با عضویت در کانال یوتیوب حافظ دیوان از ما حمایت فرمایید :: اینستاگرام :: کانال یوتیوب حافظ دیوان ::
غزلیات حافظ به ترتیب رَوی ( آخرین حرف اصلی قافیه یا ردیف ) :
  الف  |  ب  |  ت  |  ث  |  ج  |  ح  |  خ  |  د  |  ر  |  ز  |  س  |  ش  |  ع  |  غ  |  ف  |  ق  |  ک  |  ل  |  م  |  ن  |  و  |  ه  |  ی | برچسب ها

۱۳۹۳ مهر ۲۱, دوشنبه

هزاران گونه پيغام - مرا چشميست خون افشان ز دست آن کمان ابرو - غزل 412 - 472

472 - هزاران گونه پيغام
مرا چشميست خون افشان زدست آن كمان ابرو جهان پرفتنه خواهد شد از اين چشم و از آن ابرو
غلام چشم آن تركم كه درخواب خوشمستي       نگارين گلشنش رويست و مشكين سايبان ابرو
هلاي شد تنم زين غم كه طغراي مشكينش       كه باشد مه كه بنمايد زطاق آسمان ابرو
رقيبان غافل و ما را از آن چشم و جبين هر دم هزاران گونه پيغام است و حاجب در ميان ابرو
روان گوشه گيران را جبينش طرفه گلزاريست كه بر طرف سمن زارش همي گردد چمان ابرو
دگر حور و پري را كس نگويد با چنين حسني       كه اين را اين چنين چشم است و آن را آن چنان ابرو
تو كافر دل نمي بندي نقاب زلف و مي ترسم كه محرابم بگرداندخن آن دلستان ابرو
اگر چه مرغ زيرك بود حافظ د رهواداري     به تير غمزه صيدش كرد چشم آن كمان ابرو

توضيحات :
معني بيت 1( از دست آن يار كمان ابرو از چشم من خون مي ريزد چه كنم حتي جهان به سبب چشم و ابروي محبوب پر از شو رو غوغاست ) معني بيت 2( غلام و چاكر چشم آن محبوبم كه درخواب شيرين مستي چهره اش بوستاني پر از نقش و نگار است و ابروانش سايبان است ) معني بيت 3( وجودم ا زغم عشق او به شكل هلال خميده و لاغر شد زيرا با وجود نقش ابروي محبوبم ماه جرات ندارد كه در آسمان خودنمايي كند )معني بيت 2( غلام و چاك رچشم آن محبوبم كه د رخواب شيرين مستي چهره اش بوستاي پر از نقش و نگار است و ابروانش سايبان است ) معني بيت 3( وجودم ا زغم عشق او به شكل هلال خميده و لاغر شد زيرا با وجود نقش ابروي محبوبم ماه جرات نداردكه در آسمان خودنمايي كند ) معني بيت 4( نگهبانان غافل و بي خيرند در حاليكه از چشم و پيشاني محبوبم هر لحظه هزار گونه پيام به ما مي رسد ) معني بيت 5( پيشاني محبوبم براي گوشه نشينان گلستاني تازه و گلزا رشگفتي ات سو در كنار ياسمن زار رخسارش ابروانش به كرشمه حركت مي ندد ) معني بيت 7( تو كه مانند كافران سنگدل هستي نقابي بر چهره ات نمي بندي و رويت را بازلفانت نمي پوشي زيرا مي ترسم خم ابروي تو قبله ام را تغيير دهد وبه سوي تو نمازگزارم )

نتيجه تفال :
1-   لسان الغيب در بيت هاي 6-8- به ترتيب فرمايد ( كسي با زيبايي آن چناني محبوبم نخواهد گفت ه حوران و پريان بهشتي داراي چشماني زيباست )( اگر چه حافظ پرنده اي هوشيار و زيرك بود ولي چشمان و هلال ابروي يار با ناز و كرشمه اش اورا شكار كرد و زيركي فايدهاي در مقابل عشق نداشت ) عين واقعيت كار شماست
2-   به جنابعالي توصيه م كينم كه عجله و شتاب نداشته باشيد بلكه با صبر و شكيبايي گره از اين كار باز مي شود ابتدا با يكي از استادان با تجربه مشورت كنيد سپس با پدر و مادر در اين باره سخن بگوييد و راهنمايي بخواهيد و دست از لجبازي برداريد كه به ضرر شماست
3-   موفقيت و كاميابي از شما دور نشده بلكه ترديد و نگراني و اضطراب بر شما مسلط گرديده در حاليكه اين نيت و اجراي آن چندان دور ا زانتظار نيست و بالاخره گره اين مشكل با تاني و شكيبايي به نفع خانواده شما باز مي شود
4-   با خود خوري ونق زدن كاري پيش نمي رود بلكه فكر كنيد امروز متولد شده ايدپس برا يآينده خود برنامه ريزي كنيد و از نيروي اراده همراه اب توكل بر خداوند استفارده كنيد و به يكي از مشاهد متركه برويد و دعا كنيد كه گشايش بسيار است
5-   فرزندم دنيا زندان مومن و بهشت كافر است و مرگ پلي است كه مومنان را به بهشت و كافران را به دوزخ مي رساند
6-   قرض ا ادا مي شود ولي بيمار فعلاً بهمين حالت خواهد بود خريد و فروش توصيه نمي شود تغيير مكان و شغل را به زمان ديگر موكول كنيد كه اوضاع فعلي به نفع شماست پس عجله نداشته باشيد


کمی بیشتر در خصوص غزل بدانید :

شرح غزل :

۱ من از دست آن کمان ابرو، چشم خونباری دارم – اشک خونین می ریزم – دنیا از چشم من و از ابروی او فتنه های بسیار خواهد دید.
مقصود اینکه چشم خون افشان راز عشق مرا فاش خواهد کرد وابروی زیبای معشوق جمال پرستان را به عشق بازی خواهد کشاند،پس این هر دو سبب فتنه وفساد خواهند شد.
2 غلام چشم آن محبوب زیبا هستم که وقتی بر اثر مستی به خواب رفته ؛ چهره اش چون باغی پر نقش و نگار است، و ابرویش مثل سایبانی سیاه.
نگارین گلشن : باغ پر نقش و نگار، پر گل و ریحان.
در تصویر شاعر چشم معشوق بر اثر مستی حالت خواب آلوده گرفته، واین مست در باغ پر نقش و نگار صورت به خواب رفته وسایه سیاه ابرو مثل سایبان برای حفاظت روی آن افتاده است.شاعر مجذوب وغلام این حال دل انگیز می شود.
3 از این غم که چرا در برابر ابروی مثل خط طغرای او، ماه جرٲت کرده ابروی خود را از طاق آسمان نشان دهد،تنم مثل هلال باریک و خمیده شد.
طغرا: خطی با منحنی های زیبا که ابرو به آن تشبیه شده است.
مقایسه است میان هلال ماه و ابروی معشوق، می گوید از این غصه تنم مثل هلال ضعیف و باریک و پشتم خمیده شد، که چگونه ماه جرٲت کرده با وجود ابروی معشوق، که مثل خط طغرا زیباست ، ابروی خود را از طاق آسمان نشان دهد.
4 نگهبانان معشوق غافلند و برای ما از آن چشم و پیشانی هر لحظه هزاران پیغام می رسد و ابروی او در این میانه پرده دار است.
معشوق در حریمی بود به نام حِمٰی (= قرق) چنانکه جای دیگر گوید: « یا بریدالحمی حماک الله» ؛ و رقیب وحاجب هر دو نگهبان او بودند با این تفاوت که حاجب یا پرده دار نگهبان اندرون بود ورقیب نگهبان بیرون وبا همه این عاشق گاهی توسط رقیب یا حاجب با معشوق رابطه برقرار می کرد و پیغام رد وبدل می نمود ( که این همه متخذ از ادبیات عرب است) . در بیت می گوید رقیب را غافل کرده ام و توسط حاجب با معشوق رابطه بر قرار کرده ام.
وبا توجه به اینکه حاجب خود به معنی ابروست معنی این می شود که یک نگهبان را که رقیب است غافل کرده ام و با نگهبان دیگر – ابرو یا حاجب – سازش کرده ام وپیام رد و بدل می کنم.
5 پیشانی او برای جان گوشه گیران چون گلزاری زیبا ست؛ که ابروی او بر کنار باغچه پر از گل سمن آن با ناز حرکت می کند.
سمن : یاسمن ، درختچه ای با گل های درشت معطر به رنگ های سفید ،زرد، قرمز .
می گوید پیشانی او برای گوشه گیران مثل گلزاری فرح بخش است، که ابروی او بر اطراف سمن زار این باغ پر گل گردش می کند – ابروی او در باغ پیشانی با حرکات خود عشوه و اشاره می کند.
6 با این زیبایی دیگر کسی نمی گوید که حور دارای چنین چشم و پری دارای چنان ابرویی است – دیگر کسی از زیبایی حور وپری سخن نمی گوید.
7 تو بی رحم روی خود را با نقاب زلف نمی پوشانی و من می ترسم؛ که خم ابروی دلربای تو محراب مرا عوض کند.
یعنی تو با ریختن مو ها بر چهره ، روی خود را نمی پوشانی؛ چنین است که ابرویت دیده می شود و می ترسم که منحنی محرابی شکل ابروی تو مرا به سوی خود بکشد و محراب مرا عوض کند – به جای محراب نماز و عبادت به ابروان تو مایل شوم.
8 اگرچه حافظ در عالم محبت مثل مرغ هشیاری بود ؛ چشم آن کمان ابرو با تیر مژه شکارش کرد.


غزل به قلم علامه قزوینی :

مرا چشميست خون افشان ز دست آن کمان ابرو     جهان بس فتنه خواهد ديد از آن چشم و از آن ابرو
غلام چشم آن ترکم که در خواب خوش مستی     نگارين گلشنش روی است و مشکين سايبان ابرو
هلالی شد تنم زين غم که با طغرای ابرويش     که باشد مه که بنمايد ز طاق آسمان ابرو
رقيبان غافل و ما را از آن چشم و جبين هر دم     هزاران گونه پيغام است و حاجب در ميان ابرو
روان گوشه گيران را جبينش طرفه گلزاريست     که بر طرف سمن زارش همی‌گردد چمان ابرو
دگر حور و پری را کس نگويد با چنين حسنی     که اين را اين چنين چشم است و آن را آن چنان ابرو
تو کافردل نمی‌بندی نقاب زلف و می‌ترسم     که محرابم بگرداند خم آن دلستان ابرو
اگر چه مرغ زيرک بود حافظ در هواداری     به تير غمزه صيدش کرد چشم آن کمان ابرو


غزل به قلم شاملو : 

#####

غزل به قلم الهی قمشه ای :

#####

غزل به قلم عطاری کرمانی :

مرا چشميست خون افشان زدست آن كمان ابرو جهان پرفتنه خواهد شد از اين چشم و از آن ابرو
غلام چشم آن تركم كه درخواب خوشمستي       نگارين گلشنش رويست و مشكين سايبان ابرو
هلاي شد تنم زين غم كه طغراي مشكينش       كه باشد مه كه بنمايد زطاق آسمان ابرو
رقيبان غافل و ما را از آن چشم و جبين هر دم هزاران گونه پيغام است و حاجب در ميان ابرو
روان گوشه گيران را جبينش طرفه گلزاريست كه بر طرف سمن زارش همي گردد چمان ابرو
دگر حور و پري را كس نگويد با چنين حسني       كه اين را اين چنين چشم است و آن را آن چنان ابرو
تو كافر دل نمي بندي نقاب زلف و مي ترسم كه محرابم بگرداندخن آن دلستان ابرو
اگر چه مرغ زيرك بود حافظ د رهواداري     به تير غمزه صيدش كرد چشم آن كمان ابرو


غزل را بشنوید :

#####


کلیپ های مرتبت با غزل :

#####

#####

#####

۵ نظر:

  1. مرسی
    برام دعا کنید

    پاسخحذف
  2. من عاشق این پیجم روزی نیست که فال نگیرم ولی نتیجه ی فال ها تکراری شده میشه بروزشون کنید لطفا

    پاسخحذف
  3. بسیار سایت خوبیست و من جواب گرفتم ممنون

    پاسخحذف
  4. من با حافظ و تشریحات شما زندگی میکنم۔ ھیچ روزی نیست کہ این صفحہ رو باز نکنم و شما نوری در تاریکی در مسیر ھولناک زندگی برای من ھستید، ھیچوقت بی ربط نبودہ۔ ھمیشہ شما درست من رو راھنمایی کردید۔ زندہ و سلامت باشید! شما با حافظ در ارتباط ھستید و من رو ھم مرتبط کردہ اید۔ بدون شما غیر ممکن بود چون دانش من حقیر است اما شما دانش فراوانی در عرفان حافظ دارید۔ ھمیشہ برای شما دعای خیر دارم۔

    پاسخحذف
  5. شما با حافظ ارتباط دارید و بدون شک اعتراف میکنم۔ من بدون شما نمیتونستم با حافظ آشنا بشم و ارتباط برقرار کنم۔ از شما ھمیشہ در مسیر سھمگین زندگی راھنمایی خواستم و ھمیشہ راھنمایی شدم۔ ھیچوقت بی ربط بہ موضوع من نبودہ۔ شما یک جواھر ھستید کہ در دنیا نایاب ھست۔ کاش می تونستم با شما بیشتر آشنا بشم و از محضر شما از نادانی در بیام، البتہ خیلی از شما یاد گرفتم از طریق این صفحہ۔ شما بسیار بزرگوار ھستید این رو از صمیم قلب میگم۔ من رو راھنمایی کردید و بہ من آموختید فلسفہ زندگی چیست چون شما با حافظ بسیار انس دارید و از راز و رموز حافظ بسیار آگاہ ھستید۔ مرحبا بہ شما و برای شما ارزوی سلامتی دارم استاد۔

    پاسخحذف