با عضویت در کانال یوتیوب حافظ دیوان از ما حمایت فرمایید :: اینستاگرام :: کانال یوتیوب حافظ دیوان ::
غزلیات حافظ به ترتیب رَوی ( آخرین حرف اصلی قافیه یا ردیف ) :
  الف  |  ب  |  ت  |  ث  |  ج  |  ح  |  خ  |  د  |  ر  |  ز  |  س  |  ش  |  ع  |  غ  |  ف  |  ق  |  ک  |  ل  |  م  |  ن  |  و  |  ه  |  ی | برچسب ها

۱۳۹۳ مهر ۲۱, دوشنبه

شرط انصاف - ای که در کشتن ما هيچ مدارا نکنی - غزل 480 - 506

506 - شرط انصاف
اي كه د ركشتن ما هيج مدارا نكني   سود و سرمايه بسوزي و محابا نني
دردمندان بلا زهر هلاهل دراند     قصد اين قوم خطر باشد هان تا نكني
رنج ما را كه توان بد به يك گوشه چشم   شرط انصاف نباشد كه مداوا نكني
ديدهما كه به اميدتو درياست چرا     به تفرج گذري بر لب دريا نكني
نقل هر جور كه از لق كريمت كردند   قول صاحب غرضان است تو آنها نكني
بر تو گر جلوه كند شاهد ما اي زاهد       از خدا جزمي و معشوق تمنا نكني
حافظا سجده به ابروي چو محرابش بر كه دعايي زسر صدق جر آنجا نكني

توضيحات :
معني بيت 1( اي كس يكه دركشتن عاشقان نرمي و سازش نداري سرمايه وجو د ما را به آتش مي كشي و پروايي ندراي ) معني بيت 2( عاشقان و دردمندان بال زهر كشنده عشق را همراه دارند آگاه باش كه قصد جان اين قوم عاشق را نكني كه در حقيقت هلاك خود را طلاب شده اي ) معني بت 3( مرض ما با يك گوشه چشم درمان مي شود پس شرط انصاف و مروت نيست كه مارا درمان نكني و اهمال نمايي ) معني بيت 50 هر سخني كه از اخلاق شريف تو بيان كرده اند صحت ندراد چون سخن غرض ورزان مي باشد باور ندرام كه تو اين قدر ستمكار باشي و سخن ا»ها تعمت است ) معني بيت 60 اي زاهداگر محبوب ما به تو خود را نمايان سازد از آن پس از خداوند جز شراب و معشوق چيز ديگري درخواست نمي كني

نتيجه تفال :
1-   حافظ بزرگ در بيت آخر فرمايد ( اي حافظ در براب ابروي محراب وار و هلالي محبوب تعظيم و سجده كن زيرا در جايي غير از آنجا نمي تواني از سر صدق دعا كني
2-   د راين هفته به يكي از شماهد متبركهه برودي و ضمن خواندن سوره مباركه حج از آيه 10تا30 با توكل بر خداي يگانه و روح قدسي ائمه اطهار و اداي نذز تقاضاي خود را مطرح كنيد مشاهده خواهيد كرد در كمترين مدت اجابت و بر آورده مي شود
3-   اي نيت با خلوص قلب توام با تفكر و خلاقيت عملي مي شود پس نياز دارد ضمن فعاليت و انديشه از افراد با تجربه هم كمك بگيريدو متوجه پدر و ماد رباشيد كه چشمان نگران آ»ها هميشه متوجه شما و كارهايتان مي باشند
4-   فرزنداني شايسته خواهيد داشت كه سويم از نظر مالي عالي خواهد شد و همسري مهربان كه كمي ماذي است شما سعي كنيد با مهر و محبت قلب او را تسخير كنيد تا بهانه اي براي اطرا فيان نباشد
5-   فرنزدم خيلي زود صميمي مي شويد و داراي خصت بشر دوستانه نوع دوستي مي باشيد و هميشه به فكر اصلاح ديگران مي باشيد بهمين جهت دو نوع زندگي درايد يكي باري مردم و ديگري به خاطر خودتان اينك احساس نگراني مي كنيدو كا رامروز را به فردا وكول مي كنيد نقطه منفي شماست كه بايد با آن روحيه خندان و مهربان در كار خود تجديد كنيد
6-   از ويژگيهاي زير برخورداريد فعال گاهي خونسرد ويواسي عصباني زود رنج مهربان با سخاوت مرده دلير بموقع و نترس عاشق پيشه متفكر علاقمند به مسايل روز علاقه مند به خانواده دوست باز دوستدار تفريح و مهماني و ولخرج


کمی بیشتر در خصوص غزل بدانید :

شرح غزل :

معاني لغات غزل (480)

مدارا: (مخفف مداراه مصدر باب مفاعله) نرمي كردن، گذشت و انعطاف.

مُحابا: (مخفف محاباه مصدر باب مفاعله) پروا، ملاحظه، باك.

هلاهل: از لغت سانسكريت هلاهله، كه نام نوعي گياه با ريشه سمي مهلك است گرفته شده كه در هند و چين مي رويد (مينوُي در كليله و دمنه).

زهر هلاهل: زهر كشنده.

قصد كردن: سوء نيت داشتن، دشمني كردن، بر عليه كسي اقدام كردن.

خطا: غلط، ناصواب.

هان: (شبه جمله) آگاه باش.

تا: (حرف ربط) زنهار.

گوشهِ چشم: نگاه مختصر، كنايه از مختصر التفات و عنايت.

مداوا: معالجه، درمان.

تفرُّج: گردش.

خُلق كريم: اخلاق بزرگوارانه، خوي بخشنده، رفتار باگذشت.

قول: گفتار، سخن.

صاحب غرض: مغرض، غرض ورز.

جلوه: تجلي، نمايان شدن، خود را نشان دادن.

شاهد: محبوب زيبا، كنايه از حق تعالي.

سجده بردن: سجده كردن، تعظيم كردن.

سر صدق: از روي راستي و صداقت.

معاني ابيات غزل (480)

(1) اي كسي كه در كشتن ما به هيچ وجه گذشت و نرمي نشان نداده سرمايه و سود سرمايه را به آتش مي‌كشي و هيچ ملاحظه نداري …

(2) دشمني با مصيبت كشيدگان كاري اشتباه و مانند برخورد با زهر كشنده است. مراقب باش تا چنين كاري از تو سر نزند.

(3) از انصاف به دور است كه درد و رنج ما را كه مي توان با اندك عنايتي از بين برد به درمان آن نكوشي.

(4) وقتي كه چشم ما در اميد وصال تو از اشك خود دريايي ساخته است، چرا براي گردش بر لب دريا پا نمي‌نهي؟

(5) هرگونه جور و ستمي كه از اخلاق و روش بزرگوارانه تو بازگفتند سخنان مغرضانه اي بيش نيست و از تو به دور است.

(6) اي زاهد، اگر محبوب زيباي ما خود را به تو بنماياند، غير از مي و معشوق از خدا چيز ديگري نخواهي خواست.

(7) حافظ، تنها در محراب ابروي او سجده به جاي آور، زيرا در محراب ديگري از سر صدق و صفا دعايي نتواني كرد.

شرح ابيات غزل(480)

وزن غزل: فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن

بحر غزل: رمل مثمّن مخبون محذوف

٭

در اين غزل نيز روي سخن حافظ با شاه شجاع است. غزل در زماني كه اختلاف سليقه فيمابين او و شاه شجاع، به اوج خود رسيده بود سروده شده و منظور شاعر از سرودن اين غزل تخفيف دادن شدت مخالفت شاه و دلجويي از اوست.

شاعر در شروع كلام خود با يك فردي كه مصمم به از بين بردن اوست سر صحبت را باز كرده و به او تذكر مي دهد كه از بين بردن اشخاصي چون من كه عارفي دل آگاه و متكي به خدايند چندان هم كار آسان و باصرفه اي نيست و بدان كه با اين گونه اشخاص درافتادن به منزله خودكشي با سم كشنده است.

اين گونه سخن گفتن، آن هم در مقام عذرخواهي، دلالت بر شجاعت ذاتي و اتكاءِ قلبي حافظ به قادر متعال است و بس و بسيار جرأت مي خواهد. شاعر در ابيات بعدي با سخنان ملايم و گلايه آميز، سعي در نرم كردن شاه شجاع را دارد و در بيت مقطع به طور غير مستقيم مراتب اخلاص خود را به او ابراز مي دارد.
شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالی


غزل به قلم علامه قزوینی :

ای که در کشتن ما هيچ مدارا نکنی سود و سرمايه بسوزی و محابا نکنی
دردمندان بلا زهر هلاهل دارند قصد اين قوم خطا باشد هان تا نکنی
رنج ما را که توان برد به يک گوشه چشم شرط انصاف نباشد که مداوا نکنی
ديده ما چو به اميد تو درياست چرا به تفرج گذری بر لب دريا نکنی
نقل هر جور که از خلق کريمت کردند قول صاحب غرضان است تو آن‌ها نکنی
بر تو گر جلوه کند شاهد ما ای زاهد از خدا جز می و معشوق تمنا نکنی
حافظا سجده به ابروی چو محرابش بر که دعايی ز سر صدق جز آن جا نکنی


غزل به قلم شاملو : 

#####

غزل به قلم الهی قمشه ای :

#####

غزل به قلم عطاری کرمانی :

اي كه د ركشتن ما هيج مدارا نكني   سود و سرمايه بسوزي و محابا نني
دردمندان بلا زهر هلاهل دراند     قصد اين قوم خطر باشد هان تا نكني
رنج ما را كه توان بد به يك گوشه چشم   شرط انصاف نباشد كه مداوا نكني
ديدهما كه به اميدتو درياست چرا     به تفرج گذري بر لب دريا نكني
نقل هر جور كه از لق كريمت كردند   قول صاحب غرضان است تو آنها نكني
بر تو گر جلوه كند شاهد ما اي زاهد       از خدا جزمي و معشوق تمنا نكني
حافظا سجده به ابروي چو محرابش بر كه دعايي زسر صدق جر آنجا نكني


غزل را بشنوید :

#####


کلیپ های مرتبت با غزل :

#####

#####

#####

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر