با عضویت در کانال یوتیوب حافظ دیوان از ما حمایت فرمایید :: اینستاگرام :: کانال یوتیوب حافظ دیوان ::
غزلیات حافظ به ترتیب رَوی ( آخرین حرف اصلی قافیه یا ردیف ) :
  الف  |  ب  |  ت  |  ث  |  ج  |  ح  |  خ  |  د  |  ر  |  ز  |  س  |  ش  |  ع  |  غ  |  ف  |  ق  |  ک  |  ل  |  م  |  ن  |  و  |  ه  |  ی | برچسب ها

۱۳۹۳ مهر ۲۱, دوشنبه

كلك حافظ - می‌فکن بر صف رندان نظری بهتر از اين - غزل 404 - 460

460 - كلك حافظ
مي فكن بر صف رندان نظري بهتر ازين       بر در ميكده مي كن گذري بهتر از ين
درحق من لبت اين لطف كه مي فرمايد   سخت خوب است وليكن قدري بهتر ازين
آنكه فكرش گره ا زكار جهان بگشايد   گو در ين نكته بفرما نظري بهتر ازين
دل بدان رود گرامي چه كنم گر ندهم   مادر دهر ندارد پسري بهتر ازين
ناصحم گفت كه جزغم چه هنر دارد عشق       برو اي خواجه عاقل هنري بهتر ازين
من چه گويم كه قدح نوش و لب ساقي بوس   بشنو از من كه نگويد دگري بهتر ازين
كلك حافظ شكرين ميوه نباتيست بچين   كه درين باغ نبيني ثمري بهتر ازين

توضيحات :
معني بيت 1( اي جانان بر گروه وارستگان قلندران درويش نگاهي از محبت و لطف بينداز و با آ»ان بهتر از اين باش و بر در ميخانه رندان كه مي گذري بهتر از يان محبت كن ) معني بيت 2( لطف و احساني كه لبت در حق من مي فرمايد بسيار خوب و 1سنديده است اما يك مقدار بهتر از اين باشد ) معني بيت 3( به پير و مرشد كه با انديشه گره گشا مشكلات دنيا را حل مي كند بگو مقداري بيشتر لطف فرمايد ) رود ( فرزند = محبوب ) ما در دهر ( روزگار ) معني بيت 5( نصيحت گويي از روي خرده گيري به من گفت عشق جز اندوه و نگراني لطفي ندارد و تماماً درد ورنج است من گفتم اي خواجه عاقل چه چيزي بهتر ازدل شكستگي است ) معني بيت 6( من ار به تو مي گويم شراب بنوش و لب ساقي را ببوس اين سخن را از من بشنو و پند گير زيرا كسي بهتر از اين سخن نمي تواند بگويد )

نتيجه تفال :
1-   لسان الغيب در بيت آخر خطاب به شما مي گويد برو درس حافظ شناسي و عرفان را بخوان زيرا دنيا جز حسرت خوردن و زياده طلبي و به جان هم افتادن و نزاع بر سر هيچ و پوچ و غرور و خود خواهي نيست خواجه فرمايد ( خامه وقلم حافظ نهال و درختي است كهميوه و ثمره شيرين و خوشگواري دارد اين ميوه را بچين كه در بوستان ادب بهتر از آن نخواهي يافت )
2-   در فكر و انديشه اي هستيد كه چگونه بر زندگي مسلط شويد بايد بداني كه زندگي نشيب و فراز فراوان دارد وبه شما كه انديشه اي تواناو خالقيت بي مانند داريد نويد يك زندگي آسوده و توام با عرفان وايمان داده خواهد شد
3-   از همين امروز به جاي درخواس كمك و مساعدت كمر عمت بربنديد و آستين ها را بالا بزندي و اقدام نماييد و با توكل بر خداوند واراده و سرعت عمل و دقت سعي كنيد از رقيبان پيشي بگيردي كه موفقيت و پيروزي در راه است
4-   اين نيت با اندكي تامل و انديشه و ياري از افراد با تجربه و عالم قابل اجراست و جاي هيچ گونه نگراني نيست بنابراين به يكي از مشاهد متبركه برويد و نذر خود را ادا كنيد
5-   عزيزم آنانكه بيداري شبانه آگاهانه دارند صبح خورشي از چشمهايشان طلوع م يكند و زندگي را شادتر و پرفروغ تر مي بينيد
6-   از مسافرتان به زودي خبري در حد رضايت دريافت مي كنيد پس نگرانش نباشيد به زودي براي وي گشايشي حاصل مي شود مسافرت خوبي و ملاقاتهاي مهمي در پيش داريد خريد و فروش ضرري ندراد
7-   حتماً خود را سرگرم سازيد مثلاً كلاسهاي زبان خراجه يا كلاسهاي حافظ شناسي و حافظ خواني برايتان بسيار نافع مي باشد زيرا موحب م يگدد تا از وسواس و پريشاني و دغدغه خاطرتان بكاهد همچنين اعتماد به نفس و اتكاي به خود و تحمل و شكيبايي برايتان به ارمغان مي آورد


کمی بیشتر در خصوص غزل بدانید :

شرح غزل :

معاني لغات غزل (404)

مي فِكَنْ: بيفكن، بينداز.

صف: رديف، قطار، گروه.

رندان: آزادگان، آنها كه مقيّد به قيود و مريد مراد نبوده و وارسته از تعلّقات اند.

لطف: مهرباني.

سخت: (قيد براي خوب) بسيار.

قَدَرْ: قَدْرْ، مقدار (به حكم ضرورتِ وزن شعر با فتح اول و دوم).

ناصح: نصيحت كننده، اندرزگو.

هنر: امتياز، فضيلت، لطف و مزيّت.

خواجه: سَرْوَر، بزرگوار.

رود: فرزند، پسر.

گرامي: عزيز.

كِلْك: ني، قَلْمْ.

شكرين: شيرين.

ميوهْ نبات: (اضافه مقلوب) نباتِ ميوه، درختِ ميوه.

شكرينْ ميوهْ نباتْ: درختي با ميوه شيرين.

در اين باغ: در اين دنيا، در اين گلزار ادب جهان.

معاني ابيات غزل (404)

(1) به دار و دسته رندان و آزادگان بيشتر از اين عنايت داشته باش و از برابر ميخانه بهتر و خوشبينانه تر از اين عبور كن.

(2) اين لطف و مهرباني كه لب تو در حقّ من مي كند بسيار خوب است اما انتظاز بيشتر از اين را دارم.

(3) به آن كسي كه انديشه اش گره گشاي كار جهانيان است بگو كه در كار ما بيش از اين توجه و عنايت داشته باشد.

(4) اندرزگو از من پرسيد كه عشق جز غم چه هنر و مزيّتي دارد؟ (به او گفتم) اي سَرْوَر دست بردار! چه هنر و مزيّتي از اين بهتر.

(5) اگر دل به آن فرزند دلبند و عزيز نسپارم چه كار كنم؟ چرا كه مادرِ دهر فرزندي از اين بهتر نياورده است.

(6) وقتي كه من سفارش مي كنم كه جام باده را سركش و لب ساقي را ببوس از جان و دل بشنو كه كسي ديگر بهتر از اين حرفي به تو نمي زند.

(7) قلم حافظ درختي با ميوه شيرين است. ميوه آن را بچين زيرا در اين باغ دهر و گلزار ادب جهان ميوه‌يي بهتر از اين نخواهي يافت.

شرح ابيات غزل (404)

وزن غزل: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فعلات

بحر غزل: رمل مثمّن مخبون مقصور

٭

روابط شاه شجاع و حافظ در اوايل سلطنت شاه شجاع بسيار حسنه بود و حافظ در غالب مجالس خصوصي و ادبي سلطان شركت مي جست. و قرايني در دست است كه شاه شجاع در تمجيد اشعار حافظ و حمايت از او اظهار‌نظر‌هايي داشته و اين امر سبب افتخار حافظ و برانگيختن حسّ حسادت رقيبان مي شده است.

حافظ همانطور كه خود بالصّراحه و بكرّات اقرار مي كند عاشقي رند است كه چندان به دستورات عقلي پايبند نيست چنين شخصيتي با همه هوشياري و زيركي و تخصص در امر كارگزاريِ امورِ دولتي و فداكاري و يكرنگي، در پيشبردِ مقاصد شاه شجاع، از آنجايي كه به امر احتياط و سياست مردم داري چندان اعتنايي نمي كند به تدريج محيط حسن نيّت و صميميت را به ضرر خود تغيير مي دهد و شاه شجاع نيز از اواسط حكومت خود از او فاصله مي گيرد.

اين غزل مربوط به اوايل حكومت شاه شجاع و زماني است كه هنوز كدورت فيمابين شدت نيافته بوده است. حافظ در اين غزل اشاره به اولين رگه و عامل اختلاف سليقه فيمابين كرده و از شاه مي خواهد كه نسبت به كارهاي رندانه و تظاهرات مستانه و باده نوشي هاي او با نظر مساعد بنگرد.

آنانكه معتقد به ملامي بودن حافظند عقيده دارند كه عارف پاك نهاد مايل است ذهن شاه شجاع را به اصل اعتقادي ملامتيان متوجه ساخته و نظر او را بر مصالح عاليه عقيدتي اين قوم برگرداند.

احتمال بيشتر اين است كه اين شاعر عارف مسلكِ پاك نهاد به سبب مخالفت با متشرّعين و صوفيان رياكار، خواهي نخواهي به ماجراي مبارزه و رودررويي با آنها كشيده شده و راه برگشت را بر خود مي بندد و به حكم عقيدت و پافشاري بر آن حمايتهاي شاه را از دست مي دهد.

اجمالاً در اين غزل حافظ در مطلع غزل تقاضاي بذل توجه بيشتري به شيوه و رفتار اجتماعي خود داشته و در بيت دوم از اينكه شاه شجاع گاهگاه به حمايت از شعر او لب بر سخن گشوده تشكر مي كند و توقع و انتظار بيشتر از اين را هم دارد.

اما منظور حافظ در بيت سوم به آن كسي كه فكرش گره از كار جهان مي گشايد به ظنّ قوي خواجه تورانشاه وزير است كه حافظ از شاه شجاع مي خواهد كه سفارش او را به وزير با تدبير خود بكند.

منظور شاعر در بيت پنجم از آوردن عبارت (رودِ گرامي) بدون شك شخص شاه شجاع است كه 15 سال از حافظ جوانتر بود و در زمان ولايت عهدي و به هنگام مبارزه براي رسيدن به سلطنت و خلع امير مبارزالدين تابع دستورات حافظ و محتاج به همكاري هاي فكري او بوده است.

شاعز در بيت ششم اين غزل شاه را به شادخواري و عيش و نوش تشويق مي كند و اين شيوه كلام را بعدها به كرّات در غزلهاي متعددي بازگو و مي نماياند و بالاخره در مقطع كلام توجه شاه شجاع را به غزلها و اشعار خود جلب مي سازد.

پس به طور خلاصه همانطور كه از مفاد بيت بيت اين غزل بر مي‌آيد طرف سخن حافظ شخصيتي با مقام و مرتبه عالي است كه جز شاه شجاع نمي تواند كسي ديگر باشد و همانطور كه اشاره شد شاعر در بيت سوم بدون آنكه نام ببرد از وزير شاه سخن مي گويد و ناصحي را كه حافظ در بيت چهارم به آن اشاره مي كند همان تورانشاه وزير است كه مردي عاقل و دورانديش بود و حافظ را به احتياط و پرهيز از درگيري ها اندرز مي داد.
شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالی


غزل به قلم علامه قزوینی :

می‌فکن بر صف رندان نظری بهتر از اين بر در ميکده می کن گذری بهتر از اين
در حق من لبت اين لطف که می‌فرمايد سخت خوب است وليکن قدری بهتر از اين
آن که فکرش گره از کار جهان بگشايد گو در اين کار بفرما نظری بهتر از اين
ناصحم گفت که جز غم چه هنر دارد عشق برو ای خواجه عاقل هنری بهتر از اين
دل بدان رود گرامی چه کنم گر ندهم مادر دهر ندارد پسری بهتر از اين
من چو گويم که قدح نوش و لب ساقی بوس بشنو از من که نگويد دگری بهتر از اين
کلک حافظ شکرين ميوه نباتيست به چين که در اين باغ نبينی ثمری بهتر از اين


غزل به قلم شاملو : 

#####

غزل به قلم الهی قمشه ای :

#####

غزل به قلم عطاری کرمانی :

مي فكن بر صف رندان نظري بهتر ازين       بر در ميكده مي كن گذري بهتر از ين
درحق من لبت اين لطف كه مي فرمايد   سخت خوب است وليكن قدري بهتر ازين
آنكه فكرش گره ا زكار جهان بگشايد   گو در ين نكته بفرما نظري بهتر ازين
دل بدان رود گرامي چه كنم گر ندهم   مادر دهر ندارد پسري بهتر ازين
ناصحم گفت كه جزغم چه هنر دارد عشق       برو اي خواجه عاقل هنري بهتر ازين
من چه گويم كه قدح نوش و لب ساقي بوس   بشنو از من كه نگويد دگري بهتر ازين
كلك حافظ شكرين ميوه نباتيست بچين   كه درين باغ نبيني ثمري بهتر ازين


غزل را بشنوید :

#####


کلیپ های مرتبت با غزل :

#####

#####

#####

۱ نظر: