوری اوست.

(۲) از بنفشه در تاب و تب و رنج و عذابم که دم از برابری با زلف او می زند . بنگر که این این سیاه بی ارزش چه خیالهایی در سر می پروراند.

(۳)سری به چمن بزن و لاله را در کنار تخت گل ببین که مانند ندیم شاه پیاله به کف برگرفته است . (۴) چگونه می توانم در شب تاریک راه پر پیچ و خمش را بپیمایم ،مگر آنکه شمع روی او چراغ و روشنایی بخش راه من شود.

(۵) سزاوار است که من شمع سحری به حال به یکدیگر گریه کنیم چرا که هر دو سوختیم و محبوب من با ما بی اعتناست.

(۶) جای آن دارد که چون ابر بهمنی به حال این چمن گریه کنم زیرا این طرب سرای بلبل را زاغ در اختیار گرفته است .

(۷) دل دردمندحافظ بر آن است که در خلوت تنهایی خود درس عشق خود را تکرار کند زیرا نه خیال گردش نه دل و دماغ رفتن به باغ دارد .

شرح ابیات غزل (۱۱۷)

وزن غزل : فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن

بحر غزل : رمل مثمّن مشکول

*

این غزل به هنگام تسلط شاه محمود بر شیراز و دوره در به دری شاه شجاع سروده شده و حافظ مراتب وفاداری خود را به شاه متواری و دوست خود اعلام می دارد . در بیت دوم منظور شاعر از بنفشه و سیاه کم بها شاه محمود است که خود را برای سلطنت و حکومت بر شیراز لایق می دانسته است . شاعر در بیت چهارم در ماندگی خود را در این فرجه که شاه محمود حاکم شیراز است بیان نموده و امید وار است که از طرف شاه شجاع دستور العمل وفرمانی برسد تا بتواند خدمتی انجام دهد . در بیت ششم حافظ از اینکه به جای بلبل ، زاغ ، باغ را در اختیار خود گرفته ناخشنود است و بالاخره در بیت مقطع ، ، این شاعرپاکدل و آزاده و دوست وفادار شاه شجاع در کمال نومیدی میل خود را به گوشه گیری و خارج شدن از صحنه سیاست ابراز می دارد. در بسیاری ار نسخه ها بیت زیر :

سر ما فرود ناید به کمال ابروی کس که درون گوشه گیران زجهان فراغ دارد.

در این غزل آمده است که مفاد آن جهت شرح بالا و توضیحی به شاه شجاع است مبنی بر اینکه حافظ نسبت به او وفادار و به دیگران بی اعتناست.
شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالی


غزل به قلم علامه قزوینی :

دل ما به دور رویت ز چمن فراغ دارد که چو سرو پایبند است و چو لاله داغ دارد
سر ما فرونیاید به کمان ابروی کس که درون گوشه گیران ز جهان فراغ دارد
ز بنفشه تاب دارم که ز زلف او زند دم تو سیاه کم بها بین که چه در دماغ دارد
به چمن خرام و بنگر بر تخت گل که لاله به ندیم شاه ماند که به کف ایاغ دارد
شب ظلمت و بیابان به کجا توان رسیدن مگر آن که شمع رویت به رهم چراغ دارد
من و شمع صبحگاهی سزد ار به هم بگرییم که بسوختیم و از ما بت ما فراغ دارد
سزدم چو ابر بهمن که بر این چمن بگریم طرب آشیان بلبل بنگر که زاغ دارد
سر درس عشق دارد دل دردمند حافظ که نه خاطر تماشا نه هوای باغ دارد


غزل به قلم شاملو : 

#####

غزل به قلم الهی قمشه ای :

#####

غزل به قلم عطاری کرمانی :

دل ما به دور رویت زچمن فراغ دارد       که چو سرو پای بند است و چو لاله داغ دارد
سرما فرونیاید به کمان ابروی کس         که درون گوشه گیران زجهان فراغ دارد
شب تیره چون سرآرم ره پیچ پیچ زلفش       مگر آنکه عکس رویش به رهم چراغ دارد
زبنفشه تاب دارم که ززلف او زند دم       تو ساه کم بها بین که چه دردماغ دارد
من و شمع صبحگاهی سزد ار به خود بگر ییم که بسوختیم و از ما بت ما فراغ دارد
به چمن خرام و بنگر برتخت گل که لاله     به ندیم شاه ماند که به کف ایاغ دارد
سر درس عشق دارد دل درد مند حافظ   که نه خاطر تماشا نه هوای باغ دارد


غزل را بشنوید :

#####


کلیپ های مرتبت با غزل :

#####

#####

#####

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر