با عضویت در کانال یوتیوب حافظ دیوان از ما حمایت فرمایید :: اینستاگرام :: کانال یوتیوب حافظ دیوان ::
غزلیات حافظ به ترتیب رَوی ( آخرین حرف اصلی قافیه یا ردیف ) :
  الف  |  ب  |  ت  |  ث  |  ج  |  ح  |  خ  |  د  |  ر  |  ز  |  س  |  ش  |  ع  |  غ  |  ف  |  ق  |  ک  |  ل  |  م  |  ن  |  و  |  ه  |  ی | برچسب ها

۱۳۹۳ مهر ۲۱, دوشنبه

ديوانگان عشق - ای که دايم به خويش مغروری - غزل 453 - 505

505- ديوانگان عشق
اي كه دايم به خويش مغروري     گر ترا عشق نيست معذوري
گرد ديوانگان عشق مگرد         كه به عقل عقليه مشهوري
مستي عشق نيست در سر تو   رو كه تو مست آب انگوري
روي زرد است و آه درد آلود     عاشقان را دوا ي رنجوري
بگذر از نام و ننگ خود حافظ     ساغر مي لب كه مخموري

توضيحات :
معني بيت 1( اي كسيكه دايم شيفته و فريفته خود هستي اگرنور عشقبه جان تو نيفتاده جزو انسانها به شما رنمي آيي و عذرت پذيرفته است ) معني بيت 2( پيرامون كساني كه از عش قو معرفت الهي مست و شيدا شده اند و به همه تملقات دنايي پشت پا زده اند نزديك مشو زيرا تو به داشتن عقلرسا و شريف و نفيس مصلحت جو مشهور هستي زيار عشق و عقل با هم يك جا جمع نمي شوند ) معني بيت 4( تو مست شراب عشق و دلدادگي حق و محبت نمي باشي پس برو زيرا كه تو مست شراب انگو وهوا و هوس دنيايي هستي ) معني بيت 4( گواه بيماري عاشق چهره زرد و رنجوري اوست و دراويش آه و ناله مي باشد ) معني بيت 5( اي حاف از شهرت و آوازه و نام آوري دوري كن در عوض باده معرفت بخواه تا خمار جاه لبي و رياكاري و دنيا پرستي را از تو دورسازد

نتيجه تفال :
1-   حافظ بزرگ نيت شما را صريح و روشن بيان كرده است كه او مست و مغرور از باده خودخواهي و ياده طلبي مي باشد بطوري كه جز به خئدبه هيچ كس توجه ندارد علتش اين است كه جنابعالي به او زياد ميدان داده ايد و او نيز سوء استفاده كرده و همه چيز را از شما مي خوهد و هميشه احساس طلبكاري دراد پس ضروريست كه شما قدري سخت بگيريدو اينقدر بها ندهيد البته اينكار ارا اندك اندك انجام دهيد
2-   او به عوامل ظاهري بيشتر توجه دارد تا عشق و علاقه باطني امور را سرسري مي پندارد و پس زندگي با جنين كسي بسيار مشكل خواهد بود زيار هر كاري نياز به احساس عشق و علاقه پاك و خاص داردشما مي توانيد او ار اصلاح كنيد
3-   اين نيت پستي و بندي زياددار اگر قادر به قبول و پذيرش آنمي باشي و فردا پشيمان نمي شوي اقدام كن وگرنه بهتر است صرفه نظر كني در آنيده اي نه چندان دور اوضاع شما به مراتب بهتر خواهد بود و ديدار جديدي خواهي داشت
4-   مسافر شما در ا«دن و ماندن ترديد دارد بهمين جهت به دنبال كار نمي باشد و ا ز گفتن به شما واهمه دارد او را راهنمايي كنيد
5-   به زودي مسافرتي نه چندان موفقيت آميز دارد و  خريدي زيان بخش و معامه اي نه چندان سودآورخواهيد داشت
6-   عزيزم توده اي از تناقضات هستيد يعني بهتري و بدترين انسان مي توانيد باشيد چون در عين انيكه بسيا رنجيب با فكر سالم و معنوي هستيد ولي كسي نمي تواند عقايدخود را به شما تحميل كند و از انيكه شما را بخواهد دنبال روي خود قرار دهد سخت عصباني مي شويد و اولاً هر عاملي كه موحب تصور ناآگاهي جنابعالي باشد شما را به بدترين شكل آزار مي دهد و عصباني مي كند و چون بسيار ماهر و چيره دست مي باتشيد هميشه موفق مي شويد
7-   رنگ سفيد استخواني يا آبي كرنگ رابرايتان پيشنهاد مي كنم كه علاوه بر جذابيت موجب مي شود كه مورد توجه واقع شويد و حسودان از پيشرفت شما ناراحت مي شوند و غصه مي خورند
8-   ا زطريق رايانه پيامهاي مهمي دريافت كرده و مي كنيد گوش به نداي وجدان و عقل بدهيد چون د راين طرف سيم احساس و در آن طرف سيم امكان فريب وجود دارد


کمی بیشتر در خصوص غزل بدانید :

شرح غزل :

١ -اى كسى كه پيوسته مغرور و فريفته‌ى خويشى،اگر از عشق بهره ندارى،معذور هستى.[مغرور خود بودن،يعنى خودپسندى و لازمه‌ى عشق،خالى شدن از خود و كنار گذاشتن خودپسندى است.پس كسى كه مغرور است،از پا نهادن در راه عشق معذور است!]
2 -تو كه گرفتار عقل‌گرايى خود هستى و به اين صفت مشهورى،هرگز گرد ديوانگان عشق مگرد. [عقيله،علاوه بر معناى اصلى خود يعنى«زن گرامى شريف و نجيب»و توسعا هر چيز شريف و گرامى، به معناى پاى‌بند و گرفتار نيز هست و در اين جا ظاهرا هر دو مفهوم مراد شاعر است؛با اين طنزظريف كه عقل اگر چه عقيله،يعنى گرامى و شريف است،موجب پاى‌بندى و گرفتارى نيز هست!]
 ٣ -تو از شور و مستى عشق بى‌بهره‌اى؛برو كه تو مست شراب انگورى هستى.
4 -نشانه و گواه بيمارى عاشقان،روى زرد و آه پردرد آنان است.[و تو اين نشانه‌ها را ندارى؛پس‌ مست عشق نيستى![با آن كه مصراع دوم بيت را هر دو نسخه‌ى اساس-يعنى قزوينى و خانلرى-«عاشقان را دواى رنجورى»ضبط كرده‌اند،«گواه»-مطابق نسخه‌ى قدسى و سودى-به جاى«دوا»بى‌شك ترجيح دارد.زيرا كه در بيت پيشين مدعى را فاقد شور و مستى عشق مى‌داند و در اين بيت بايادآورى گواه و شاهد عاشقان،يعنى روى زرد و دل پردرد،سخن خود را مستدل مى‌كند.به علاوه روى‌زرد و آه دردآلود،به عنوان دواى عاشقان،مفهوم استوارى ندارد.]
 ۵ -اى حافظ،از نام و ننگ خود بگذر و جام شراب بخواه؛زيرا كه خمار هستى.[و نيازمند شرابى‌ كه تو را از اين خمارى بيرون آورد.]
****
دیوان حافظ بر اساس نسخه قزوینی و خانلری


غزل به قلم علامه قزوینی :

ای که دايم به خويش مغروری گر تو را عشق نيست معذوری
گرد ديوانگان عشق مگرد که به عقل عقيله مشهوری
مستی عشق نيست در سر تو رو که تو مست آب انگوری
روی زرد است و آه دردآلود عاشقان را دوای رنجوری
بگذر از نام و ننگ خود حافظ ساغر می‌طلب که مخموری


غزل به قلم شاملو : 

#####

غزل به قلم الهی قمشه ای :

#####

غزل به قلم عطاری کرمانی :

اي كه دايم به خويش مغروري     گر ترا عشق نيست معذوري
گرد ديوانگان عشق مگرد         كه به عقل عقليه مشهوري
مستي عشق نيست در سر تو   رو كه تو مست آب انگوري
روي زرد است و آه درد آلود     عاشقان را دوا ي رنجوري
بگذر از نام و ننگ خود حافظ     ساغر مي لب كه مخموري


غزل را بشنوید :

#####


کلیپ های مرتبت با غزل :

#####

#####

#####

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر